Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

رویکرد اسلام به چهار کارکرد مهم خانواده. نویسنده: اسماعیل چراغى کوتیانى (بخش آخر)

رویکرد اسلام به چهار کارکرد مهم خانواده. نویسنده: اسماعیل چراغى کوتیانى (بخش آخر)

نهاد خانواده و کارکردهاى آن از دیرباز از سوى ادیان، مکاتب و فرهنگ‌هاى مختلف، مورد توجه قرار گرفته است. این نهاد تأثیرگذار در اسلام نیز از جایگاه والایى برخوردار بوده و به آن توجه ویژه‌اى شده است.

اسلام و نقش مراقبتى مادران
اسلام، مادران را رکن مهم تربیت و پرورش کودکان مى‌داند. نظر به اهمیتى که مادر خوب در تکوین شخصیتِ کودک و پرورش همه‌جانبه او و در نتیجه، بهسازى جامعه دارد، در اسلام، جوانان به دقت در انتخاب همسر (یعنى مادر فرداى جامعه) سفارش شده‌اند. اسلام توصیه مى‌کند که در انتخاب همسر، ویژگى‌هایى همچون عفت، اصالت خانوادگى، تقوا و ایمان همسر از اولویتى مهم برخوردارند. حتى درباره تغذیه کودکان از شیر مادر، توصیه شده است که اولا، هیچ شیرى به اندازه شیر مادر براى کودک مفید نیست. و ثانیاً، شیر هر زنى شایستگى خوردن ندارد. تأثیر شیر در شکل‌دهى به شخصیت کودکان، از چنان تأثیرى برخوردار است که گاه طبع انسان را على‌رغم خلقت انسان بر فطرت الهى، تغییر مى‌دهد. از این‌رو، در آموزه‌هاى دینى وارد شده است که از خوراندن شیر زن احمق، دیوانه، روسپى و شرابخوار، به فرزندان اجتناب شود.
بى‌شک، مادران دشوارى‌هاى فراوانى را در طول دوره‌هاى باردارى، زایمان، شیردهى و تربیت کودکان، متحمل مى‌شوند و به طور طبیعى، این امور محدودیت‌هایى را هم براى آنان به وجود مى‌آورد. در نتیجه، ممکن است زنان به عوارضى مانند آشفتگى روانى و سرخوردگى و احساس پوچى و یا از خودبیگانگى مبتلا شوند. این، طبیعت کارهاى سخت و دشوار است. اما این یک بُعد مسئله است. بعد دیگر مسئله این است که این امور، امورى موقتى هستند که مى‌توان از طریق عوامل مهم‌ترى، اثربخشى آنها را به حداقل رسانید و مادران را از آسیب‌هاى احتمالى آنها رهانید. وجود انگیزه‌هاى معنوى و ایمان بالا، از جمله علل و عواملى است که مى‌تواند به زنان کمک کند تا از این گردنه‌هاى سخت به راحتى عبور کنند. از این‌رو، اسلام با تأکید بر ابعاد معنوى مادرى کوشیده است تا سلامت روانى و احساس رضایت و امید را در مادران تقویت کند و از این طریق، زنان را از پیامدهاى منفى دوران باردارى و زایمان دور نگه دارد. در روایات اسلامى، براى دوره‌هاى سه‌گانه باردارى، زایمان و شیردهى، ارزشى به اندازه جهاد و شهادت در راه خدا بیان شده است.
از سوى دیگر، جایگاه والاى مادران در اسلام و توصیه‌هاى وجوبى و استحبابى درباره احسان و نیکى به والدین و به ویژه مادران، زمینه از خودبیگانگى مادران را تا حد زیادى از بین برده است. رابطه توأم با محبت و احترام متقابل بین والدین و فرزندان در بیشتر خانواده‌هاى مذهبى، گواهى بر این مدعاست. روایاتى که جایگاه بلند مادران را در نگاه اسلام به تصویر مى‌کشند، فراوانند که ما از آن‌همه، به بیان حق مادر بر فرزند از دیدگاه امام سجاد (ع) در رساله حقوق اشاره مى‌کنیم :
حق مادر بر تو آن است که بدانى او تو را (در دوره باردارى) حمل کرد، به گونه‌اى که هیچ‌کس دیگرى را (با این دشوارى) حمل نمى‌کند و از ثمره قلب خود به تو بخشید، آن‌گونه که هیچ‌کس به دیگرى نمى‌بخشد. با تمام وجود تو را محافظت کرد و پرهیز نداشت از آنکه خود گرسنه مانَد و تو را سیر سازد، تشنه مانَد و تو را سیراب کند، برهنه مانَد و تو را بپوشاند، گرماى آفتاب را تحمل کند تا تو را سایه سازد. به خاطر تو بى‌خوابى کشد و تو را از گرما و سرما محافظت کند، تا تو براى او بمانى. همانا تو توان سپاس‌گزارى از او را ندارى، مگر به یارى خداوند و توفیق او.
به طور خلاصه مى‌توان گفت: نگاه اسلام به مادرى دو بعد دارد: بُعد تکلیفى و بعد حقوقى. از نظر تکلیف، حساس‌ترین و مهم‌ترین تکالیف بر عهده مادر است، به گونه‌اى که مادرى را مى‌توان یک رسالت دانست؛ زیرا نقش مادرى، نقش خطیر انسان‌سازى است. رسالت مادرى، دوره‌اى طولانى است که از نخستین لحظه حضور نطفه در رحم، آغاز مى‌شود و تا سال‌هاى طولانى پس از تولد فرزند، ادامه مى‌یابد. بدین سبب است که اسلام، توصیه‌هاى زیادى درباره دوران باردارى و زایمان براى زنان بیان داشته است.
بعد دوم نگاه اسلام به مادرى، بعد حقوق مادرى است، به گونه‌اى که در این بعد نیز حقوق بى‌نظیر و بى‌بدلیلى را براى مادران قایل شده است. در اسلام، از مادران به گونه‌اى تجلیل شده که از هیچ کس دیگرى تا به این حد تجلیل نشده است. در قرآن کریم خداوند بعد از اینکه مردم را به اطاعت خویش فرامى‌خواند، بلافاصله بر لزوم محبت و احسان به پدر و مادر تأکید مى‌کند.
شاید علت این‌همه تأکید آن باشد که از نگاه اسلام، مادر محور خانواده است و اسلام مى‌خواهد پیوند فرزندان با محور خانواده استوار گردد و از این طریق نظام خانواده پایدارتر گردد.
با توجه به نگاه اینچنینى اسلام به مادر، و نقش مادرى او، در این دیدگاه جایى براى سخن گفتن از ظلم و ستم و به بردگى کشیدن او به میان نمى‌آید.

