پیشتر گفته شد که اقتصاد نیز به مانند طبیعت از چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان گذر میکند. اما به یاد داشته باشید که فصول در هر چرخه اقتصادی، نه سه ماه بلکه ماهها و شاید سالها به طور میانجامند. از این رو پیدا کردن زمان آغاز و پایان فصول در اقتصاد بسیار دشوارتر است و به مشاوره و تحلیل متخصصان نیاز دارد.
در بخش قبلی فصول بهار و تابستان را مورد بررسی قرار دادیم و اینک به دو فصل پایانی چرخه اقتصاد، یعنی پاییز و زمستان خواهیم پرداخت.
پاییز: فصل برداشت محصول
پاییز در طبیعت فصل لذتبخشی است. با آغاز سرد شدن هوا و تغییر رنگ برگ درختان، حجم فعالیتهای ما نیز کاهش مییابد. زمان کار سخت و طاقتفرسا در بهار و تابستان به پایان میرسد و زمان آغاز برداشت محصول است. به همین دلیل جشنهای بسیاری در پاییز برگزار میشود و کشاورزان با خوشحالی حاصل دسترنج خود را در فصول قبلی مورد استفاده قرار میدهند. آب و هوای معتدل پاییزی نیز به ما یادآوری میکند که زمستان در راه است و باید خود را برای رسیدن آن آماده کنیم. بهرام و شهرام، کشاورزانی که در بخش قبلی آنها را به صورت فرضی مورد بررسی قرار دادیم نیز پاییز را دوست میدارند. البته باید به سختی کار کنند تا تمام محصول خود را برداشت کنند و سپس محصول برداشت شده را فروخته یا انبار نمایند. بهرام که زمان مناسبی را برای کاشت محصول خود انتخاب کرده بود، اینک با آرامش و خوشحالی به درو کردن محصول و تبدیل آن به پول مشغول است. او همچنین سرمایه مورد نیاز برای کشت سال بعد و تعمیر تجهیزات خود را نیز در این دوران به دست میآورد و با آسودگی در انتظار دور بعدی کشت و کار میماند. اما شهرام در این دوران با دشواری مواجه است. به دلیل آنکه دیرتر از موعد مقرر بذرهای خود را کاشته، محصول او هنوز به مرحله برداشت نرسیده و باید برداشت محصول دیگران را از دور مشاهده کند. شهرام نگران است که آیا میتواند تا پیش از زمستان محصول خود را برداشت کند یا خیر. با این حال هنوز امیدوار است و به همین جهت، پیش از برداشت محصول و به دست آوردن پول کافی وام میگیرد تا بتواند هزینه تجهیزات خود را تامین کند. او با این وام ابزارها و ماشینآلات کشاورزی جدیدی میخرد و بدهی سنگینی را بر عهده میگیرد؛ در حالی که هنوز پول کافی برای تامین این مبالغ را از مزرعه خود به دست نیاورده است.
در چرخههای اقتصادی نیز شرایط مشابهی وجود دارد. البته توجه داشته باشید که پاییز اقتصادی اندکی با پاییز طبیعت متفاوت است. در پاییز طبیعی دما رفته رفته کاهش مییابد و فرارسیدن زمستان را به همگان نوید میدهد. در حالی که در چرخههای اقتصادی، با فرارسیدن پاییز حجم فعالیتها و شور و شوق افزایش مییابد. اقتصاددانان این شرایط را «اقتصاد آتشین» میخوانند، چراکه شور و حرارت موجود در بازارها حتی از تابستان نیز بیشتر است. نکته نگرانکننده نیز در همین مسأله نهفته است. ما تابستان پررونق اقتصادی را دوست داریم و آرزو میکنیم تا ابد ادامه پیدا کند. خوشبختانه تابستان طولانیترین فصل در هر چرخه اقتصادی است، اما بدون شک پایان خواهد یافت.
