همه از تصادف فراری و همیشه مراقب هستند که تصادف نکنند و به دردسر نیفتند اما عده دیگری وجود دارند که با پای خودشان به استقبال تصادف میروند. اما مگر میشود/ این افراد صافکار و نقاش و مکانیک خودرو نیستند بلکه تبهکارانی هستند که در جریان تصادفهای ساختگی نقشه سرقت زورگیری کلاهبرداری و ... را عملی میکنند و در این میان گاهی نیز کار به قتل کشیده میشود. در این گزارش نمونه هایی از این تصادفهای صوری را بازخوانی میکنیم.
کلاهبرداري از بيمه
کارمند بيمه وقتي از محل کارش اخراج شد، باندي تشکيل داد که هدف آن کلاهبرداري از شرکتهاي بيمه بود. اعضاي اين باند با تهيه مدارک جعلي، خود را بازماندگان قربانيان تصادفات رانندگي جا ميزدند و از بيمه ديه دريافت ميکردند. چندي قبل مسئولان اداره بيمهاي در شهرري هنگام بررسي پرونده تصادفهاي منجر به مرگ، به مدارک مرد جواني که در تصادف رانندگي جان باخته بود مشکوک شدند. بررسي مدارک پرونده نشان ميداد که اين مرد در يک تصادف شديد جان خود را از دست داده و والدين او با ارائه مدارک مربوط به تصادف قصد دارند از بيمه ديه دريافت کنند. اما آنچه در اين ميان جلب توجه ميکرد شماره تلفني بود که در پرونده وجود داشت. مسئولان شرکت بيمه وقتي متوجه شدند شماره تلفن خانواده جان باخته با آدرسي که از آنها در پرونده ثبت شده مطابقت ندارد، به بررسي دقيق مدارک ارائه شده به بيمه پرداختند و متوجه شدند تمامي اين مدارک به طرز ماهرانهاي جعل شده و فردي با مشخصات قرباني وجود ندارد.
بنابراين ماجرا را به پليس گزارش کردند و تحقيقات براي کشف راز مدارک جعلي آغاز شد. ماموران در جريان تحقيقات اوليه متوجه شدند اعضاي يک باند حرفهاي بعد از جعل مدارک مربوط به تصادفهاي منجر به مرگ و تشکيل پرونده براي قربانيان صوري، اين مدارک را در اختيار شرکت بيمه قرار داده و از اين طريق اقدام به دريافت ديه و خسارت ميکنند. با مشخص شدن اين موضوع دستور بازداشت اعضاي باند صادر شد و ماموران موفق شدند همه اعضاي باند نيز دستگير شدند.
سرکرده باند در جريان بازجوييها با اعتراف به ۲ فقره کلاهبرداري از بيمه با استفاده از مدارک جعلي گفت: يکسال قبل زماني که از اداره بيمه اخراج شدم و نتوانستم کار مناسبي پيدا کنم تصميم به اجراي اين نقشه گرفتم. به همين خاطر با توجه به آشنايي که به کار شرکتهاي بيمه داشتم با يک جاعل حرفهاي نقشهام را در ميان گذاشتم و از همان زمان فعاليت ما شروع شد. ما بعد از تهيه مدارک جعلي براي قربانيان صوري، اين مدارک را به ديگر اعضاي باند ميداديم و آنها هم با معرفي خودشان بهعنوان بازمانده قرباني و راننده مقصر به شرکت بيمه ميرفتند و با ارائه مدارک جعلي، مقدمات دريافت ديه را فراهم ميکردند. من و اعضاي باند با اين شگرد موفق شديم براي ۲ قرباني صوري ديه بگيريم اما هنگام اجراي نقشه سومين کلاهبرداري لو رفتيم و دستگير شديم.