ج. عاطفه و همراهى
یکى دیگر از کارکردهاى مهم نهاد خانواده، عاطفه و همراهى است. نیازهاى عاطفى را مى‌توان یکى از ضرورى‌ترین نیازهایى دانست که از آغاز حیات تا انجام زندگى بشر، با انسان همراه است. بى‌شک، هیچ انسانى را نمى‌توان یافت که از محبت گریزان باشد و از مهر و محبت دیگران خود را بى‌نیاز بداند. انسان در همه مراحل حیات، خویشتن خویش را به مهر و محبت دیگران نیازمند مى‌بیند. اصولا یکى از عوامل مهمى که انسان را به سوى ازدواج و تشکیل خانواده سوق مى‌دهد، همین نیاز به عاطفه و همراهى دیگران است. پیدایش رابطه عاطفى میان زن و مرد است که آن دو را دلسوز و یار و حامى یکدیگر قرار مى‌دهد، به گونه‌اى که به جرئت مى‌توان گفت: «نیرومندترین عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت اعضاى خانواده به یکدیگر است. بنابراین، به حکم عقل، اگر زندگى خانوادگى ضرورت داشته باشد، بهترین عامل براى استحکام و بقاى آن، برانگیختن عواطف متقابل افراد خانواده‌ نسبت به یکدیگر است.»
خانواده محیطى است که اعضا در آن نیازهاى عاطفى خویش را برآورده مى‌سازند. هرچند عاطفه و همراهى را مى‌توان در محیط‌هاى اجتماعى مختلف، کم و بیش احساس کرد، اما پایایى، بى‌پیرایگى و صداقت عواطف و احساسات در کانون خانواده نمودى روشن‌تر دارد. عواطف انسانى در محیط خانوادگى بهتر رشد کرده و روح اعضا، به ویژه کودکان را با حرارت محیط فطرى و طبیعى، نرم و ملایم مى‌سازد. خانواده محبت مورد نیاز اعضا را به آسانى در اختیارشان مى‌گذارد؛ چیزى که در بیرون از فضاى خانواده کمتر مى‌توان بدان دست یافت. ضرورت کارکرد عاطفه و همراهى، زمانى روشن‌تر مى‌شود که بدانیم محبت، عاطفه و مهربانى، زمینه‌ساز رشد و شکوفایى بهتر و بیشتر استعدادهاى انسانى است.
از آن‌رو که عاطفه و همراهى، یک نیاز انسانى است که نهاد خانواده آن را برآورده مى‌سازد، بحث از این کارکرد براى همه اعضاى خانواده قابل طرح و بیان است؛ یعنى هم در مورد عاطفه بین همسران با یکدیگر و هم عاطفه و همراهى پدر و مادر با فرزندانشان و هم در رابطه با دیگر اعضاى خانواده، قابل طرح است، هرچند تکیه ما در این نوشتار بیشتر بر روى جریان این کارکرد در رابطه با همسران خواهد بود.
اسلام با درک واقعیت‌هاى زندگى انسان و توجه به نیازهاى روانى او، بر جریان کارکرد عاطفه و همراهى در خانواده تأکید کرده است. در نگاه اسلام، اساس زندگى خانوادگى بر عاطفه و محبت بنا شده است. قرآن کریم رابطه زن و شوهرى و تشکیل خانواده را مایه سکون و آرامش زن و مرد دانسته و آن را نشانه‌اى از عظمت و قدرت خداوند برمى‌شمرد. (وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجآ لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ) (روم: 21)؛ یکى از نشانه‌هاى او آن است که براى شما از جنس خودتان، همسرانى آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید. و در میان شما مودّت و مهربانى را برقرار نمود. در این امر نشانه‌هایى است براى گروهى که تفکر مى‌کنند. در این آیه رسیدن به آرامش روانى، کارکرد ازدواج و تشکیل خانواده دانسته شده است. گویا دورى از تشکیل خانواده و زندگى در تجرّد، همواره قرین با اضطراب و تشویش خاطر است و این تشویش را فقط تشکیل خانواده و انس با همسر، به آرامش تبدیل خواهد کرد. «این آرامش از اینجا ناشى مى‌شود که این دو جنس مکمّل یکدیگر و مایه شکوفایى و نشاط و پرورش یکدیگر مى‌باشند، به طورى که هریک بدون دیگرى ناقص است و طبیعى است که میان یک موجود و مکمّل وجود او چنین جاذبه نیرومندى وجود داشته باشد.» آن‌گونه که از این آیه استفاده مى‌شود، اسلام بنیان خانواده را بر دو رکن اساسى مودّت و رحمت مى‌داند.

