Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

بی‌دلیل - قسمت هشتم (اثر: دفنه دوموریه، ترجمه: هوشنگ مستوفی)

بی‌دلیل - قسمت هشتم (اثر: دفنه دوموریه، ترجمه: هوشنگ مستوفی)

بعد از ظهر همان روز با ترن به «هیث» رفت. اما در این سفر دیگر مزاحم کشیش محلی نشد.

بلکه خودش را به مدیرۀ هتلی که در آنجا اقامت کرده بود معرفی کرد و گفت:

- من در ساحل این دریا پی مدرسۀ مناسبی می‌کردم تا دخترم را برای تحصیل به آنجا بفرستم، اما شنیده‌ام که در این منطقه دور افتاده دنیا فقط یک یا دو مدرسه هست که واقعا خوب است. خیلی ممنون می‌شوم اگر نام و آدرس یکی از این دو مدرسه یا هر مدرسۀ خوب دیگری را که صلاح می‌دانید به من بدهید.

مدیرۀ هتل گفت:

- آه، بله، در «هیث» دو مدرسه بسیار خوب وجود دارد یکی مدرسه میس «برادداک Braddock» که درست بر فراز تپه‌ای قرار گرفته است، و مدرسۀ دیگر «سنت بیز St. Bess» نام دارد که مختلط است و روبروی مدرسۀ میس برادداک قرار دارد، غالبا پدر و مادر‌های بچه‌هایی که به مدرسه سنت بیز می‌روند در همین هتل اقامت می‌کنند.

بلاک پرسید:

- گفتید مدرسه مختلط؟ آیا همیشه این مدرسه مختلط بوده است؟

مدیرۀ هتل گفت:

- بله، از سی سال قبل که این مدرسه افتتاح شد مختلط بود، و از همان روز اول تاکنون آقا و خانم جانسون ریاست آن را به عهده داشته‌اند، البته حالا دیگر این زن و شوهر تقریبا پیر شده‌اند. مدرسه خیلی خوب اداره میشود و عالی‌ترین روش تعلیم و تربیت در آنجا اجرا می‌شود. گویا این که گاهی نغمه‌های مخالفی بر ضد این مدارس مختلط بلند می‌کنند و عده‌ای می‌گوید در این گونه مدارس دختران خواص مردانه پیدا می‌کنند و پسر‌ها هم ظریف و دارای صفات زنانه می‌شوند، اما من خودم هنوز نشانۀ چنین چیز‌هایی را در این مدرسه ندیده‌ام. بچه‌ها همیشه خوشحال و خندان به نظر می‌رسند و با بچه‌های سایر مدارس هیچ فرقی ندارند و فقط تا سن پانزده سالگی در اینجا پذیرفته می‌شوند، اگر بر من منت بگذارید می‌توانم برایتان از آقا یا خانم جانسون وقت بگیرم چون آن‌ها را خوب می‌شناسم.

بلاک فکر کرد حتما این زن از شاگردانی که مدرسه را به آن‌ها معرفی میکند حق‌الزحمه می‌گیرد و بعد گفت:

- بسیار متشکرم، خیلی خوشحال خواهم شد اگر برای ساعت یازده و نیم صبح فردا از آن‌ها وقت بگیرید.

بلاک از مختلط بودن مدرسه سنت بیز تعجب کرد. او فکر نمی‌کرد که هنری وارنر فقید آنقدر روشن فکر بوده باشد که دخترش را به یک مدرسۀ مختلط بفرستد. با این همه نشانی‌هایی که بابا هریس داده بود کاملا با مشخصات همین مدرسه تطبیق می‌کرد. مطمئن بود که این مدرسۀ سنت بیز باید رو به دریا قرار گرفته و مناظر زیبایی آن را احاطه کرده باشد. چون مدرسۀ میس برادداک بنا بر اظهارات مدیرۀ هتل در پشت تپه‌ای در قسمت بالای شهر قرار داشت و بعید به نظر می‌رسید که در آنجا منظره زیبایی وجود داشته باشد، به خصوص که زمین بازی هم برای بچه‌ها نداشت. با این همه بلاک برای حصول اطمینان بیشتر قبل از ملاقات با مدیر مدرسه به آن حوالی رفت و تمام آن منطقه را مورد بررسی دقیق قرارداد و پس از این بررسی مطمئن شد که مدرسه‌ای که دختر هنری وارنر در آن درس می‌خوانده همین مدرسه بوده است.

روز بعد هنگام بالا رفتن از پله‌های مدرسه و شمردن ان‌ها اولین چیزی که توجهش را جلب کرد بوی تند واکس مشمع کف اطاق‌ها و راهرو عمارت بود. که از فرط پاکیزگی می‌درخشید.

دختر خدمتکار به شنیدن صدای زنگ آمد و او را به اطاق بزرگی که در دست راست راهرو واقع شده بود هدایت کرد. در آنجا مرد نسبتا مسنی با سر طاس و عینک دور شاخی، در حالی که لبخند مطبوعی بر لب داشت جلو پای او بلند شد و سلام کرد و گفت:

- خیلی از دیدار شما خوشوقتم آقای بلاک، شنیدم شما در جستجوی مدرسۀ خوبی برای دخترتان هستید، امیدوارم هنگام رفتن از سنت بیز با اطمینان کامل از این که مدرسۀ مورد نظر خود را پیدا کرده‌اید ما را ترک کنید.

بلاک در دل گفت: «باز به فروشنده‌ای برخوردیم که می‌خواهد متاع خود را قالب کند» و بعد با صدای بلند دروغ‌هایی دربارۀ دختر ساختگی خود «فیلیس Phillis» بافت و تاکید کرد که این دختر درست در آستانۀ بیداری و سن بلوغ است.

آقای جانسون گفت:

- سن بلوغ؟ پس مطمئن باشید که جای دختر شما همین مدرسۀ سنت بیز است. البته ما هیچ بچه‌ای که در سن بلوغ باشد در اینجا نداریم، هر یک از بچه‌ها را که به این مرحله میرسند اخراج می‌کنیم و امروز به وجود دختر و پسر‌هایی به این سالمی و خوشحالی مباهات می‌کنیم. بیایید بچه‌های ما را ببینید.

بعد با صمیمیت دستی به پشت بلاک زد و پیشنهاد کرد که تمام قسمت‌های مدرسه را به او نشان دهد. البته باز هم بلاک نه به مدرسه و نه به مختلط بودن آن و سایر مطالب کوچکترین توجهی نداشت و تنها مسئلۀ مورد توجهش تب روماتیک مری وارنر در نوزده سال قبل بود. اما او مرد با حوصله‌ای بود و با منتهای بردباری بازدید کلاس‌ها، اطاق‌های شبانه روزی، دو عمارت مجزای دختران و پسران، سالن ورزش، استخر شنا، سالن سخنرانی، زمین ورزشی و حتی آشپزخانۀ شبانه روزی را تحمل کرد.

آن وقت با اقای جانسون که قیافۀ پیروزمندانه‌ای به خود گرفته بود به دفتر مدرسه بازگشت و در حالیکه پشت میز خود می‌نشست لبخندی زد و از پشت عینک خود نگاهی به بلاک انداخت و گفت:

- خوب آقای بلاک، آیا می‌توانیم دختر شما فیلیس را جزو شاگردان خود بدانیم؟

بلاک به پشت صندلی خود تکیه داد و انگشتان دستهایش را به هم قلاب کرد و کاملا حالت یک مشتاق را به خود گرفت و گفت:

- البته مدرسۀ شما بسیار محل خوبیست، اما می‌خواهم بگویم که خیلی باید مواظب سلامتی فیلیس باشیم، او بچه ضعیفی است و خیلی زود سرما می‌خورد، و بیشتر از این جهت تردید دارم که مبادا هوای اینجا زیاد برایش خوب نباشد.

آقای جانسون خندید و کشو میزش را باز کرد و کتابی از آن بیرون آورد و گفت:

- آقای بلاک عزیزم، سنت بیز یکی از بهترین سوابق بهداشتی را در میان تمام مدارس انگلستان دارد و به محض اینکه بچه‌ای در اینجا سرما می‌خورد بلافاصله او را از دیگران جدا می‌کنیم و نمی‌گذاریم بیماریش به بچه‌های دیگر سرایت کند. در هر زمستان حلق و بینی بچه‌ها معاینه و ضدعفونی می‌شود و این کار در تمام فصل زمستان ادامه دارد. در ماه‌های تابستان برای تقویت ریه‌هایشان‌مقابل پنجره‌های باز ورزش می‌کنند. الان درست پنج سال است که ما مطلقا اپیدمی آنفلوآنزا نداشته‌ایم. فقط دو سال قبل یک بچۀ سرخکی داشتیم و سه سال قبل هم یکی از بچه‌ها بسیار سرفه مبتلا شد. در اینجا فهرست کامل بیماری‌هایی را که دختر‌ها و پسر‌ها طی سال‌ها به ان دچار شده‌اند داریم، و این فهرست است که من افتخار می‌کنم آن را به هر پدر و مادری نشان بدهم.

