Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

پاندمی های آنفلوانزا - قسمت ششم

پاندمی های آنفلوانزا - قسمت ششم

نویسنده: لیزابت هاردمن
ترجمۀ: فاطمه شاداب

ورود آنفلوانزا به اردوگاه فانستون

زمستان سال 1917 – 1918 م یکی از سردترین زمستان‌های تاریخ بود. هزاران مردی که می‌خواستند به جنگ بروند در سربازخانه‌ها و چادرهایی که در اردوگاه برپا شده بود گرد هم جمع می‌شدند؛ اردوگاه‌هایی که تجهیزات پزشکی مناسبی نداشتند و از تجهیزات گرمایشی و لباس کافی بی‌بهره بودند. در آن زمستان، سویه‌ای بیماری‌زا از ویروس سرخک شایع شد که با بروز عفونت‌های باکتریایی ثانویه به مرگ سربازان منجر می‌شد. مقامات مسئول در خدمات پزشکی به مقامات کشوری اعلام کردند که شرایط پادگان‌های نظامی از جمله اردوگاه فانستون به شکلی است که زمینه را برای شیوع بیماری‌های قابل انتقال فراهم کرده است، ولی پاسخی که شنیدند این بود: «هدف از بسیج نیروها این است که افراد غیرنظامی هرچه سریع‌تر به سربازان آموزش دیده تبدیل شوند، هدف ما اقدامات پیشگیرانۀ پزشکی نیست.»

سرخک تنها بیماری شایع در میان سربازان اردوگاه نبود. صبح روز 4 مارس، آشپز اردوگاه فانستون با علایم آنفلوانزا به بیمارستان اردوگاه مراجعه کرد. چند دقیقه پس از آن نوبت به سرجوخه‌ای جوان رسید. تا ظهر آن روز، بیش از صد سرباز در بیمارستان اردوگاه ازدحام کرده بودند. در پایان هفته بیش از پانصد نفر مبتلا شده بودند. در اواسط مارس، هزار و صد سرباز به‌حدی بیمار شده بودند که باید بستری می‌شدند و هزاران سرباز دیگر هم علایم بیماری را داشتند. سی‌وهشت نفر از آن‌ها مُردند. سپس در هَسکِل کاونتی بیماری به همان سرعت که شروع شده بود پایان یافت. این زمان می‌توانست نقطۀ پایان بیماری باشد، ولی یک مانع سر راه آن وجود داشت: جنگ در اروپا.

 

خروج آنفلوانزا از اردوگاه

سربازان اردوگاه فانستون به محض پایان آموزش‌ها به پایگاه‌های نظامی مستقر در مناطق دیگر کشور اعزام می‌شدند. آن‌ها نمی‌دانستند که ویروس آنفلوانزا را هم همراه خود می‌برند. روز 18 مارس، اولین موارد آنفلوانزا از اردوگاه فارِست و گرین‌لیف در جورجیا گزارش شدند. در پایان آوریل، در بیست‌وچهار اردوگاه نظامی همه‌گیری آنفلوانزا رخ داده بود. اما هنوز هم مقامات واشینگتن توجه چندانی به بروز همه‌گیری در اردوگاه‌های نظامی نشان نمی‌دادند. دغدغۀ اصلی آن‌ها این بود که هرچه زودتر دورۀ آموزشی سربازان طی شود تا آن‌ها را با کشتی به میدان جنگ اعزام کنند.

در این زمان، بیماری دامنگیر افراد غیرنظامی هم شده بود و در سی شهر بزرگ کشور افزایش چشمگیری در موارد مرگ‌ومیر ناشی از آنفلوانزا رخ داده بود. بسیاری از علایم این آنفلوانزا با آنفلوانزاهای معمول متفاوت بود. یکم، اغلب قربانیان جوانان سالم بودند، نه افراد کم‌سن یا سالخورده‌ای که معمولاً به آنفلوانزا مبتلا می‌شدند. دوم، بسیاری از وارد مرگ‌ومیر خیلی سریع و در عرض 24 تا 48 ساعت بعد از ظهور اولین علایم رخ می‌داد. سوم، در کالبدشکافی قربانیان مقدار زیادی مایع خون‌آلود در ریه‌های فرد مبتلا دیده می‌شد. پزشکان نمی‌توانستند این علایم را برطرف کنند و فقط شاهد این بودند که بیمارانشان از شدت تنگی نفس و کمبود اکسیژن کبود می‌شوند.