در نگاه اسلام، سنخ فضایى که همسران مى‌خواهند در پرتو آن زندگى نوین خود را آغاز نمایند، به گونه‌اى است که انسانیت انسان در آن شکوفا مى‌شود. در این فضا دیگر براى منفعت‌طلبى شخصى و طمع‌ورزى فردى و پیروى از هوا و هوس و غرایز حیوانى، جایى وجود ندارد. روشن است که در چنین فضایى، زن و شوهر، نیازهاى عاطفى و روانى یکدیگر را برآورده مى‌سازند و سبب‌ساز پیوندى استوار و رابطه‌اى محکم بر پایه مودّت و رحمت خواهند بود. علّامه طباطبائى در خصوص دو واژه «مودّت» و «رحمت» چنین مى‌نویسند :
مودّت تقریباً به معناى محبتى است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد . و رحمت به معناى نوعى تأثیر نفسانى است که از مشاهده محرومیت محرومى که کمالى ندارد و محتاج به رفع نقص است، در دل پدید مى‌آید و صاحب دل را وادار مى‌کند به اینکه در مقام عمل برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند. یکى از روشن‌ترین جلوه‌گاه‌ها و موارد خودنمایى مودّت و رحمت، جامعه کوچک خانواده است؛ چون زن و شوهر در محبت و مودّت ملازم یکدیگرند.
در توضیح آیه مزبور بیان چند نکته لازم است. نخست اینکه کارکرد آرامش‌بخشى و عاطفى خانواده، چیزى نیست که به صرف جریان یک خطبه عقد، به صورت جبرى نمود پیدا کند، بلکه منظور این است که وقتى زن و مرد عقد همسرى بستند و قرار گذاشتند عمرى در کنار هم زندگى کنند، به تدریج عواطف خاص نسبت به یکدیگر در آن دو به وجود مى‌آید و رشد مى‌کند. از این‌رو، آنچه از این آیه برداشت مى‌شود این است که هدف اسلام از دستور به تشکیل خانواده، این است که زن و شوهر وظیفه دارند براى ایجاد فضایى آرام و پرعاطفه در خانواده به عنوان یک اصل مهم تلاش کنند.
نکته دوم اینکه ممکن است در نگاه اول گمان شود در این آیه و آیه‌هاى مشابه آن، فلسفه آفرینش زن، آرامش و سکون مرد بیان مى‌شود و خواننده را به این تصور وادارد که گویا اصل در حیات، مردانند و زنان براى کمال و آرامش و آسایش آنان آفریده شده‌اند. اما بى‌شک، این گمان با معناى آیه سازگارى ندارد؛ زیرا آیه قرآن نیاز هریک از دو جنس به دیگرى و تکمیل‌کنندگى هریک نسبت به دیگرى را بیان مى‌کند. آرامش و سکونتى که از ازدواج به وجود مى‌آید طرفینى است، همان‌گونه که مودّت و رحمت میان آنان نیز طرفینى است. علّامه طباطبائى در این خصوص عقیده دارند که معناى آیه (خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجآ) (روم: 21) این است که براى سود رساندن به شما از جنس خودتان، همانندانى آفریده؛ چراکه هر یک از زن و مرد داراى جهاز تولیدمثل است که با همراهى جنس دیگر کارش به ثمر مى‌رسد. و بر این اساس، هر یک به تنهایى نقص دارد و به قرین خود نیازمند است. و از مجموع این دو، یک واحد تام حاصل مى‌شود. به دلیل همین نیاز و نقص، هریک به سمت دیگرى حرکت مى‌کند و زمانى که وصلت حاصل گشت، آرام مى‌گیرد؛ زیرا هر ناقصى به کمال خود شایق است. امام سجاد نیز ضمن اینکه خلقت زنان را براى سکون و انس و تقواى مردان مى‌داند، در عین حال، به وظیفه مرد نسبت به زن توجه نشان داده و به مردان تذکر مى‌دهد که این کارکرد یک‌سویه نیست و زن هم بر تو حق دارد که از محبت و مهر و انس با تو بهره‌مند گردد و مرد موظف است که مایه سکون و رحمت در خانواده باشد: «فان لها حق الرحمه و المؤجانسه»؛ همانا براى زن بر مرد حق مهربانى و انس و آرامش، مى‌باشد.
در روایات نیز به کارکرد دوسویه عاطفه و همراهى در خانواده تصریح شده است. پیشوایان دینى از یک‌سو، مرد را موظف به احترام و اکرام همسرش دانسته‌اند و از سوى دیگر، بهترین زنان را زنانى معرفى کرده‌اند که نسبت به شوهرانشان با محبت‌ترین و نسبت به فرزندانشان مهربان‌ترین باشند. ایشان از زن و مرد ـ هر دو ـ مى‌خواهند که از آزار یکدیگر پرهیز کنند.
تأکید اسلام بر نمودهاى عاطفه و همراهى در خانواده تا بدان میزان است که به زن و شوهر توصیه مى‌کند همدیگر را درک کرده و از یکدیگر چیزى را نخواهند که قادر به انجام آن نیستند. پیامبر اکرم از یک‌سو، به زنان هشدار مى‌دهد که «آگاه باشید هرگاه زنى با شوهرش مدارا نداشته باشد و از او چیزى بخواهد که قادر به دست آوردن آن نیست، خداوند از چنین زنى هیچ حسنه‌اى را قبول نمى‌کند و در حالى خدا را ملاقات مى‌کند که خداوند از او خشمگین است.» و از سوى دیگر، امیرالمومنین به مردان توصیه مى‌کند که «زن خود را به آنچه میل ندارد، اجبار نکنید... زیرا زن گل خوشبوست نه قهرمان.»
بنابراین، در یک جمع‌بندى مى‌توان چنین گفت: از نگاه اسلام، عاطفه و همراهى و مودّت و رحمت، از ارکان اساسى خانواده است و بدون آنها خانواده نمى‌تواند زمینه را براى شکوفایى و رشد استعدادها و نیروهاى مادى و معنوى انسان‌ها فراهم کند. در رویکرد اسلامى، هم مرد و هم زن، هر دو با هم، عامل آرامش و آسایش روانى همدیگرند و آن دو باهم مى‌توانند کانون خانه را به فضایى مناسب براى آرامش و آسایش براى خود و فرزندان تبدیل نموده و در این میان زمینه را براى شکوفایى استعدادهاى انسانى مهیا نمایند.