زورگيري در تصادفهاي صوري
۲ مرد سابقه دار بعد از آزادي از زندان تصميم گرفتند نقشه تازهاي براي سرقت بکشند. آنها سوار بر يک خودرو در خيابانها پرسه ميزدند و بهطور صوري با شهروندان تصادف و به بهانه گرفتن خسارت، از آنها زورگيري ميکردند. اولين شاكي اين تبهكاران كه مردي ميانسال بود به ماموران گفت: چند روز قبل سر يك پيچ يك خودروي پرايد با خودرو من تصادف كرد. با اينكه راننده پرايد مقصر بود، از خودرواش پياده شد و شروع به دادو بيداد كرد. او در ادامه سراغم آمد و يقهام را گرفت و گفت بايد خسارتي كه بهخودرواش وارد شده را پرداخت كنم. همان موقع بود كه مرد ديگري تلاش كرد پادرمياني كند. او با جانبداري از راننده پرايد گفت من مقصر هستم و بهتر است خسارت او را بدهم. چون دنبال دردسر نبودم مجبور شدم خسارت اتفاقي را كه مقصرش نبودم پرداخت كنم. راننده پرايد از من يك ميليون و ۵۰۰ هزار تومان گرفت و وقتي كمي آن طرفتر رفت همان مردي كه پادرمياني كرده بود سوار خودرواش شد و به اتفاق از آنجا دور شدند. آن زمان بود كه بهخودم آمدم و فهميدم آنها با يكديگر همدست بودند و همه اين ماجرا نقشهاي از قبل طراحي شده براي سركسيه كردن من بود.
با آغاز تحقيقات افسران تجسس كلانتري معلوم شد چند نفر ديگر نيز در دام اين دو شياد گرفتار شدهاند و آنها با ايجاد تصادفهاي ساختگي از ۱۰شهروند ديگر در نقاط مختلف شهر زورگيري كردهاند. در برخي از اين تصادفها متهمان براي آنكه وانمود كنند شدت تصادف خيلي زياد بوده گاهي لباس هايشان را نيز پاره ميكردند و اين موضوع نشان ميداد آنها كاملا حرفهاي هستند. به اين ترتيب با استفاده از سرنخهاي موجود تلاشها براي دستگيري آنها آغاز شد. با گذشت چند هفته از شروع تحقيقات مأموران موفق شدند ۲ متهم تحت تعقيب را دستگير کنند. يكي از آنها در اعترافاتش گفت: من و همدستم در خيابانهاي فرعي به كمين رانندههاي مسن مينشستيم و در سر پيچها بهطور ساختگي با آنها تصادف ميكرديم و وانمود ميكرديم آنها مقصر هستند. در ادامه يكي از ما براي گرفتن خسارت با راننده درگير ميشد و در آن بين نفر دوم به بهانه پادرمياني وارد ميشد و در نهايت بين ۵۰۰هزار تا ۳ميليون تومان از طعمه مان زورگيري ميكرديم.
تلاش براي فراري دادن پدرزن
هر کدام از تبهکاران براي ايجاد تصادف هاي ساختگي انگيزه هاي خاصي مثل زورگيري و کلاهبرداري دارند. اما در پر.نده اي خاص کار به جاهاي باريک کشيده و در جريان تصادفي ساختگي يک مامور به قتل رسيد. عامل اين جنايت جواني بود كه براي فراري دادن پدرزنش مامور بدرقه زندان را به گلوله بست اما نهتنها نتوانست پدرزنش را فراري دهد بلكه چند روز بعد خودش هم به اتهام قتل دستگير شد
مدتي قبل خودرو حامل زندانيان از ندامتگاه مرکزي کرج راهي دادگاه انقلاب بود که در پل محمدشهر ناگهان يك خودرو پيكان مقابل خودرو زندانيان پيچيد. در نگاه اول همه چيز يك تصادف ساده رانندگي بود اما لحظهاي بعد راننده نقابدار پيکان با اسلحه کلاشنيکف وارد خودرو زندان شد و شروع به تيراندازي کرد. مرد مسلح که با مقاومت مأمور بدرقه زندان روبهرو شده بود، ناگهان به سوي او تيراندازي کرد. او قصد داشت يكي از زندانيان را كه پدرزنش بود، فراري دهد اما در اجراي نقشهاش ناكام ماند و همراه دو نفر ديگر كه همراهش بودند، از آنجا فرار كرد. به دنبال اين حمله خونين چهار گروه از مأموران مبارزه با جرائم جنايي و اطلاعات پليس آگاهي، تجسس در اينباره را آغاز کردند. آنها پس از يک هفته موفق به شناسايي هويت متهمان شدندو مخفيگاهشان را در جاجرود شناسايي و آنها را دستگير كردند. متهم اصلي در اعترافاتش گفت: پدرزنم به اتهام حمل دو کيلوگرم هروئين دستگير شده بود. ميدانستيم مجازاتش اعدام است به همين خاطر تصميم به فراريدادن او گرفتيم. متهم در ادامه در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد.
