Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

به یاد بانوی عارف مسلک، «امیلی دیکنسون».

به یاد بانوی عارف مسلک، «امیلی دیکنسون».

پنجمین کتاب در ژانر شعر، متعلق به زنده‌یاد «امیلی دیکنسون»، شاعر پرآوازه آمریکایی در قرن نوزدهم.
این متن به جهت احترام به این بانوی عارف مسلک یگانه و معرفی کتاب مجموعه اشعار او به نام «رویش خاموش گدازه‌ها» تهیه شده است.

این اثر شامل بیش از 80 شعر از امیلی دیکنسون، شاعر پرآوازه آمریکایی در قرن نوزدهم به همراه چند مقاله از تد هیوز، جویس کرول اوتس و مترجمان محترم کتاب، جناب آقای حمید فرازنده و جناب آقای محمدرحیم اخوت می‌باشند. متن انتخابی شامل چند نمونه اشعار ترجمه شده در کتاب و همچنین نظرات ارزشمند و نوع ادراک مترجمان و صاحبنظران یاد شده از شعر دیکنسون است.

*****

امیلی دیکنسون، مثل هر شاعر بزرگی صاحب سبک است، وسواسی در حد «بیماری» روی واژه‌ها دارد. صدایش کاملاً خاص و متمایز از دیگران است (حمید فرازنده).

امیلی دیکنسون، همان‌طور که شعرهایش گواهی می‌دهد، راه یگانه خود را یافت. او خود را به تمامی، وقفِ حیاتی پارسامنشانه کرده بود و در لباسی سراسر سپید آماده بود تا عروس روح شود و او بیش از هر چیز به خود و فراست خود صداقت می‌ورزید. او با صادق ماندن خود، ذهن خود را با «هیچ» آراست. وزنِ شعر در او، آرام و کوتاه است است، ابزاری است که هجا را برجسته می‌کند، مانند یک میکروسکوپ. تمرکزی محکم و ژرف در شعر او هست که تمام واژه‌ها را در آن با دقت، اما تا حدودی بی‌دغدغۀ ارتباط، کنار یکدیگر قرار می‌دهد (تد هیوز).

امیلی دیکنسون، شاعر ناسازه‌هاست. «من هیچ کس‌ام» بیان نکته‌ای است که نباید پشت آن دنبال معنای دیگری گشت. لحن دیکنسون، حاوی زنگِ بیدارکننده‌ای است که او را با ما معاصر می‌کند، مانند بسیاری از کارهای شکسپیر و هرکس تنها یک چند شعر نامتعارف دیکنسون را خوانده باشد، به راحتی حسی از سرنوشت قهرمانانه جست‌وجوگر این شاعر به دست می‌آورد (جویس کرول اوتس).

امیلی دیکنسون، در مقایسه با دیگر شاعران، با حس آزادی بسیار بیشتری قلم به دست می‌گیرد و هر چه باشد خیال او از این بابت راحت بوده که کسی بنا نیست شعرهایش را بخواند. شعر دیکنسون؛ شعرِ با صدای بلند خواندن نیست، شعر کوچه و خیابان نیست، و به دنبال عرصۀ آن سوی تِم اصلی اشعارش یعنی طبیعت، عشق و مرگ است. رفتار او را با زبانِ «شکسپیر» مقایسه کرده‌اند و نگاهش به اشیاء را با «ویلیام بلیک» و با این همه؛ شعرِ یگانه او تن به طبقه‌بندی نمی‌دهد (حمید فرازنده).

شاعرانی از جمله امیلی دیکنسون، از درونی‌ترین تجربیات خود چنان صریح و صمیمی حرف می‌زنند که تجربه خصوصی آنها به تجربیات مشترک انسان‌ها تبدیل می‌شود. شعرِ امیلی، علاوه بر عرفان شخصی، از نوعی اسطوره شخصی هم مایه می‌گیرد. در این نوع شعر، می‌توان غوطه خورد، غرق شد و سرانجام با ذهنی شاداب، اما نه سیراب از آن بیرون آمد (محمد رحیم اخوت).

*****

نمونه و گلچین منتخب اشعار کتاب

توجه: اشعار بدون نام هستند.

*****

جنب و جوش خانه،

صبحِ پس از مرگ،

جدی‌ترین کارهاست

در این کره خاک

روفتنِ دل

و

زدودنِ عشق

که دیگر نیازی به آن نیست

تا ابد.

*****

قلب ِکوچکِ مفلوک!