اسلام و کار خانگى
نوع نگاه به پدیده‌ها و داشتن بینشى خاص نسبت به آنها، در گرایش‌ها و جهت‌گیرى رفتارى انسان‌ها تأثیرگذار است. در مورد کار خانگى نیز اگر به گونه‌اى بدان نگریسته شود که از آن بوى از خودبیگانگى استشمام شود، ناخودآگاه جهت‌گیرى منفى نسبت به آن در گرایش‌هاى انسان‌ها به وجود خواهد آمد. پس اینکه به یک چیز چگونه نگریسته شود، در ارزیابى ما از آن تأثیرگذار است. در این بخش در پى آن هستیم که بدانیم نگاه اسلام به کار خانگى از چه زاویه‌اى است و این نگاه چه تأثیرى بر جهت‌گیرى مردان و زنان مسلمان درباره انجام کار خانگى دارد؟
در رویکرد اسلامى، زن و مرد یار و یاور همدیگر در خانواده هستند. این دو با تشکیل خانواده مى‌خواهند در کنار هم به تعالى روحى و سعادت دنیوى و اخروى دست یابند. از این‌رو، خانواده براى آنان میدان رقابت و برترى‌جویى نیست، بلکه زمینه‌اى براى تعاون و همکارى و همبستگى براى تعالى روح و شکوفایى استعدادهاى انسانى است. بدین‌روى، آنچه در خانواده اسلامى حکمفرماست، روح تعاون و همبستگى است، نه رقابت و ستیزه‌جویى و برترى‌طلبى.
اسلام با توجه به تفاوت‌هاى جسمى و روحى مرد و زن و با هدف مهیا کردن زمینه براى تعاون و همکارى در خانواده، نقش‌هاى متفاوتى را براى زنان و مردان معرفى کرده است که به کارگیرى درست و مناسب آنها، آرامش و آسایش محیط خانواده را تضمین مى‌کند. به عبارت دیگر، در نظام خانواده دوگونه عملکرد متفاوت را مى‌توان شناسایى کرد: نخست، کارهایى که با صعوبت، خشونت و غلظت و سختى همراه است، و دوم، کارهایى که با لطافت، عطوفت و مهر قرین هستند. براى اینکه نظام خانواده بتواند شکل گیرد و تعادل خود را حفظ کند به تقسیم کار نیاز دارد. در این تقسیم کار، عقل، عدل و مصلحت، اقتضا مى‌کند کارهایى که به قدرت جسمانى و نیروى بدنى بیشترى نیاز دارند به مردان و کارهایى که به عطوفت و مهربانى و لطافت بیشترى نیاز دارد به زنان واگذار شود. از این‌رو، در اسلام، «مادرى» نقش اختصاصى زنان و «نان‌آورى» از نقش‌هاى مردان شمرده شده است. اما در مورد کار خانگى مسئله به چه صورت است؟ آیا اسلام این کارها را وظیفه زن مى‌داند یا مرد؟
آنچه در دیدگاه اسلام مسلم است این است که از منظر حقوق اسلامى، اصولا هیچ‌گونه مجوّزى براى تحمیل کار خانگى بر زن وجود ندارد و در این‌گونه کارها به زنان آزادى انتخاب داده است. تنها وظیفه زن در خانواده اطاعت از شوهر و ابراز وفادارى نسبت به همسر است. اما امورى همچون شیر دادن بچه، شستن لباس‌ها و جاروب کردن خانه و تمیز کردن آن، وظیفه زن نیست. امام خمینى در این‌خصوص مى‌فرمایند: «مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور کند.» برخى فقها نیز بر این مطلب تصریح کرده‌اند که «زن وظیفه ندارد خدمت خانه را انجام دهد و غذا تهیه کند و نظافت و مانند آن را انجام دهد، مگر به میل خود؛ و اگر مرد او را مجبور به این کارها نماید، زن مى‌تواند حق‌الزحمه خود را در برابر این کارها از او بگیرد.»