کتک مي خورم تا ديه بگيرم
سه پسر جوان براي رسيدن به پول، نقشه عجيبي را طراحي کردند. آنها نه دست به دزدي زدند و نه زورگيري. اين سه جوان تصميم گرفتند با آسيب زدن به خودشان، از شركت بيمه كلاهبرداري كنند اما درست زماني كه تصور ميكردند نقشهشان با موفقيت پيش رفته، به دام پليس افتادند.
اين سه جوان که ساکن يک محله بودند يك شب دور هم جمع شدند و نقشه كشيدند تا دست به كلاهبرداري از شركت بيمه بزنند. آنها تصور ميكردند نقشهاي كه كشيدهاند كاملا بينقص است و مو لاي درزش نميرود. پس از طراحي اين نقشه، دو نفر از آنها دست به كار شدند و نفر سوم را که پيمان نام داشت مورد ضرب و شتم قرار دادند تا جايي كه او از ناحيه سر و صورت به شدت زخمي شد. بعد از آن هر سه پسر جوان سوار خودروي پرايدشان شده و راهي يکي از خيابانهاي شهر اردبيل شدند. خودرو را در وسط خيابان پارک كردند و يكي از آنها پشت فرمان نشست و نقش راننده را به عهده گرفت. پيمان که سر و صورتي خونين داشت در مقابل خودرو روي زمين دراز كشيد و سومين عضو اين گروه نيز در حالي كه وانمود ميكرد شاهد صحنه يك تصادف است، تلفن همراهش را به دست گرفت و در تماس با پليس۱۱۰، از تصادف يك خودروي پرايد با عابري پياده خبر داد. به دنبال اين تماس مأموران پليس راهنمايي و رانندگي و اورژانس بلافاصله راهي محل شدند و با پيمان درحالي که زخمي در مقابل خودروي پرايد روي زمين افتاده بود و ناله ميکرد، مواجه شدند. شهاب که راننده خودرو بود، با ديدن مأموران خود را به آنها رساند و گفت: «داشتم از خيابان با سرعت عبور ميکردم که ناگهان با اين آقا تصادف کردم، باور کنيد که اصلا او را نديدم. ناگهان مقابل ماشينم ظاهر شد و پيش از اينكه فرصت كنم ترمز بگيرم، با او تصادف كردم.» صحبتهاي شهاب را جوان مجروح كه مقابل ماشين روي زمين افتاده بود و همچنين عضو ديگر باند كه حالا نقش شاهد حادثه را بازي ميكرد، تاييد كردند. درحاليکه هر سه پسر جوان مدعي تصادف بودند، ماموران راهنمايي و رانندگي به بررسي دقيق صحنه تصادف پرداختند تا مدارك لازم براي ارايه به دادگاه را تهيه كنند. آنها هنگام بررسي محل تصادف به ماجرا مشکوک شدند، چرا که خط ترمزي در آنجا وجود نداشت. حال آنكه بايد راننده خودرو پس از تصادف با عجله ترمز ميكرد و خط ترمز ايجاد ميشد. از طرفي نحوه قرار گرفتن جوان مجروح روي زمين با نقاطي از بدنش كه زخمي شده بود و همچنين وضعيت قرار گرفتن ماشين همخواني نداشت. به نظر ميرسيد كه زخمهاي پسر جوان در جاي ديگر ايجاد شده و همه اين ماجرا صحنهسازي براي كلاهبرداري از شركت بيمه است. به همين دليل هر سه پسر جوان به دادسرا منتقل شدند اعتراف کردند قصد داشتند سر ماموران بيمه کلاه بگذارند.