با آغاز تابستان به نظر می‌رسید سرانجام این بیماری وحشتناک به پایان رسیده است و تعداد موارد بیماری و مرگ‌ومیرها کاهش می‌یابد. آمریکایی‌ها نفس راحتی کشیدند و گمان می‌کردند دوران مصیبت به سر آمده و هزاران سرباز را به سوی بنادر اروپایی و آفریقایی راهی کردند. اما هنوز روزهای بدتری در پیش بود. در همان تابستان، ویروس آنفلوانزای بهاری به جلادی بدل شد که تمام جهان را به وحشت انداخت.

 

ورود ویروس آنفلوانزا به اروپا

در حالی که آنفلوانزا در آمریکا رو به کاهش داشت، در اروپا تعداد موارد ابتلا بیشتر و بیشتر می‌شد. در ماه مارس و آوریل 1918، بیش از دویست‌هزار سرباز آمریکایی به خارج اعزام شدند. آن‌ها ناآگاهانه ویروس آنفلوانزا را با خودشان همراه بردند. اولین همه‌گیری چشمگیر آنفلوانزا در ماه آوریل در برِستِ فرانسه رخ داد که یکی از مهم‌ترین مناطق ورود سربازان آمریکایی بود. با وجودی که تعداد موارد ابتلا در میان سربازان و نیز غیرنظامیان زیاد بود، تعداد تلفات کم بود. در اواسط آوریل، آنفلوانزا در ارتش فرانسه شایع شد و به پاریس و ایتالیا هم رسید. آنفلوانزا قشون استعماری بریتانیا را درگیر کرد و در نتیجه هزاران سرباز بستری شدند. در اواخر همان ماه، بیماری به ارتش آلمان رسید، ارتشی که شکست‌های پی‌درپی آن را از پا انداخته بود. هنوز هم میزان مرگ‌ومیر نسبتاً اندک بود، و نگرانی اصلی فرماندهان هر دو طرف این بود که بیماری بر توانایی‌های افرادشان برای شرکت در جنگ تأثیر نامطلوبی داشت.

در طول تابستان آنفلوانزا سراسر اروپا و آسیا را فرا گرفت. سربازان انگلیسی در بازگشت به میهن، ویروس را به انگلستان، اسکاتلند و ولز بردند. هندوستانِ تحت سلطۀ بریتانیا هم در جریان جنگ گرفتار شد و هم در اواخر ماه مه آنفلوانزا به آن‌جا رسید. سایر مستعمرات بریتانیا هم درگیر شدند: شانگهای در ماه مه، استرالیا و زلاندنو در ماه سپتامبر. آنفلوانزا سپس چین و آفریقای شمالی را هم درنوردید و با شدت زیاد در پرتغال، یونان، نروژ و دانمارک بروز کرد. در ماه اوت به سوئد و هلند رسید. این بیماری به هر جا که می‌رسید هزاران نفر را مبتلا می‌کرد، اما هنوز نرخ مرگ‌ومیر نسبتاً کم بود و این سؤال را برای بعضی پزشکان ایجاد کرده بود که آیا این بیماری اصلاً آنفلوانزاست یا خیر. در ماه اوت تعداد موارد ابتلای جدید به وضوح کاهش یافت و فرماندهان بریتانیایی آماده شدند که پایان پاندمی بیماری را اعلام کنند. ولی تا آن زمان هنوز راه زیادی در پیش بود.

 

آنفلوانزا کُشنده می‌شود

در علم پدیده‌ای وجود دارد که آن را گذر پی‌درپی می‌نامند. این بدان معناست که وقتی یک عامل بیماری‌زا از جانوری به جانور دیگر یا از شخصی به شخص دیگر منتقل می‌شود، با گذشت زمان به تدریج ضعیف‌تر می‌شود، به خصوص اگر عامل بیماری‌زا گونۀ جدیدی را مبتلا کرده باشد (مثلاً، از خوک به انسان منتقل شده باشد). لوئی پاستور این پدیده را «کاهش بیماری‌زایی» نامید. در بهار 1918 به نظر می‌رسید موج آنفلوانزا از این پدیده پیروی کند. بیماری که در ابتدا شدید بود، در طول تابستان خفیف‌تر شد تا این‌که در ماه اوت به نظر می‌رسید بیماری همه‌گیر به پایان رسیده باشد. اما آنچه پزشکان و دانشمندان آن دوران نمی‌دانستند این بود که گذر پی‌درپی ویروس می‌توانست سبب تقویت ویروس هم بشود.

اگر عامل بیماری‌زا به‌تدریج با میزبان و واکنش‌های دفاعی آن سازگار شود، پس از مدتی در صورت انتشار قدرتمندتر می‌شود و وقتی سازگاری به طور کامل صورت بگیرد، ویروس ممکن است مرگبار شود. در بهار 1918 گونۀ بهاری آنفلوانزا از شخصی به شخص دیگر انتقال یافته و به‌تدریج با میزبان انسانی سازگار شده بود. این سازگاری در ماه اوت کامل شد. ویروسی که کاملاً با میزبان انسانی سازگار شده بود، به گونه‌ای بیماری‌زاتر و مرگبارتر از آنچه در تابستان بود تبدیل شد. ویروس به‌جای این‌که به اهداف معمولش یعنی نای و نایژه حمله کند، حالا به بافت‌های عمقی‌تر، به حبابچه‌ها و کیسه‌های هوایی کوچک ریه‌ها که محل تبادل دی‌اکسیدکربن با اکسیژن بود، حمله می‌کرد. این‌گونۀ جدید افراد بیشتری را به کام مرگ می‌فرستاد و به سرعت جان قربانیانش را می‌گرفت. مبتلایان در عرض 24 تا 48 ساعت از شروع علایم می‌مردند. مرگ به علت ذات‌‌الریه با پیشرفت سریع بود که باعث می‌شد رنگ پوست به سبب نبودِ اکسیژن کبود و خونریزی از بینی رخ دهد و ریه‌ها از خون پر شوند.

همه‌گیری‌های منفرد آنفلوانزای جدید در لندن و بیرمنگهامِ انگلستان، در سوئیس و مناطق بسیاری در اروپا رخ داد. همزمان، در ماه سپتامبر، کشتی‌ها از اروپا به بنادر آمریکایی رسیدند و سربازان را از جنگ به میهنشان بازگرداندند، سربازانی که بسیاری از آن‌ها بیمار بودند. مقامات عالی‌رتبۀ آمریکایی که گمان می‌کردند همه‌گیری بیماری وخیم را پشت‌سر گذاشته‌اند، خطر بیماری را ناچیز انگاشتند و تأکید کردند که خطر بروز همه‌گیری جدید وجود ندارد. هنگامی که ارتش بریتانیا می‌خواست اعلام کند پاندمی بیماری به پایان رسیده است، بار دیگر آنفلوانزای مرگبار به برِستِ فرانسه رسید و صدها هزار سرباز را از پای درآورد. بیماری به شهر بندریِ آفریقاییِ فری‌تاون در سیرالئون که ایستگاه مهم تأمین سوخت زغال‌سنگ بود هم رسید. سرانجام به بوستون در ماساچوست رسید که از مقاصد اصلی پیاده‌کردن سربازانِ از جنگ‌برگشته بود. در هر سه منطقه، کشتی‌هایی که پهلو می‌گرفتند مملو از مردان بیمار و در حال مرگ بودند.

 

بازگشت آنفلوانزا به آمریکا

همه‌گیری جدید آنفلوانزا در اواخر اوت 1918 از بوستون آغاز شد که در واقع موج دوم آنفلوانزا در ایالات‌متحده بود. در اواسط سپتامبر، دوهزار نفر از افسران نیروی دریایی و مردانی که ثبت‌نام کرده بودند مبتلا و دچار تنگی نفس شدید شدند، آن‌ها با سرفه خون بالا می‌آوردند. وضعیت پادگان‌ها هم تفاوت چندانی نداشت. در اردوگاه دِوِنز، اردوگاهی نظامی در نزدیکی بوستون، بیش از هزار و پانصد سرباز در یک روز بیمار شدند. دو روز بعد، 342 نفر دچار ذات‌الریه شدند و 63 نفر هم جان باختند. صدها پزشک‌، پرستار و دستیار برای مراقبت از بیماران اعزام شدند که خودشان هم بیمار شدند و جان دادند. در کالبدشکافی بیماران، عفونت شدید ریه به‌علاوۀ ریه‌های کبودِ لبریز از مایع خون مشاهده می‌شد. بیمارستان اردوگاه که ظرفیت پذیرش 1200 بیمار را داشت بیش از 6000 بیمار را در خود جای داده بود. روی گریستِ پزشک در نامه‌ای به همکارش می‌نویسد:

