امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالْأَنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ ثُمَّ تَلَا (إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا) الْآیَةَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ وَلِیَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ إِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ وَ إِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَ إِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ؛ نزدیکترین و شایستهترین مردم به پیامبران کسانیاند که از همه به آموزههای آنان آگاهترند.
سپس امام (علیه السلام) این آیه را تلاوت فرمود: (إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا)؛ "شایستهترین و نزدیکترین مردم به ابراهیم آنهایی هستند که از او پیروی کردند و این پیامبر و مؤمنان به این پیامبر میباشند". سپس فرمود: دوست محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلم) کسی است که از خدا اطاعت کند، هر چند پیوند نسبی او دور باشد و دشمن محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلم) کسی است که معصیت خدا کند، هر چند خویشاوندی او نزدیک باشد».
آیاتی در قرآن وجود دارد که نشان میدهد که یهود و نصارا در مورد حضرت ابراهیم (علیه السلام) دعوا داشتند و هر کدام مدعی بودند که ابراهیم (علیه السلام) از ماست. این بحث به درازا کشید تا این که سه آیه نازل شد و به آنان سه جواب ارائه داد:
جواب اوّل:
سوره آل عمران، آیه 65: «(یَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِی إِبْرَاهِیمَ وَمَا أُنزِلَتِ التَّورَاة وَالإنجِیلُ إِلاَّ مِن بَعْدِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ)؛ ای اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم گفت و گو و نزاع میکنید [و هر کدام، او را پیرو آیین خودتان معرفی میکنید] در حالی که تورات و انجیل بعد از او نازل گردید. آیا اندیشه نمیکنید؟!».
قرآن این نکته را گوشزد میکند که چگونه ممکن است ابراهیم از شما باشد، در حالی که از نظر تاریخی او بر شما مقدم است!
جواب دوم:
سوره آل عمران، آیه 67: «مَا كَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلاَ نَصْرَانِیًّا وَلَكِن كَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِینَ)؛ ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی؛ بلکه مرد موحد خالص و مسلمانی بود و هرگز از مشرکان نبود».
برنامه شما با برنامه ابراهیم (علیه السلام) شباهت ندارد؛ زیرا ابراهیم توحید خالص داشت، ولی توحید شما با شرک همراه است. شما به اقالیم ثلاثه و تثلیت، یعنی خدای پدر و پسر و خدای واسطه بین این دو که روح القدس میباشد؛ قائل هستید. یهود هم میگفتند: «عزیزابن الله و نحن ابناء الله» که این شرک است.
علّت دعوای میان یهود و نصارا این بود که شخصیّت حضرت ابراهیم (علیه السلام) به عنوان شیخ الانبیا، در میان اقوام و مردم معروف بود و طبعاً هر قومی میخواست این شخصیّت را به خود نسبت دهد. لذا میان آنها اختلاف ایجاد میشد.
جواب سوم:
بیان امام علی (علیه السلام) است که ذیل آیه 68 همین سوره آمده است: فرض کنید که ابراهیم جزء شما باشد باید دید نزدیکان ابراهیم چه کسانی هستند. آیا کسانی که با او ارتباط نَسَبی دارند و نژادشان به او میرسد و جزء قبیله او هستند، یا کسانی که با او پیوند مکتبی دارند؟
قرآن یک اصل اساسی را متذکّر شده است و آن این است که ولایت و ارتباط با پیامبران تنها از طریق ایمان و پیروی از آنها میسر میشود. بنابراین، نزدیکترین افراد به ابراهیم کسانی هستند که از مکتب او پیروی کنند و نسبت به اهداف او وفادار باشند؛ اعم از کسانی که در زمان او زندگی داشتند: (لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ) و چه کسانی که بعد از او به مکتب و برنامههای او وفادار ماندند، مانند پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) و پیروان این پیامبر: (و هَذَا النَّبِیُّ وَالَّذِینَ آمَنُوا).
دلیل این موضوع؛ روشن است: احترام پیامبران به خاطر مکتب آنها بود، نه به خاطر نژاد و قبیله و نسب آنها. بنابراین هنگامی که مشاهده میکنیم اهل کتاب با عقاید شرک آمیز خود از اساسیترین اصل دعوت ابراهیم، یعنی توحید منحرف شدهاند، ولی پیامبر اسلام و مسلمانان با تکیه بر این اصل، و بسط و گسترش آن در تمام اصول و فروع اسلام، صمیمیترین وفادار او بوده اند؛ باید اعتراف کنیم که نزدیکترین افراد به ابراهیم اینها هستند، نه کافران و مشرکان.
امام در آخر مطالب خود فرمود: نزدیکترین دوست پیغمبر کسی است که خدا را اطاعت کند، اگرچه با ایشان بُعد نَسَبی داشته باشد و دشمن پیغمبر کسی است که خدا را نافرمانی بکند، اگر چه قرابت او به پیامبر نزدیک باشد؛ عموی پیامبر و ابولهب باشد یا پسر نوح.
خداوند متعال در قرآن کریم، در این زمینه میفرماید: «(قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِیرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةُ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَ مَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْكُم مِّنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ)؛ای پیامبر! به آن بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما و اموالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کساد شدنش بیم دارید و مساکن مورد علاقه شما، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمیکند».
یعنی این افراد کسانی هستند که حقیقت اسلام را درک نکردهاند. اینها بر سر دو راهیها عشق به زن و فرزند و مال و مقام و خانه و خانواده را بر خدا و احکامش مقدم میدانند. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «کسی که عملش او را زمین گیر کند، نَسبش او را از زمین بلند نمیکند.» در حقیقت آنچه انسان را رفعت و رتبه میبخشد، عمل اوست، نه نسبت و قوم و خویش وی. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «عملتان را برایم بیاورید، نَسَبتان را برایم نیاورید».
امام حسن (علیه السلام) فرمود: «قریب، کسی است که پیوند روحانی و معنوی او را نزدیک کند، اگرچه نسبتش دور باشد و بعید، کسی است که دوستی او و قلبش دور باشد، اگرچه نسبش نزدیک باشد».
روزی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) در مکّه برای مردم خطبه خواند و فرمود: «ای مردم! خداوند از شما ننگ جاهلیت و تفاخر به پدران و نیاکان را زدود. مردم دو گروه بیش نیستند: نیکوکار و با تقوا و ارزشمند نزد خدا، و یا بدکار و شقاوتمند و پست در پیشگاه حقّ. همهی مردم فرزند آدم هستند.
و خداوند آدم را از خاک آفریده است؛ چنان که میگوید:ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا شناخته شوید. از همه گرامیتر نزد خداوند کسی است که از همه پرهیزکارتر باشد. خداوند دانا و آگاه است».
آن بزرگوار در حدیث دیگر فرمود: «خداوند نه به وضع خانوادگی و نسب شما نگاه میکند، و نه به اجسام شما، و نه به اموالتان؛ ولی به دلهای شما مینگرد. کسی که قلب صالحی دارد، خدا به او لطف و محبّت میکند. شما همگی فرزندان آدمید و محبوبترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست».