Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

برج عاج - قسمت سوم

برج عاج - قسمت سوم

نویسنده : جان فالز
مترجم : شهریار بهترین

بسیاری از نقاشی‌های بزرگ برهنه و پرداختن به تمنیات درونی مربوط به همین دوره می‌شود. نقاش انسان دوستی که مدت‌های مدیدی مدفون شده بود، دوباره رو آمده بود، گرچه مثل همیشه عامه‌ی مردم به جنبه‌های کولی‌وار و زمینی زندگی خصوصی او علاقه‌مند بودند: به داستان‌های مربوط به میگساری و زن‌های زندگی‌اش. این جنبه از زندگی خصوصی او توسط خبرنگاران افراطی و متعصب نشریات فلیت استریت گاه گاه به طرز غافلگیرانه‌ای شکار و با حرارت بسیار منتشر می‌شد. اما در اواخر سال‌های 1950، این شیوه‌ی زندگی به چیزی تاریخی مبدل شده بود. شایعات و واقعیات شیوه‌ی زندگی اصلاح نشده‌ی هنری بریزلی، مانند اهانت‌های وی به زادگاهش، مردم را سرگرم می‌کرد... مردم عامی حتی این شایعه‌ها را معتبر می دانستند، مردمی که میل داشتند یک اثر جدی را با زندگی پر آب و تاب آفریینده‌اش در هم بیامیزند. همین تمایل به در هم آمیختن زندگی خصوصی هنرمند با آثارش سبب می‌شود که ماجرای گوش ونسان وان گوگ هر نوع تلاشی را برای پرداختن به هنر به عنوان غایت سلامتی،‌با دشواری رو به رو سازد و سرگذشت هنری این نقاش را به حکایتی پیش پا افتاده و سطحی مبدل کند. باید اعتراف کرد خود هنری بریزلی هم چندان تمایلی نداشت تا نقشی را که مردم برایش رقم زده بودند از اذهان بزداید، اگر مردم می‌خواستند حیرت کنند، او حرفی نداشت. اما دوستان نزدیکش می‌دانستند که او در پشت این بازی نمایشی، خیلی تغییر کرده است.

در سال 1963 بریزلی این کاخ قدیمی را در کوئت مینه خرید و با پاریس محبوبش خداحافظی کرد. یک سال بعد، مجموعه‌ی طرح‌های او از رابله درآمد و این آخرین بلندپروازی‌اش به عنوان یک طراح تمام‌عیار بود. این اثر بریزلی در تیراژی محدود انتشار یافت و به یکی از پرارزش‌ترین کتاب‌های قرن حاضر در نوع خود مبدل شد. در همان سال، او نخستین نقاشی از مجموعه‌ی نقاشی‌های آخرین دوران زندگی‌اش را کشید که می‌رفت تا بی‌هیچ تردیدی شهرت جهانی‌اش را تثبیت کند. هر چند او پیوسته هر نوع نظریه‌ای را که تفسیری عرفانی از نقاشی‌هایش داشت، رد می‌کرد و به اندازه‌ی کافی از رسوب گرایش‌های چپی قدیمی در او باقی مانده بود که بدون نیاز به اثبات، هر گونه گرایش مذهبی را در آثارش پیشاپیش مردود اعلام کند،‌ اما پرده‌های نقاشی معروفش چه از لحاظ ظاهری و چه از نظر استعاری، با آن رنگ‌های غالب سبز و آبی که از استودیوی تازه‌ی او بیرون می‌آمد در وجود هنری بریزلی‌ای ریشه داشت که دنیای خارج تا آن هنگام نتوانسته بود شناسایی‌اش کند. به یک معنی، هنری بریزلی، خیلی دیرتر از بسیاری از هنرمندان دیگر پی برده بود واقعا کی هست و توانایی فنی و تجربه‌اش تا چه اندازه است. اگر او کاملا هم زاهدی گوشه‌نشین نبود، یک حرفه‌ای اسیر افکار دوران جوانی هم نبود. او خود زمانی نقاشی‌هایش را «رویا» نامیده بود، شکی نیست که در آثار او اجزایی از سوررئالیسم دوران گذشته‌ی سال‌های بیست عمرش به چشم می‌خورد. میل داشت چیزهایی را کنار هم بگذارد که از نظر زمانی به هم نمی‌آمدند. زمانی دیگر،‌ بریزلی نقاشی‌های خود را فرشینه نامگذاری کرده بود و در حقیقت باید گفت آتلیه‌ی ابوسان آثاری مشابه طرح‌های او کشیده بود. حسی از التقاط کاملا جذب شده در نقاشی‌های بریزلی دیده می‌شد، حسی که در طول تمام دوران کارش موجود بوده، اما پیش از اقامت در کوئت مینه او عملا با این حس کنار نیامده بود و این همان گونه که یکی از منتقدین در مروری بر اثار وی در نمایشگاه تیت ریتروسپکتیو گفته بود مانند پیوند نامحتمل ساموئل بامر و شاگال به حساب می‌امد. گرچه محتوای کار بریزلی صراحت کمتری داشت و اسرار‌‌آمیز و در نوع خود نمونه بود، اما می‌شد ردپایی از نولان را هم در آن دید.... با توجه به تکرار نقش و نگار جنگل، پیکرده‌های اسرار‌آمیز و برخورد بریزلی یا موضوع نقاشی، سلتی کلمه‌ای بود که پیوسته درباره‌ی آثار وی به کار می‌بردند.

اگر کسی این بی‌پروایی موفقیت‌آمیز را داشت که از بریزلی درباره‌ی خاستگاه اصلی آثارش سوال کند و برای اولین بار پاسخی نسبتا درست بشنود، خود بریزلی هم همین موضوع را تایید می‌کرد: پیزانلو، دیاز لاپنیا. لازم به توضیح نیست که اشاره‌ی بریزلی به دیاز و مکتب باربیزون بیشتر برای دست انداختن خودش بود. اما مقصود او از تأکید روی پیزانلو اشاره به یک تابلوی نقاشی در نشنال گالری لندن بود، نقاشی «تصویر سن یوستس» بریزلی اعتراف می‌کرد که این نقاشی در طول تمام زندگیش او را مجذوب خود کرده بود. اگر این اشاره در وهله‌ی اول خیلی دور از ذهن به نظر می‌رسید، او فورا یادآوری می‌کرد که پیزانلو و حامیان اوایل قرن پانزدهمی وی را، محفل آرتور، گیج کرده بود. چیزی که باعث شده بود دیوید ویلیامز جوان (که در همان نخستین دوران موفقیت بریزلی در انگلستان، به سال 1942 متولد شده بود) در سپتامبر 1973 به کوئت مینه کشانده شود،‌همین واپسین جنبه کار پیرمرد بود.

 

 

بدلیل حفظ حقوق مولف، متن کامل کتاب در این سایت ارائه نمی‌شود.

بخش بعدی متن را می‌توانید در برج عاج - قسمت چهارم مطالعه نمایید.

برای شرکت در مسابقه و پاسخ به سوالات وارد سایت شوید اگر عضو نیستید ثبت نام کنید


  • منبع: کتاب برج عاج، نویسنده : جان فالز، مترجم : شهریار بهترین، انتشارات : کتاب پنجره
  • تاریخ: دوشنبه 5 آذر 1397 - 13:09
  • صفحه: ادبیات
  • بازدید: 1824

یادبان، نکوداشت یاد رفتگان

ارسال نظر

اطلاع رسانی

کافه خوندنی

مقاله بخوانید، جایزه نقدی بگیرید

از اول خرداد 1400

هر هفته 10 جایزه

100 هزار تومانی و 5 جایزه 200 هزار تومانی

هر ماه یک جایزه یک میلیون تومانی

و 2 جایزه 500 هزار تومانی

برای ثبت نام کلیک کنید

اعضا سایت، برای ورود کلیک کنید . . . 

 

اطلاع رسانی

آمار

  • بازدید امروز: 556
  • بازدید دیروز: 3765
  • بازدید کل: 25096381