نکته مهمى که شایسته است در اینجا بیان گردد این است که در نگاه اسلام زندگى خانوادگى بر رحمت و مودّت بنا شده است. از این‌رو، تأکید اسلام بر اخلاق زناشویى توأم با تأکید بر حقوق زناشویى است. اساساً احکام اخلاقى و حقوقى اسلام آمیخته با هم بیان شده‌اند و این آمیختگى اخلاق و حقوق در روابط خانوادگى و مسائل زناشویى از تأکید بیشترى برخوردار است. علت این آمیختگى هم این است که از یک‌سو، احکام حقوقى نمى‌توانند به تنهایى سعادت و کمال انسانى را تضمین کنند و از سوى دیگر، هدف اسلام از بیان احکام حقوقى، تنها وضع قانون به منظور تنظیم روابط اجتماعى نیست، بلکه هدف بالاترى را دنبال مى‌کند و آن دست‌یابى انسان‌ها به کمالات معنوى و اخلاقى است. پس اهداف اخلاقى اسلام بر اهداف حقوقى‌اش حاکم است. از این‌رو، در شرایط عادى که خانواده با مشى اسلامى مسیر طبیعى و سالم خود را طى مى‌کند، موردى براى منازعات و مطالبات زن و شوهر از یکدیگر پیش نمى‌آید و هر دو با تفاهم و دوستى و با تقسیم کارى معقول و خداپسندانه به ایفاى مسئولیت‌هاى خانوادگى خود مى‌پردازند. اما در مواردى که به هر دلیلى زن و شوهر، با هم اختلاف پیدا کردند، این سؤال پیش مى‌آید که آیا زن مى‌تواند بدون مشارکت در انجام وظایف خانه، صرفاً با اکتفا به حداقل وظایف شرعى (تمکین جنسى و اطاعت از شوهر) حقوق خود را طلب کند؟ از نظر فقهى، حتى در چنین صورتى حق نفقه زن از مرد ساقط نمى‌شود و شوهر نمى‌تواند او را به کار و خدمت خانه مجبور کند. هرچند در صورت توجه صرف به حقوق و بى‌توجهى به اخلاق خانوادگى، چنین شرایطى تداوم نمى‌یابد و در صورتى که زن و شوهر تفاهم و همدلى را جایگزین خصومت نسازند، عاقبت کارشان به جدایى و طلاق خواهد انجامید.
مسئله دیگرى که لازم است در اینجا بدان پرداخته شود این است که هرچند اسلام انجام کارِ خانه را هرگز به زن تحمیل نکرده است، اما از آن‌رو که براى ایجاد تعادل در نهاد خانواده، تقسیم کار را ضرورتى انکارناپذیر مى‌داند و در این میان، مردان را به انجام کارهاى سخت بیرون از خانه مکلّف کرده است و زنان نیز زمان بیشترى را در خانه مى‌گذرانند، با توصیه‌هاى اخلاقى از زنان مى‌خواهد که به سر و سامان دادن به امور خانه همت گمارند و آن را نوعى عبادت بدانند. پیامبر اکرم  به زنان مى‌فرمود: «هر زنى که در خانه همسر خود چیزى را جابه‌جا کند (کارى انجام دهد) و هدف او اصلاح در امور خانه باشد، خداوند نظر رحمت بر او مى‌افکند و کسى را که خدا بر او با رحمت نظر کند، عذاب نخواهد کرد.»
اسلام با بالا بردن انگیزه‌هاى معنوى زنان در رسیدگى به امور خانه، سختى و دشوارى کار خانگى را بر آنها هموار ساخته و بدین صورت، زمینه‌هاى از خودبیگانگى در آنان را از بین مى‌برد. وقتى زن مسلمان احساس کند که با سر و سامان دادن به خانه شوهر و رسیدگى به کودکان، مشغول به عبادت است و در مسیر رضاى پروردگار خود تلاش مى‌کند، دیگر خستگى و از خودبیگانگى براى او مفهومى نخواهد داشت. اما این بدان معنا نیست که اسلام انجام کارهاى خانه را از وظایف زنان بداند، بلکه از سویى دیگر، با ارائه الگوهاى دینى، مردان را ترغیب مى‌کند که در انجام کارهاى خانه به همسران خود کمک کنند و آن را وظیفه اختصاصى زنان ندانند. از این‌رو، آشنایى با سیره عملى بزرگان دین، به ویژه در خصوص مشارکت آنان در امور خانه، مى‌تواند در تصحیح بینش عمومى نسبت به این موضوع، تأثیر بسزایى داشته باشد و برخى از پندارهاى فرهنگى نادرست را از اذهان بزداید . روشن است که با چنین دیدگاهى نسبت به کار خانه و ارزش تلقّى کردن آن و توصیه به تعاون و همکارى در آن از سوى اسلام، هیچ‌گاه نمى‌توان آن را عامل از خودبیگانگى زنان دانست؛ زیرا اساساً کار خانگى از وظایف زن محسوب نمى‌شود تا بخواهد زمینه‌ساز از خودبیگانگى در آنان شود.

د. کارکرد جامعه‌پذیرى
جامعه‌پذیرى فرایندى است که از طریق آن، افراد نگرش‌ها، ارزش‌ها، و کنش‌هاى مورد پذیرش جامعه خود را فرامى‌گیرند. خانواده یکى از عوامل مهم جامعه‌پذیر کردن افراد جامعه است. همه مکاتب و ادیان درباره جامعه‌پذیرى، به خانواده‌ها توصیه‌هایى کرده‌اند. در این میان، تأکید اسلام بر فرایند جامعه‌پذیرى و نقش آن در شکل‌دهى به شخصیت انسان‌ها، برجستگى بیشترى دارد. اسلام با دقتى ویژه درباره مسائل جزئى جامعه‌پذیرى و آموزش و پرورش، اظهارنظر کرده است.
آموزه‌هاى دینى توجه به نیازها و تمایلات اهل خانه را از مسئولیت‌هاى سرپرست خانواده دانسته و علاوه بر تشویق به فرزندآورى، پرورش صحیح جسمى و روحى آنان را نیز مورد توجه قرار مى‌دهد. انتخاب اسامى نیکو، آشنا کردن فرزندان با قرآن و روایات اهل‌بیت (ع) و شناخت امور حلال و حرام الهى، آزادسازى نسبى آنان تا هفت سالگى، تحت آموزش در آوردن آنان تا چهارده سالگى و همکار قرار دادن آنان در فعالیت‌ها و تصمیم‌ها تا بیست و یک سالگى از جمله راهنمایى‌هایى است که اسلام براى جامعه‌پذیرى به والدین ارائه داده است. آشنا کردن کودکان با هنرهاى مفیدى همچون شنا و تیراندازى و نیز آشناسازى زنان با قرآن و هنرهایى نظیر ریسندگى، وظیفه سرپرست خانواده شمرده شده است.
در مجموع، آنچه از آیات و روایات استفاده مى‌شود این است که اجتماعى کردن اعضا در محیط خانواده به لحاظ استعدادهاى طبیعى و روانى والدین و احساس تعهد آنان در قبال فرزندان و نیز به لحاظ دیگر کارکردهاى مثبت فردى و اجتماعى خانواده که مورد توجه اسلام هستند، بر شیوه‌هاى دیگر جامعه‌پذیرى اولویت انکارناپذیرى دارند.