شروع بیماری در این افراد مثل زکام یا آنفلوانزای معمولی است و وقتی به بیمارستان آورده می‌شوند، به‌سرعت انواع و اقسام علایم وخیم ذات‌الریه را نشان می‌دهند. دو ساعت بعد از پذیرش در بیمارستان، روی گونه‌هایشان لکه‌های سرخ تیره و کبود ظاهر می‌شود و چند ساعت بعد دچار سیانوز [کبودی پوست] می‌شوند که از گوش‌ها شروع می‌شود و تمام صورت را فرا می‌گیرد. ... در عرض چند ساعت مرگ رخ می‌دهد. ... وحشتناک است. شاید کسی تحمل دیدن مرگ یک، دو یا حتی بیست نفر را داشته باشد، ولی این افراد بیچاره مثل برگ درخت می‌ریزند... ما تقریباً روزانه صد مورد مرگ داریم. ... تقریباً در همۀ موارد بروز ذات‌الریه با مرگ همراه است. ... چند روز تابوت موجود نبود و جسدها روی هم جمع شده بودند و منظرۀ وحشتناکی به وجود آورده بود. ... مناظر این روزها از هر چشم‌انداز دیگری که در جنگ فرانسه وجود داشت وحشتناک‌تر است.

در ابتدا، مقامات عالی‌رتبۀ بوستون توجه چندانی به این همه‌گیری نشان ندادند. زیرا مسائل و موضوعات مهم‌تری از جمله حق رأی به زنان، انقلاب روسیه، و پیروزی 11 سپتامبر تیم رِد ساکسِ بوستون در مسابقات جهانی هم در جریان بودند. همچنین هنوز هم این باور وجود داشت که آنفلوانزا نوعی سرماخوردگی سخت است. هیچ‌کس قبل از این با چنین آنفلوانزای مرگباری مواجه نشده بود و بسیاری از مردم باور نمی‌کردند که این بیماری مرگ‌بار آنفلوانزا باشد. بعضی پزشکان معتقد بودند که این بیماری نوعی طاعون خیارکی است، که با نام مرگ سیاه هم شناخته می‌شد، زیرا باعث تیره شدن پوست می‌شد. بسیاری از مردم فکر می‌کردند این بیماری نوعی بیماری مربوط به نظامیان است و غیرنظامیان به آن مبتلا نمی‌شوند. ماکسوِل می‌گوید: «با اولین اطلاعاتی که در مورد همه‌گیری داده شد، باور عمومی این بود که بیماری فقط سربازان را مبتلا می‌کند و با آن‌ها کاری ندارد. اما خطر بیماری به تدریج ولی بی‌وقفه نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد.»

 

 

بدلیل حفظ حقوق مولف، متن کامل کتاب در این سایت ارائه نمی‌شود.

بخش بعدی متن را می‌توانید در پاندمی های آنفلوانزا - قسمت آخر مطالعه نمایید.

برای شرکت در مسابقه و پاسخ به سوالات وارد سایت شوید اگر عضو نیستید ثبت نام کنید


  • منبع: کتاب پاندمی های آنفلوانزا - انتشارات ققنوس
  • تاریخ: دوشنبه 22 فروردین 1401 - 13:47
  • صفحه: تاریخ
  • بازدید: 2296

یادبان، نکوداشت یاد رفتگان

ارسال نظر

اطلاع رسانی

کافه خوندنی

مقاله بخوانید، جایزه نقدی بگیرید

از اول خرداد 1400

هر هفته 10 جایزه

100 هزار تومانی و 5 جایزه 200 هزار تومانی

هر ماه یک جایزه یک میلیون تومانی

و 2 جایزه 500 هزار تومانی

برای ثبت نام کلیک کنید

اعضا سایت، برای ورود کلیک کنید . . . 

 

اطلاع رسانی

آمار

  • بازدید امروز: 3980
  • بازدید دیروز: 4121
  • بازدید کل: 23006366