ادبیات
بازدید: 43389
-
دو دوست نویسنده: گی دومو پاسان مترجم: عبدالرضا الواری
افسر فرمان داد: " آتش." دوازده شلیک همزمان مانند این که یک گلوله شلیک شده باشد، صورت گرفت. موسیو ساوژ بلافاصله از روبرو بزمین افتاد. موریسات که بلند قدتر بود کمی تلو تلو خورد و اینسو و آنسو شد و با چهرهای که بسمت آسمان بود و خون از سوراخی در سینه کتش ف
ادامه... -
سعید (نویسنده : شرمین نادری)
همه شان بچه را یک طور دیگری دوست داشتند، بچه ای که آرام می آمد و وسط دعوایشان می ایستاد و می گفت: دوست ندارم فریاد بزنید، صدایتان فرشته ها را از خواب می پراند.
ادامه... -
کراواتهای آقای ودریف. نویسنده: تس گالاگر. مترجم: دنا فرهنگ.
اما باید اعتراف کنم که کوتاه کردن چمنهای باغچه همسایه کاری است که دایم منتظرش هستم. دوست دارم به خردههای چمن که از پشت ماشین چمنزنی بیرون میریزند نگاه کنم. مثل یک رودخانه سبز است که کنارههای آن دیده نمیشود.
ادامه... -
گرگ مرگ. نویسنده: سامان آزادی
نگاهی به اطراف انداخت، دو متر آنطرفتر هم معلوم نبود. سر کرد توی گوش یاسر و گفت: یخ میزنیم اینجا؛ برگردیم توی ماشین.
ادامه... -
تا سفیدی. نویسنده: سپیده سیاوشی
به پلیس گفتم یک خانم مسن لاغر قدبلند خمیده با عینک و عصا و مانتو و روسری مشکی وسط روزی که هزار نفر ممکن است همین طور توی خیابان باشند...
ادامه... -
رز بنفش. نویسنده: مریم رییس دانا
فحش کشید به آفتاب و هوای کالیفرنیا، به تابستان، به شرکت بنز به ماشین های روکش چرمی و شوهر ابلهش که فقط بنز می خرید.
ادامه... -
گوشههای خالی. نویسنده: علی قانع
چراغها را خاموش کرد، با خود فکر میکرد شاید حالا دیگر بتواند با خیال راحتتری برای فروش و واگذاری آپارتمان مادرش اقدام کند.
ادامه... -
نمایشنامه هملت اثر شکسپیر (قسمت آخر)
این متن و سوالات آن توسط آقای محسن عسکری برای سایت ارسال شده است.
ادامه... -
نمایشنامه هملت اثر شکسپیر (قسمت دوم)
این متن و سوالات آن توسط آقای محسن عسکری برای سایت ارسال شده است.
ادامه...