فراموشت کرده‌اند؟

به دل مگیر! به دل مگیر!

قلبِ کوچکِ مغرور!

تو را وانهاده‌اند؟

متانتت را حفظ کن! متانتت را حفظ کن!

قلب کوچک شکننده!

من تو را نمی‌شکنم

به من اعتماد می‌کنی؟ به من اعتماد می‌کنی؟

قلب کوچک پُر نشاط

نیلوفر صحرایی!

باد و آفتاب، تو را خواهند آراست!

*****

تمام حقیقت را بگو، اما سخن را بگردان

راز توفیق، در کنایه‌هاست

شکوه شگفت‌انگیز حقیقت

برای شادیِ بی‌ثبات ما زیادی درخشنده است

همچون تندری بر خاطر آسوده کودکان

حقیقت باید در بیانی آرام

نرم نرمک سر بزند

و گرنه همه را کور می‌کند

*****

عشق را

مانند چیزی که برامان کوچک می‌شود

در گنجه می‌گذاریم

تا زمانی که نوبت نمایش عتیقه‌ها برسد

مثل آن لباس‌های عید، که پدران‌مان می‌پوشیدند

*****

با قریحه معمولی و واژه‌های مسدود

دلِ آدمی

جز «هیچ» نمی‌شنود

«هیچ»، آن نیروست

که جهان را نو می‌کند

*****

زیبایی صورت

نگاه‌های بی‌بها را جلب می‌کند

خانم، جرئت نمی‌کند توری را بالا بزند

می‌ترسد، افسونش زایل شود

اما نگاه باریک می‌شود و

از توری می‌گذرد

تمنا می‌کند و می‌گریزد

نکند گفت‌و‌گو، تمنا را فرو نشاند

تمنایی که فقط تصویر آن را بر انگیخته است

*****

شهرت، زنبور است

وزوزی دارد

نیشی

-آه-

پَر و بالی نیز

شهرت، خوراکی ملتهب است

بر بشقابی وسوسه‌انگیز

میزش را، یک بار برای مهمان چیده‌اند

بار دیگر در کار نیست.

*****

هر چه هم، شالودۀ سرشتم

از لایه‌های رذالت باشد

من نمی‌توانم جعلی باشم- آدمی کلیشه‌ای

حقیقت، سلامت است

امنیت است و آسمان

چه بی‌بهاست دروغ- چه بیگانه

و در مرگ -چه راه گشا-

*****

همه چیز را از من بگیر- مگر وجد را

آنگاه من از دیگران، غنی‌تر می‌شوم

وجد، مرا نزار می‌کند

تا از من سرشار شود

آنگاه که در فقری خفت بار

بر آستانۀ خانه‌ام

همه، در حالِ مال‌اندوزی‌اند.

*****

و حُسن خِتام... شعر بسیار معروف او:

من هیچ‌کس‌ام، تو چه کسی هستی؟

آیا تو هم هیچ‌کسی؟

پس جفتی از ما هست!

به کسی مگو، رسوایت می‌کنند، می‌دانی!

چه ملال آور است- کسی بودن

چه عامیانه- مانند قورباغه‌ای

که سراسر خُرداد، نامت را

در گوش باتلاقی ستایشگر می‌خواند!

*****

 

 

بدلیل حفظ حقوق مولف، متن کامل کتاب در این سایت ارائه نمی‌شود.

برای شرکت در مسابقه و پاسخ به سوالات وارد سایت شوید اگر عضو نیستید ثبت نام کنید


  • منبع: رویش خاموش گدازه‌ها، شعرهای امیلی دیکنسون (1388). ترجمه محمدرحیم اخوت و حمید فرازنده، تهران: نشر آگه، چاپ اول. 102 صفحه.
  • تاریخ: شنبه 21 فروردین 1400 - 08:22
  • صفحه: ادبیات
  • بازدید: 2309

یادبان، نکوداشت یاد رفتگان

ارسال نظر

اطلاع رسانی

کافه خوندنی

مقاله بخوانید، جایزه نقدی بگیرید

از اول خرداد 1400

هر هفته 10 جایزه

100 هزار تومانی و 5 جایزه 200 هزار تومانی

هر ماه یک جایزه یک میلیون تومانی

و 2 جایزه 500 هزار تومانی

برای ثبت نام کلیک کنید

اعضا سایت، برای ورود کلیک کنید . . . 

 

اطلاع رسانی

آمار

  • بازدید امروز: 3231
  • بازدید دیروز: 6030
  • بازدید کل: 23029883