این چارچوب ساده، علی رغم تمام نکات و پیشنهاداتی که در خصوص آن مطرح میشود از چهاربخش اصلی زیر تشکیل شده است:
1. خود را از بدهی خلاص کنید.
2. راه هایی برای افزایش درآمد بیابید.
3. کمتر از درآمد خود خرج کنید
4. روشهای تازه ای را برای سرمایه گذاری مورد استفاده قرار دهید.
این چارچوب آسان برای کاربرد بهینه به ملاحظات دقیقی درباره دورههای صعود و نزول و آگاهی از چرخههای اقتصادی نیاز دارد. در واقع با آنکه بسیاری از افراد تمام یا بخشی از این روش چهاربخشی را به کار میگیرند، با این حال ناآگاهی نسبت به افت و خیزهای اقتصادی باعث ضرر کردن آنها میشود. در مقابل، اگر با نگاه به چرخههای اقتصادی و آگاهی از چند و چون آنها اقدام کنید، موقعیتها و فرصتهای جدیدی پیش روی شما قرار میگیرد که استفاده از این ساختار پیشنهادی را سودآورتر میسازد.
بیش از هر چیز اجازه دهید اصول چرخههای اقتصادی را در سطح کلان مورد بررسی قرار دهیم و سپس با ارائه تمثیلی طبیعی فهم و کاربرد آن را برای شما آسان تر سازیم.
ارزیابی اقتصاد کلان
اقتصاد شامل مجموعه تمام مبادلات و تراکنش هایی است که در آنها افراد به معامله و انتقال پول میان یکدیگر میپردازند. براین اساس، هدیه یا پول توجیبی اندکی که یک پدر به فرزند خود میدهد به مانند گردش مالی بزرگترین شرکتهای تجاری بخشی از اقتصاد محسوب میشود. البته بررسی دقیق میلیونها تراکنشی که در طول هر روز توسط ساکنان یک کشور انجام میشود بسیار دشوار است، اما دولتها با استفاده از امکانات و ابزارهای مالی که در اختیار دارند، مجموع این داد و ستدها را اندازه گیری کرده و در قالب گزارشاتی چون تولید ناخالص داخلی یا GDP آنها را منتشر میکنند. اگر دولت در دو دوره سه ماهه متوالی با افت نرخ GDP مواجه باشد، این به معنای آغاز دوران رکود است که در طی گزارشاتی به مردم اطلاع داده میشود.
با این حال ارتباط برقرار کردن با شاخصی انتزاعی مانند نرخ تولید ناخالص چندان آسان نیست. از این رو میتوان از شاخصهای دیگری مانند نرخ بیکاری استفاده کرد که به دلیل ارتباط مستقیم با اشتغال و درآمدزایی مردم با سادگی بیشتری قابل لمس هستند. زمانی که شمار زیادی از مردم مشغول به کار و کسب درآمد باشند، می توان شرایط اقتصادی را خوب ارزیابی کرد و در مقابل اگر نرخ بیکاری بالا باشد، به احتمال زیاد بحرانی اقتصادی در کار است. نکته جالب توجه آنجاست که بیشتر این شاخصهای اقتصادی با یکدیگر هماهنگ هستند و چرخههای حاکم بر نرخ بیکاری به صورتی همزمان با دوران نزول یا صعود تولید ناخالص داخلی ظاهر میشوند.
در این میان مهمترین نکته در فهم چرخههای تجاری آن است که اقتصاد نه به صورت خطی که به صورت ترکیبی از دورههای اوج و نزول عمل میکند. میتوان این چرخهها را در انواع گوناگون بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت مشاهده کرد و تأثیرات آنها در زندگی مالی هر یک از ما کاملا جدی و سرنوشت ساز است. به علاوه براساس نمودارهایی که متخصصان از چرخههای کسب و کار ترسیم میکنند و با یاری از روشهای تحلیلی (که البته تخصص ویژه خود را طلب میکنند) میتوان دورههای افت و صعود بعدی را نیز شناسائی کرد و به این طریق چشم انداز آتی چرخهها را برای کمک به تصمیم گیری در اختیار مردم قرار داد. البته باید به این نکته توجه داشته باشید که پیش بینی اقتصادی به معنای پیش گویی قطعی آینده نیست، بلکه صرفاً از احتمال بیشتر یا کمتر برای وقوع حالتی خاص سخن میگوید.
چگونه از چرخهها استفاده کنیم؟
اما در اینجا هدف ما آن نیست که بیش از اندازه به مباحث تخصصی مرتبط با چرخهها بپردازیم، چرا که این نکات بیشتر مناسب مباحث دقیق دانشگاهی است و نمی توان از آنها نحوه تصمیم گیری آینده را به سادگی دریافت و به صورت ابزاری کارآمد در اختیار همگان قرار داد. از این رو برای آسان تر شدن فهم کارکرد چرخهها و کاربرد آنها در زندگی، باید نمودار چرخهها را به صورتی همه فهم و قابل استفاده تفسیر کنیم. برای این هدف عموماً از تمثیلی طبیعی بهره گرفته میشود که در آن، دوران میان دو دوره رکود یا اوج را یک چرخه مینامند و آن را به مانند یک سال طبیعی با چهار مقطع مجزا شناسایی میکنند. این مقاطع برای آسانی فهم با نامهای فصول چهارگانه طبیعت نام گذاری میشود:
1. بهار که دوران آغاز احیای اقتصاد است.
2. تابستان که دوران رشد است.
3. پاییز که دوران برداشت محصول است.
4. زمستان که دوران رکود است.
این نامها به خوبی توسط همه افراد قابل فهم هستند و درکی شهودی را در خصوص چند و چون حرکت اقتصاد در اختیار ما قرار میدهند. این درک شهودی به این سبب میسر میشود که هر یک از ما در طول زندگی خود با چرخههای طبیعی آشنا هستیم و به صورت مستقیم تاثیرات ناشی از فصول بهار، تابستان، پاییز و زمستان را درک می کنیم. از این رو زمانی که یک چرخه اقتصادی با این تمثیل معرفی میشود، فهم آن برای تمام افراد با هر سطحی از دانش اقتصادیامکان پذیر خواهد شد. در واقع، فعالیت اقتصادی هر یک از ما همچون کشاورزانی است که در فصول چهارگانه به فعالیت میپردازند و برای دستیابی به بهترین نتیجه باید مناسب ترین زمان را برای فعالیت خود انتخاب کنند.
البته پیش از کاربرد دقیق این روش، باید به چند مساله حیاتی توجه کنید:
طول زمان هر فصل: هر یک از فصول در طبیعت دقیقاً سه ماه به طول میانجامد، در حالیکه در حوزه اقتصاد، این فصول ممکن است ماهها یا حتی سالها به طول انجامند. در حقیقت، فصول چرخه اقتصادی به مانند فصول طبیعت با یکدیگر برابر نیستند و ممکن است رکودی طولانی تر و یا بهاری کوتاه تر را تجربه کنیم.
ابهام در زمان بندی چرخه ها: چرخههای طبیعی به دقت قابل تعیین نیستند. به این معنا که نمی توان به طور دقیق مشخص کرد که بهار در چه روزی و چه ساعتی آغاز میشود و یا پاییز چه زمانی به پایان میرسد البته ما برای سادگی انجام کارها، قراردادهایی را در این زمینه مورد استفاده قرار میدهیم؛ اما واقعیت آن است که روز 29 اسفند به لحاظ طبیعی تفاوت چندانی با اول فروردین ندارد و تنها قرارداد تقویمی است که این تفاوت را میان آنها ایجاد میکند. چرخههای اقتصادی نیز از این لحاظ مشابه با چرخههای طبیعی هستند و حرکت از یک فصل به فصلی دیگر اغلب به صورت فازی و تدریجی انجام میپذیرد. هر چند با نگاه به گذشته همواره میتوانید آنچه پشت سر گذاشته اید و تغییرات به وجود آمده را به وضوح مشاهده کنید و در خصوص آینده نیز حدس هایی را مطرح نمایید.
ترتیب فصول: شاید مهمترین ویژگی این چرخهها ترتیب آنها باشد. به مانند طبیعت که در آن زمستان همواره پیش از بهار قرار دارد و پاییز پس از سپری شدن تابستان آغاز میشود، دورهها و فصول هر چرخه اقتصادی نیز کاملاً به ترتیب ظاهر میشوند و از این رو ما قادر هستیم با نگاه به شرایط فعلی، فصل و شرایط آینده را پیش بینی کنیم. این واقعیت کاملاً ساده و قابل فهم به نظر میرسد، اما جالب است بدانید که بسیاری از افراد همین واقعیت ساده را مورد بی توجهی قرار میدهند و از آن آگاهی ندارند. به همین دلیل افراد ناآگاه در زمان نامناسب و در میانه صعود و اوج بازار، این شرایط را دائمی تلقی میکنند و با پذیرش ریسک بالا خود را در معرض آسیبهای مالی قرار میدهند. یا آنکه دوران رکود را ابدی میپندارند و امید خود را از دست داده و تسلیم میشوند؛ غافل از آنکه پس از هر زمستان و رکود، دورانی از نوزایی و رشد قرار خواهد داشت.