Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

ادبیات

بازدید: 43390

  • شهرام و شهریار. نویسنده: جعفر مدرس صادقی
    شهرام و شهریار. نویسنده: جعفر مدرس صادقی

    شهریار درست از همان روزی که به قول خودش اعتصاب کرد و تصمیم گرفت پا از درِ خانه بیرون نگذارد، احساس کرد سبک شده و یک باری از روی دوشش برداشتند.

    ادامه...
  • در انتظار ج. نویسنده: کازوئو ایشی‌گورو. مترجم: امیرحسین هاشمی
    در انتظار ج. نویسنده: کازوئو ایشی‌گورو. مترجم: امیرحسین هاشمی

    دخترک یهودیِ آن سرِ راهرو، مهمان‌های زیادی دارد. در چند ساعتِ گذشته، با شنیدن صدای قدم‌هایی که از پله‌ها بالا می‌روند، تایپ‌کردنم را چند بار متوقف کرده‌ام. اما قدم‌ها از کنار درِ اتاق من گذشته‌اند و کنار درِ خانه‌ی دخترک ایستاده‌اند.

    ادامه...
  • مرثیه آلمانی. نویسنده: خورخه لوئیس بورخس. مترجم: پرتو نوری علا
    مرثیه آلمانی. نویسنده: خورخه لوئیس بورخس. مترجم: پرتو نوری علا

    در خلال محاکمه، که خوشبختانه کوتاه بود، سکوت کردم. کوشش در مُحق جلوه دادنم در آن زمان، جلو رای دادگاه را می‌گرفت و ممکن بود حمل بر ‌بُزدلی‌ام شود. اما حالا همه چیز تغییر کرده است؛ در شب اعدامم می‌توانم بدون ترس سخن بگویم.

    ادامه...
  • باباجان. نویسنده: هوشنگ مرادی‌ کرمانی
    باباجان. نویسنده: هوشنگ مرادی‌ کرمانی

    زن كت و شلوار را سر دست گرفت و آورد. كت و شلوار آبي آسماني بود؛ خوش‌‌رنگ. از پشت پوشش شفاف نايلوني‌اش ديده مي‌شد. زن راست مي‌گفت: «بابام حتي يك بار هم اين را نپوشيد. عمرش كفاف نداد. زود رفت.»

    ادامه...
  • دوئـل. نویسنده: شرلی جکسون. مترجم: حسام جنانی
    دوئـل. نویسنده: شرلی جکسون. مترجم: حسام جنانی

    یک روز غروب امیلی جانسون به اتاق مبله‌اش وارد شد و فهمید که سه تا از بهترین دستمال‌های جیبی‌اش از کمد لباس‌هايش ناپدید شده‌اند. دیگر مطمئن بود چه کسی آن‌ها را دزدیده و مطمئن بود می‌خواهد در این مورد چه بکند.

    ادامه...
  • چکمه. نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی
    چکمه. نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی

    بله «چکمه». یک جفت چکمه خوب و خوشگل که زمستان، توی هوای سرد،‌ توی برف و باران می‌پوشی. پایت گرم گرم می‌شود. می‌توانی با آن بدوی و بازی کنی. به مدرسه‌ات بروی. عروسک فقط اسباب بازی است و هیچکدام از این کارها را نمی‌کند.

    ادامه...
  • آدم مغرور. نویسنده: آنتوان چخوف
    آدم مغرور. نویسنده: آنتوان چخوف

    در دنیای ما،‌ آدم اگر غرور نداشته باشد، روزگارش سیاه است. من که شخصاً، محال است در مقابل کسی سر خم کنم! تسلیم احدی نمی شوم! برای خودم ارزش قائلم. در هر صورت، شما بیشعورها، این حرفها، حالی تان نیست!

    ادامه...
  • باغ گل زرد و سرخ... از قصه های کهن فارسی
    باغ گل زرد و سرخ... از قصه های کهن فارسی

    یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. پادشاهی بود که یک پسرداشت و خیلی هم پسرش را دوست میداشت. پادشاه برادری داشت که صاحب دختر قشنگی بود. پسرپادشاه دخترعمویش را دوست داشت و قرار بود که آندو با هم عروسی کنند...

    ادامه...
  • انتقامِ زن. نویسنده: آنتوان چخوف
    انتقامِ زن. نویسنده: آنتوان چخوف

    ــ یادداشت دیگری برای کاسب سر گذر بفرستید. آدمی که بتواند به شما یک روبل قرض بدهد ، چرا پنج روبل ندهد؟ مگر برایش فرق میکند؟ خانم محترم ، لطفاً بیش از این معطلم نکنید. من آدم بیکاری نیستم ، وقت ندارم …

    ادامه...
  • نهرِ فریادِ زن. نویسنده: ساندرا سیسنروس. مترجم: سودابه اشرفی
    نهرِ فریادِ زن. نویسنده: ساندرا سیسنروس. مترجم: سودابه اشرفی

    به همین دلیل ممکن نبود حرف‌های پدر را به یاد بیاورد مگر بعدها: من پدرت هستم. هرگز تو را رها نخواهم کرد. فقط اکنون به عنوان یک مادر. حالا وقتی که او و خوان پدروی کوچک کنار نهر می‌نشینند. چگونه است که گاهی عشق میان زن و مرد از میان می‌رود و تمام می‌شود.

    ادامه...
  • یکی از همین روزها. نویسنده: گابریل گارسیا مارکز. برگردان: محمد رضا قلیچ خانی
    یکی از همین روزها. نویسنده: گابریل گارسیا مارکز. برگردان: محمد رضا قلیچ خانی

    بعد از ساعت هشت لختی دست از کار کشید تا از پنجره آسمان را تماشا کند و متوجه دو لاشخور شد که متفکرانه روی لبه پشت بام خانه همسایه نشسته بودند تا خشک شوند. مجدداً کار را ادامه داد ...

    ادامه...
  • شيفت دو تا چهار. نویسنده: حسن كيقبادي
    شيفت دو تا چهار. نویسنده: حسن كيقبادي

    ـ مي‌دونم بابا، آخرشم يه علاف مي‌شيم كه بايد بريم دنبال كار. همش ترسم از همينه. به الهام گفتم، مي‌ترسم خدمتم تموم شه، بعد باباش بگه به جوون بي‌كار زن نمي‌دم. ـ تازه اون پيله نكنه، خودت چي، زن و بچه نون نمي‌خواد؟

    ادامه...

اطلاع رسانی

کافه خوندنی

مقاله بخوانید، جایزه نقدی بگیرید

از اول خرداد 1400

هر هفته 10 جایزه

100 هزار تومانی و 5 جایزه 200 هزار تومانی

هر ماه یک جایزه یک میلیون تومانی

و 2 جایزه 500 هزار تومانی

برای ثبت نام کلیک کنید

اعضا سایت، برای ورود کلیک کنید . . . 

 

اطلاع رسانی

آمار

  • بازدید امروز: 2350
  • بازدید دیروز: 2554
  • بازدید کل: 23019916