جامعه‌پذیرى نقش‌هاى جنسیتى از دیدگاه اسلام
پیش از بیان دیدگاه اسلام در این خصوص، ذکر این نکته شایان توجه است که براى شناخت دیدگاه یک مکتب باید کوشید تا مسئله را در چارچوب نظام ارزشى آن جست‌وجو کرد. از این‌رو، با توجه به دخالت عناصر ایدئولوژیک در مباحث نابرابرى به طور عام و نابرابرى جنسى به طور خاص، دیدگاه اسلام در مورد جامعه‌پذیرى نقش‌هاى جنسیتى را تنها در چارچوب نظام ارزشى عام اسلام مى‌توان فهمید. بى‌شک، اسلام در نظام اجتماعى مطلوب خود، برخى از تمایزهاى جنسیتى و تفاوت‌هاى نقش‌هاى زنان و مردان را اغلب به عنوان اولویت و گاه به عنوان الزام پذیرفته است. اما این پذیرش بدون قاعده و قانون نیست، بلکه بر مبناى دو اصل زیربنایى «عدالت» و «مصلحت»، صورت گرفته است. اصول کلى نظام اجتماعى اسلام و از جمله برابرى جنسى، از یک‌سو، بر مبادى وجودشناختى طبیعى و از سوى دیگر، در راستاى تحقق اهداف غایى به ویژه سعادت دنیوى و اخروى انسان‌ها بنا شده است. از این‌رو، الگوى برابرى جنسى در اسلام ضمن آنکه تحت تأثیر تفاوت‌هاى جنسى طبیعى قرار دارد، به وسیله اهداف غایى اسلام نیز جرح و تعدیل مى‌شود؛ یعنى آنجا که مساوات و تشابه کامل جنسى با مصالح عام مطلوب اسلام ناسازگار بوده، مورد تأیید اسلام قرار نگرفته است. به همین دلیل است که ـ براى مثال ـ تشبّه زنان به مردان و مردان به زنان، در آموزه‌هاى دینى مورد نکوهش قرار گرفته است. منشأ این امر مى‌تواند این مسئله باشد که این‌گونه مشابهت‌ها ضمن ناسازگارى با اقتضاى تفاوت جنسى طبیعى، به بالندگى دینى و حیات معنوى جامعه آسیب وارد مى‌سازد. همچنین منع زنان از قضاوت یا مشارکت مستقیم در جنگ مى‌تواند به خاطر ویژگى‌هاى جسمى و روانى زنان باشد. در نتیجه، آن نوع جامعه‌پذیرى نقش‌هاى جنسیتى که هماهنگ با تفاوت‌هاى جنسى طبیعى و در راستاى نیل به اهداف نظام اجتماعى اسلام باشد، از دیدگاه اسلام مورد ارزیابى مثبت قرار گرفته است. به عبارت دیگر، در بینش اسلامى این اصرار وجود دارد که زن و مرد هرکدام براى انجام مأموریتى خاص آفریده شده‌اند. زن باید زن باشد و مرد باید مرد و هرکدام باید با روش و برنامه‌اى خاص جامعه‌پذیر شوند تا نظام اجتماعى انسان‌ها بتواند به تعادل برسد. از این‌رو، خواست اسلام این است که دختران را براى پذیرش نقش مادر ـ همسر و پسران را براى پذیرش نقش پدر و نان‌آور آماده کند. از یک‌سو، آموختن هنرهاى خانگى همچون بافندگى را به زنان و از سوى دیگر، آموزش هنرهاى رزمى را به پسران توصیه کرده است.
جهاد زنان را خوب شوهردارى و تلاش براى خانواده را جهاد مردان معرفى مى‌کند. مهم‌ترین نقش‌هاى جنسیتى تصویر شده براى زنان، همسرى و مادرى است و هیچ‌یک از فعالیت‌هاى زنان اهمیتى همپاى این دو نقش نخواهد داشت. در تقسیم نقش‌ها گویا چنان مدنظر بوده است که خانه و خانواده وجهه اصلى همت زن باشد. تقاضاى على و فاطمه از پیامبر اکرم براى تقسیم فعالیت‌ها و احاله کارهاى خانه به فاطمه و کارهاى بیرون از منزل به على، معادل دانستن همسردارى شایسته زنان و صبر بر مشکلات ناشى از آن با جهاد مردان، بالاترین سعادت مرد مسلمان را برخوردارى از همسر شایسته دانستن، بهشت را زیرقدم مادران توصیف نمودن و بر باردارى، وضع حمل و شیردهى فرزندان ثواب‌هاى فراوان مقرر نمودن، نشانگر جایگاه نقش‌هاى جنسیتى زنان است؛ همان‌گونه که خطاب‌هاى بسیارى در ترغیب مردان به ایفاى نقش‌هاى ویژه از جمله شرکت در جهاد رسیده است.

