ملاکهای مهم را در اولویت قرار دهید:
این روزها بسیاری از دختران و پسران و حتی خانوادههایشان، ملاکهای اصلی و اولیهای را که لازمه سعادت و خوشبختی یک جوان است کاملا از یاد بردهاند و متفقالقول با یکدیگر، ظواهر را معیار مهمی برای یک انتخاب موفق قلمداد میکنند، کما بیش دیده و شنیدهایم چه دختران و پسران خوب و اهل زندگی که از فیلتر ظواهر موفق به عبور نشدهاند و اندر خم اولین کوچه انتخاب درجا میزنند. سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهمترین ملاکهایی است که باید در اولویت قرار بگیرد و معیارهایی چون شغل مناسب، وسع مالی، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگیهای شخصی چون تناسب اندام، چاقی و لاغری، رنگ پوست، چشم رنگی و مشکی و... از معیارهای اختصاصیتری هستند که فقط در چارچوب آن ملاکهای اصلی معنا و مفهوم مییابد، یادتان باشد این ملاکها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها، سعادت زندگی مشترک آینده فرد در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت.
عجله کار شیطان است!
درست است سنتان بالا رفته و احساس میکنید برای ازدواج خیلی دیر شده یا ممکن است از حرف و حدیث اطرافیانتان به ستوه آمده باشید یا آن که دوست داشته باشید سریعتر آخرین آرزوی پدر و مادرتان را که دیدن شما در لباس عروسی و دامادی است برآورده کنید و... اما هیچ کدام از آنها، هرگز دلایل موجه و پسندیدهای نیست که بخواهید بیگدار به آب بزنید، توجه به هریک از این موارد در جایگاه خاص خویش بسیار ارزنده است، اما به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند. در هر انتخابی، وقتی در شرایط اضطرار و عجله قرار بگیریم، بیتردید احتمال خطا کردن چند برابر میشود حال زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک و همسفر زندگی باشد، حساسیت آن چند برابر بیشتر است. با توجه به این مهم، اگر هماکنون در مرحله انتخاب هستید و بابت آن احساس تنش و نگرانی میکنید و سریعتر میخواهید به پایان خط این روزهای سخت برسید، گوش به زنگ باشید که خطر بیخ گوشتان است، برای مدتی کوتاه هم شده دست نگه دارید تا به آرامش لازمه دست یابید، سعادت زندگی آینده شما ارزش آن را دارد که در کمال امنیت خاطر و به دور از تنش راجع به انتخابتان دقیقتر و عمیقتر اندیشه کنید. اگر از جانب کسانی تحت فشار هستید، در کمال احترام به آنها بگویید: «چند روزی لازم است در این باره تفکر کنید و متمایل هستید خلوتی با خود داشته باشید تا بتوانید به تصمیم نهایی برسید و دوست دارید در این زمان، صحبتی در این زمینه از آنها نشنوید، چهبسا به خاطر سخنان آنان احساس اجبار و نگرانی میکنید و نمیتوانید تصمیم قاطعانهای بگیرید.»
شناخت را کامل کنید:
معمولا امروزه جوانان ترجیح میدهند با کسی که قرار ازدواج گذاشتهاند، ارتباط بیشتری داشته باشند تا بتوانند به شناخت بیشتر و عمیقتری دست یابند و معمولا نیز ارتباطاتشان را محدود به ارتباط تلفنی، کافی شاپ و رستوران رفتنهای آخر هفته میکنند، این در حالی است که این روش از شناخت، عاری از مشکل نیست. شناخت به سبک یاد شده، شناخت کاملا ناقصی است که تنها شما را از بُعد «کافیشاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» آن فرد آشنا میکند که حتی باعث میشود شخصیت مجازی آن فرد بیش از شخصیت حقیقیاش نمایان و جلوهگر شود و بیگمان این حد از شناخت ناکافی است و برای تصمیم مهمی چون ازدواج کافی نیست. به خاطر داشته باشید، احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد، بسیار بالاست، یادتان باشد ازدواج به معنای حال و هوای دو نفره نیست بلکه ازدواج با یک فرد، ازدواج با کل وجود آن فرد و با همه ابعاد زندگیاش یعنی، خانواده، گذشته، آینده، افکار، اخلاق و همچنین جسم اوست، پس برای شناخت کاملتر لازم است با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیتهای مختلف با خود واقعی و حقیقی آن فرد روبهرو شده باشیم.
تفاوتهای شخصیتی خانمانسوز است!
معمولا افراد به دنبال کسانی برای ازدواج هستند که بتوانند با قرار گرفتن در کنار آن شخص، کامل شوند. گاه حتی اغراق در این امر میکنند و دوست دارند بدون آن که کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند، یک شبه ره صد ساله بپیمایند. از سوی دیگر، برخی از جوانان به اشتباه تصور میکنند برای داشتن یک زندگی موفق و شاد و به دور از یکنواختی باید فردی را به همسری برگزینند که ایشان خصوصیات و شخصیتی کاملا متفاوت نسبت به آنها داشته باشد تنها به این دلیل که خلقیات متفاوت دو فرد است که باعث میشود دو نفر کاملکننده یکدیگر باشند. مثلا فرد گوشهگیر و خجالتی در جستجوی همسری است که روابط اجتماعی بالایی دارد یا فردی متعهد و پایبند است.
اما باید بگوییم این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمانسوز است. همکفو بودن و همتایی دختر و پسر ازجمله عوامل و بحثهای مهم در ازدواج موفق است چه بسا اگر زوجین به لحاظ فرهنگی، خانوادگی، اقتصادی، دینی و... همتای یکدیگر نباشند، در واقع دختر در یک سر طیف و پسر در سر دیگر آن قرار گیرد، بی تردید احتمال تعارضات و اختلافات زناشویی از همان نخستین روزهای آشنایی و ازدواج افزایش مییابد. ناگفته نماند تعارضات در بالاترین سطح تشابهات هم قابل مشاهده است و حضور حداقلی از آن به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما به طور حتم باید گفت هم سطحبودن تا حدود زیادی مانع از شدت آن میشود. خطرناکترین ازدواجها، وصلت افراد درونگرا با برونگرا یا افراد باثبات با افراد بیثبات و برانگیخته و تکانهای است. تلاش کنید در هر یک از معیارهای انتخاب، پایه اصلی ویژگیهای مورد نظر را در حد وسط طیف قرار دهید، بیتردید قرار گرفتن هر دو فرد در میانه یک مولفه، باعث میشود عاقبت آن ازدواج خوب شود، از قدیم گفتهاند نه بهآن شوری و نه به آن بینمکی، پس حواستان باشد چاشنی زندگیتان را به بهترین شکل ممکن میزان کنید.
مراقب ظواهر فریبنده باشید:
پرستیژ و موقعیت اجتماعی ازجمله مواردی است که احتمال خطا را در انتخاب همسر بشدت بالا میبرد. عناوین و موقعیتهای خاص و بسیار چشمگیر براحتی میتواند سایر خصوصیات فرد مقابل را تحت تاثیر قرار داده و به عبارتی چشم را به روی بسیاری از چیزها نابینا کند، چهبسا بسیاری از دختران و پسران مرتکب این خطا شدهاند و بعدها هم از ازدواج خود ابراز پشیمانی و ندامت کردهاند. حواستان باشد هرگز فریب پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه فرد مقابلتان را نخورید، زیرا در این صورت مجبور خواهید بود، با موقعیت طرف مقابل ازدواج کنید اما با «خود واقعی» او زیر یک سقف بروید. اگر در چنین شرایطی هستید، توصیه میکنیم فرد مورد نظرتان را بدون شغل و آن موقعیت خاصی که شما را مجذوب خود کرده است، تصور کنید: آیا هماکنون نیز او را میپسندید و ایشان را انسان موجه و قابل قبولی میدانید که میتوانید همگام با یکدیگر، مسیر خوشبختی را بپیمایید؟ چه ویژگیهای مهم و برتری دارد که شما مجذوب آن شدهاید؟
عشق، کور و کرتان نکند!