کتاب را به دست بلاک داد، بلاک حالت مسرتی به صورتش داد، درست همان مسرتی که آقای جانسون میل داشت در صورت او ببیند. بعد شروع به ورق زدن کتاب کرد و گفت:

- چقدر جالب توجه است، و البته روش‌های نوین بهداشت در تهیۀ چنین کتاب بهداشتی مفیدی به شما کمک کرده است. چون هیچ شبیه فهرست‌هایی که سال‌ها پیش چاپ می‌شد نیست.

آقای جانسون گفت:

- نه، برعکس فهرست‌های بهداشتی سالیانۀ ما همیشه همینطور بوده است.

بعد از جایش بلند شد تا یک جلد از کتاب‌های سال‌های قبل را از قفسه بردارد و ادامه داد:

- هر کدامش را می‌خواهید انتخاب کنید، مطمئن باشید که حرفتان را پس خواهید گرفت.

بلاک که منتظر فرصت بود بیدرنگ همان سالی را انتخاب کرد که پدر مری وارنر دختر خود را از این مدرسه برده بود. آقای جانسون انگشتانش را بر روی جلد کتاب‌ها حرکت داد و کتاب همان سال را بیرون آورد و به دست او داد. بلاک صفحات آن را با عجله به هم زد تا صفحۀ مخصوص تب روماتیک را پیدا کند. نام سرماخوردگی، شکستن پا، سرخک المانی و چند نوع بیماری دیگر در کتاب ذکر شده بود، اما به هیچ وجه از آنچه او در جستجویش بود چیزی به چشم نمی‌خورد. عاقبت گفت:

- آیا شما هیچوقت در این مدرسه تب روماتیک داشته‌اید؟ زن من مخصوصا از ابتلاء دخترم به این بیماری وحشت دارد.

آقای جانسون با لحن خشنی جواب داد:

- هرگز، ما وسائل و مواظبتمان بیش از آن است که چنین بیماری‌هایی در اینجا پیدا شود. دختر‌ها و پسر‌ها را همیشه بعد از بازی و دوندگی ماساژ می‌دهیم و لباس‌هایشان را هم هر روز در جریان هوای آزاد می‌گذاریم.

بلاک کتاب را بست و تصمیم‌ گرفت تاکتیک مستقیم به کار ببرد. پس گفت:

- آنچه را من در سنت ‌بیز دیده‌ام کاملا می‌پسندم، اما گمان می‌کنم باید با شما صریح حرف بزنم. برای زن من فهرستی از تمام مدارس فرستاده بودند که نام مدرسۀ شما روی آن فرزند یکی از دوستانم رخ داده است و از این مدرسه خاطره بدی دارم. خلاصه ماجرای از این قرار است که آن دوست مجبور شده بود دختر خود را از مدرسه شما بیرون بیاورد و حتی گردانندگان مدرسه را به غفلت جنایتکارانه متهم کرده بود.

لبخند از صورت آقای جانسون محو شد. چشمانش در پشت عینک دورشاخی کوچکتر شد. و با سردی خاصی گفت:

- خیلی از شما ممنون می‌شوم اگر نام آن دوست را به من بگویید.

 

 

متن کامل کتاب در این سایت ارائه شده است.

بخش بعدی متن را می‌توانید در بی‌دلیل - قسمت نهم مطالعه نمایید.

برای شرکت در مسابقه و پاسخ به سوالات وارد سایت شوید اگر عضو نیستید ثبت نام کنید


یادبان، نکوداشت یاد رفتگان

ارسال نظر

اطلاع رسانی

کافه خوندنی

مقاله بخوانید، جایزه نقدی بگیرید

از اول خرداد 1400

هر هفته 10 جایزه

100 هزار تومانی و 5 جایزه 200 هزار تومانی

هر ماه یک جایزه یک میلیون تومانی

و 2 جایزه 500 هزار تومانی

برای ثبت نام کلیک کنید

اعضا سایت، برای ورود کلیک کنید . . . 

 

اطلاع رسانی

آمار

  • بازدید امروز: 4778
  • بازدید دیروز: 2621
  • بازدید کل: 23898830