نتیجه‌گیرى
اسلام مکتبى است که زندگانى انسان را داراى دو بعد دنیایى و آخرتى مى‌داند. از این‌رو، در ارائه برنامه‌ها و آموزه‌هاى خود براى زندگى به هر دو جنبه از حیات انسانى توجه نشان داده است. خانواده به عنوان یک نهاد تأثیرگذار در خوشبختى دنیوى و اخروى انسان در منظومه معرفتى اسلام از جایگاه برجسته‌اى برخوردار است. آموزه‌هاى اسلام در نگرش به خانواده و کارکردهاى آن به گونه‌اى طرح‌ریزى شده است که ضمن از بین بردن زمینه‌هاى تنش و تضاد و ایجاد پیش‌نیازهاى استحکام، خانواده را در ایفاى نقش سعادت‌بخشى به افراد، یارى دهد. دستاورد ما در این نوشتار را مى‌توان این‌گونه گزارش داد :
1. در نگاه اسلام، رفتارهاى جنسى، تدبیرى الهى براى پیوند بشر و استمرار نسل است، اما باید در چارچوب خانواده و هنجارهاى دینى بدان پاسخ داده شود.
2. در رویکرد اسلام، مراقبت و حمایت، از نقش‌هاى مهم خانواده به شمار رفته و خانواده وظیفه دارد نسبت به اعضاى خود حمایت‌هاى اقتصادى، عاطفى، دینى و فرهنگى به عمل آورد.
3. در نگرش اسلام، اساس زندگى خانوادگى بر مودّت و رحمت بنا شده است و اعضا وظیفه دارند با رعایت اخلاق و حقوق، زمینه آرامش روانى یکدیگر را فراهم کنند.
4. اسلام در رویکرد خود به خانواده، تلاش نموده است تا با تعیین جایگاه افراد و توزیع نقش‌ها در خانواده، راه رسیدن زنان و مردان به خوشبختى این‌جهانى و آن‌جهانى را هموارتر کند.

برای شرکت در مسابقه و پاسخ به سوالات وارد سایت شوید اگر عضو نیستید ثبت نام کنید


یادبان، نکوداشت یاد رفتگان

اطلاع رسانی

کافه خوندنی

مقاله بخوانید، جایزه نقدی بگیرید

از اول خرداد 1400

هر هفته 10 جایزه

100 هزار تومانی و 5 جایزه 200 هزار تومانی

هر ماه یک جایزه یک میلیون تومانی

و 2 جایزه 500 هزار تومانی

برای ثبت نام کلیک کنید

اعضا سایت، برای ورود کلیک کنید . . . 

 

اطلاع رسانی

آمار

  • بازدید امروز: 5748
  • بازدید دیروز: 2621
  • بازدید کل: 23899800