نشانه اصلی پاییز در اقتصاد، افزایس روزافزون قیمتها است. بهای مسکن پیوسته افزایش مییابد و احساسی از ثروتمندی در ما ایجاد میکند. مشاغل به سادگی و سهولت بیشتری به دست میآیند و شغلهای قبلی نیز با افزایش حقوق و درآمد مواجه میشوند. اما افزایش قیمت در واقع بازتابی از کمبود منابع است. برای جبران این کمبود، تولید به صورت روزافزون بیشتر میشود، دفاتر جدیدی تاسیس میشوند، مغازههای بیشتری بازگشایی میشوند و همه به دنبال تامین نیازهای جامعه هستند.
نشانه دیگر فرا رسیدن پاییز افزایش میزان بدهیهای اقتصادی است. این امر بدان سبب است که بانکها در این دوران پول زیادی برای وام دادن در اختیار دارند و تمایل به اخذ وام نیز در میان افراد بسیار بالا است. قرضگیرندگان تصور میکنند که شرایط به همین صورت ادامه خواهد یافت و از این رو تمایل زیادی به پذیرش بدهی، با هدف کسب سود آینده دارند. حبابهای شدیدی در بازار مسکن، کالا و بورس به وجود میآید وهمه باور دارند که این روزهای خوش هرگز پایان نخواهد یافت.
زمستان: فصل رکود و سرما
اما متأسفانه زمستان در نهایت فرا میرسد و پیشبینی رونق ابدی نادرست از کار درمیآید. با فرارسیدن زمستان سرما، رکود و زیان نیز فراگیر میشود و این امر در طبیعت و اقتصاد به یکسان روی میدهد. با این حال، زمستان اقتصادی و زمستان طبیعت تفاوت سرنوشتسازی با هم دارند. در طبیعت، به مانند سایر فصول، زمستان رفته رفته فرا میرسد و امکان آماده شدن برای مواجهه با آن وجود دارد. اما در اقتصاد، زمستان با سقوطی ناگهانی از راه میرسد و فعالان ناآماده را غافلگیر میکند.
معمولترین اتفاقی که در آغاز هر زمستان اقتصادی رخ میدهد، سقوط ناگهانی بازار سهام است. در پی این سقوط، بحران رفتهرفته به سایر بازارها نیز تسری پیدا میکند و رکود فراگیر میشود. شرکتهایی که در پاییز فعالیت خود را گسترش دادهاند، کارکنان جدید استخدام کردهاند و سرمایهگذاریها یا بدهیهای تازهای را متحمل شدهاند، اینک با گرفتاری عظیمی مواجه خواهند شد. تعدیل نیرو آغاز میشود و در نتیجه آن نرخ بیکاری به سرعت بالا میرود و لشکری از بیکاران اقتصاد را تحت فشار قرار میدهند. درآمدهای دولتی از محل مالیاتها و سایر عوارض نیز به صورت چشمگیری کاهش مییابد و دولت قادر به ارائه حمایتهای قبلی نیست. به علاوه ناتوانی افراد در بازپرداخت بدهیها، بانکها را نیز با مشکل جدی مواجه میکند.
در دوران رکود زمستانی مشاغل از میان میروند، قیمت مسکن نزول میکند و نرخ بازگشت سرمایه به وضعیت اسفناکی در میآید. فروشگاهها بسته میشوند، بانکها اعلام ورشکستگی میکنند و موجی از بدبینی تمام اقتصاد را در بر میگیرد. البته این وضعیت همه افراد را به یکسان تحت فشار قرار نمیدهد.
کسانی مانند بهرام، که محصول خود را درو کرده و پول کافی را به دست آوردهاند، فصل زمستان را بسیار دوست میدارند. کار چنین افرادی به پایان رسیده و میتوانند با استفاده از مبالغ پسانداز شده زمان کافی را به استراحت اختصاص دهند. کسانی چون بهرام در این دوران سفر میکنند و اوقات خوشی را در کنار خانواده سپری مینماید.
در مقابل، شهرام که دیرتر بذرپاشی کرده و محصول خوبی را برداشت نکرده است، با حجم عظیمی از بدهی معوق دست به گریبان است. بانک او را تحت فشار قرار میدهد و شرایط هر لحظه برایش دشوارتر میشود. شهرام بدون درک صحیح از چرخههای اقتصادی، خود را در موقعیتی بسیار دشوار گرفتار ساخته است و حال باید ضرر و زیان بسیاری را برای بیرون آمدن از این موقعیت متحمل شود.