ادبیات
بازدید: 43390
-
ساعت در روی میدان - قسمت آخر (نویسنده : عزیز نسین، مترجم : روحی ارباب)
نمیدانستم چگونه با این شادی و سروری که به من روی آورده بود شب را صبح کنم و در انتظار فردا بمانم.
ادامه... -
مردی که میخواست برای خود خانهای بسازد - قسمت آخر (نویسنده : عزیز نسین، مترجم : احمد شاملو- ثمین باغچه بان)
تصمیم گرفت اولین زمینی را که با پولش متناسب بود بخرد و خانهاش را بسازد، بعد هم اسباب زندگی تهیه ببیند و بالاخره زنی بگیرد و تخم و ترکهای راه بیندازد.
ادامه... -
مردی که میخواست برای خود خانهای بسازد - قسمت اول (نویسنده : عزیز نسین، مترجم : احمد شاملو- ثمین باغچه بان)
چون از اول عمر مزۀ تلخ کرایه نشینی را چشیده بود، دو پایش را به یک کفش کرده بود که هر طور شده برای خودش خانهای دست و پا بکند...
ادامه... -
به طرف اسفل السافلین (نویسنده : عزیز نسین، مترجم : ثمین باغچه بان)
صدای کشیدۀ آبداری همهمۀ قهوهخانه را در هم شکست.
ادامه... -
مردی که از زور خشم مثل بید میلرزید - قسمت آخر (نویسنده : عزیز نسین، مترجم : ثمین باغچه بان)
مدیر سایت : واقعا این داستان بعد از حدود 60 سال هنوز در کشور ما اتفاق می افته!!!!
ادامه... -
مردی که از زور خشم مثل بید میلرزید - قسمت اول (نویسنده : عزیز نسین، مترجم : ثمین باغچه بان)
مدیر سایت : واقعا این داستان بعد از حدود 60 سال هنوز در کشور ما اتفاق می افته!!!!
ادامه... -
بله برون - قسمت آخر (نویسنده : عزیز نسین، مترجم : دکتر علی اصغر حاج سید جوادی)
حاجی یک مرتبه از جا بلند شد و بدون این که سرش را بالا کند گفت «الان میفرستمش بیاد» با عجله از اطاق خارج شد.
ادامه... -
بله برون - قسمت هشتم (نویسنده : عزیز نسین، مترجم : دکتر علی اصغر حاج سید جوادی)
حاجی از جا بلند شد و خداحافظی کرد، قرار را برای هفته دیگر گذشتند.
ادامه... -
بله برون - قسمت هفتم (نویسنده : عزیز نسین، مترجم : دکتر علی اصغر حاج سید جوادی)
- بسیار خوب خانم من پس فردا همین ساعت برای شما تلفن می کنم.
ادامه... -
بله برون - قسمت ششم (نویسنده : عزیز نسین، مترجم : دکتر علی اصغر حاج سید جوادی)
شب؛ جلسه مشورتی در اطاق رفیق ما برپا شد، رفقایش را از گوشه و کنار پیدا کرده و به اطاقش کشانده بود.
ادامه...