برخی از جوانان در دوران آشنایی، متوجه شباهتهایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر میشوند و همین اصل را ملاکی برای انتخاب عاقلانه و ازدواج موفقشان قلمداد میکنند، در حالی که با ورود به زندگی مشترک، دقیقا با کمرنگ شدن و گاه حتی با محو شدن تفاهمات، تضادها و تفاوتها قد علم میکند. عشق و علاقه افراطی ازجمله عواملی است که مانند یک فیلتر عمل کرده و سازوکار شناختی هر دو طرف یا یکی از طرفین را تحریف میکند، اگر چه گاهی نیز عشق و علاقه افراطی، شباهت خیالی نیز میسازد. مثلا، ممکن است قبل از ازدواج، پسری به دختری بگوید: «من زیاد اهل معاشرتهای خانوادگی نیستم، اما شاید بتوانم بعد از ازدواج، رفت و آمد کنم» و دختر در چنین فضای عاطفی و محبتآمیز، فقط به فرض این که پسر به دلیل علاقه زیاد، قصد دارد در رویه خود تجدیدنظر کند، مساله را جدی نگرفته و حل آن مساله را به آینده و به مدد عشق و محبت موکول کند، قطعا در زندگی مشترک، همین مساله بهصورت یک مشکل حاد در زندگی مطرح خواهد شد.
به امید اصلاح پیش نروید:
به امید تغییر دادن فرد مقابل، هرگز تن به ازدواج ندهید، چه بسا بسیاری از دختران و پسران در طول زندگی مشترک، به کرات چوب این باور اشتباهشان را خوردهاند. بهتر است این حقیقت را بپذیرید که فرد مقابل شما یک انسان است و انسان هم موجودی انتخابگر است که تلاش میکند با توجه به باورها و عقاید خویش در زندگیاش دست به گزینش بزند، از سوی دیگر، هر فردی در شرایط فرهنگی، خانوادگی و اجتماعی منحصربهفرد خویش رشد و پرورش یافته است که نهتنها عمری را با آن سلایق و باورهای شخصی و خانوادگی زندگی کرده بلکه تا حدود زیادی به آن گونه ممکن نیز شکل گرفته است، پس تغییر دادن همسر و شکل دادن آن بهگونه دلخواه، اندیشهای خام است که برخی از افراد به آن باور دارند. بهتر است بپذیرید انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است به این معنا که قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، رفتار، اخلاق، خانواده، فرهنگ، مذهب و... طرف مقابل میبینید باید به همان میزانی که هست بپذیرید و بدانید که باید با همین شرایط وارد زندگی مشترک شوید و در این مقوله نیز هرگز نباید به امید یک هوای تازه تر باشید، این که با خود فکر کنید با عشق و محبت میتوانید رفتار نامطلوب فرد مقابلتان را ترک دهید، چادری و نمازخوانش کنید و... خیال باطلی بیش نیست. اگر چه شاید چند صباحی بتوانید با گذشت و عشق و محبت، برخی از رفتارها و عقایدش را تغییر دهید، اما به یقین بپذیرید «هر که باز جوید روزگار وصل خویش». این حقیقت را بپذیرید اگر کاری با میل و اراده خود فرد انجام نشود، با زور و اجبار، محبت و صمیمیت هم نمیتوان راه به جایی برد. با این اوصاف، شایسته است همسری را انتخاب کنید که پیش از ازدواج بتوانید تمامیت وجود او، رفتارها و عقایدش را بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید، اگر چه بعد از ازدواج اندکی تغییر در زن و شوهر به وجود میآید، اما بیگمان این تغییرات یا در اثر آمیختگی روح، روان و جسم دو فرد است یا بر اثر همنشینی و یادگیریهای خودآگاه و ناخودآگاه است. یادتان باشد ایجاد تغییرات شگرف و پایدار در شخصیت و منش دیگری، اندکی دور از ذهن و امری محال است.