Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

عادل ها - قسمت چهارم

عادل ها - قسمت چهارم

نویسنده : آلبر کامو
مترجم : محمد علی سپانلو

آننکوف

سر جای خودشان هستند. استپان سیگارش را روشن کرده است.

دورا

چه ساعتی گراندوک عبور می‌کند؟

آننکوف

همین موقع‌ها. گوش کن، یک کالسکه نیست؟ نه.

دورا

بنشین. صبر داشته باش.

آننکوف

بمب‌ها چه می‌شود؟

دورا

بنشین. دیگر کاری از دست ما ساخته نیست.

آننکوف

بله ولی من رشک می‌برم...

دورا

جای تو اینجاست. تو رهبری.

آننکوف

من رهبرم، ولی یانک از من ارزش بیشتری دارد و اوست که شاید...

دورا

خطر برای همه هست. برای آن که بمب را می‌اندازد و برای آن که نمی‌اندازد.

آننکوف

در آخر کار همین طور است. ولی برای حالا، یانک و الکسی روی خط آتش هستند. می‌دانم که نباید با ان‌ها باشم. معهذا گاهگاهی از این نقشی که دارم زیاد راضی نیستم. گذشته از هر چیزی، خیلی راحت است که آدم بداند پرتاب کننده بمب نیست و احساس قدرت کند.

دورا

و حالا کی کار تمام می‌شود؟ اصل کار این است که تو تا آخر کار آن طور که لازم است عمل کنی.

آننکوف

چقدر تو آرامی!

دورا

من آرام نیستم: و میترسم. الان سه سال است که من با شما هستم و دو سال است که بمب می‌سازم. هر چه به من گفته‌اید کاملا اطاعت کرده‌ام و گمان می‌کنم که چیزی را فراموش نکرده باشم.

آننکوف

البته دورا

دورا

خوب، و الان سه سال می‌شود که می‌ترسم، آن ترسی که موقع خواب به زحمت آدم را رها می‌کند و بامداد کاملا تازه جلویمان حاضر است آن وقت لازم شد که عادت کنم. یاد گرفتم که در موقع شدیدترین وحشت‌ها، آرام باشم. این چیزی نیست که ازش بشود مغرور بود.

آننکوف

برعکس مغرور باش. من بر هیچ چیز تسلط نداشته‌ام. میدانی که از آن روز‌های گذشته متاسفم، زندگی درخشان، زنها ... بله من زن‌ها را دوست می‌داشتم، شراب را، و ان شب‌هایی را که گویی تمامی نداشت.

دورا

من هم اینطور خیال می‌کنم. و به همین دلیل است که دوستت دارم. دل تو نمرده. حتی اگر هنوز در طلب لذت باشد، بهتر از این سکوت وحشتناکی است که گاهی به جای فریاد می‌نشیند.

آننکوف

این حرف‌‌ها چیست. تو راجع به تمام مردم همینطور فکر می‌کنی؟

دورا

گوش کن.

               (دورا به سرعت جابجا می‌شود. صدای کالسکه سپس سکوت)

دورا

نه. او نیست. دلم می‌تپد. می‌بینی که هنوز چیزی یاد نگرفته‌ام.

آننکوف (میرود دم پنجره)

ببین. استپان علامت می‌دهد. اوست.

(به راستی حرکت دو کالسکه‌ای به گوش می‌رسد که لحظه به لحظه نزدیک می‌شود. از زیر پنجره می‌گذرد و دور می‌شود. سکوت طولانی)

آننکوف

تو همین چند لحظه ...

               (گوش می‌کنند)

آننکوف

چقدر طولانی است.

(دورا اشاره‌ای می‌کند. سکوت طولانی از دور دست صدای ناقوس می‌آید.)

آننکوف

ممکن نیست. یانک بمب را پرتاب می‌کند... کالسکه باید به تئاتر رسیده باشد. آلکسی چه می‌کند؟ نگاه کن! استپان دارد برمی‌گردد و به طرف تئاتر میدود.

دورا (خود را به طرف او می‌اندازد)

یانک توقیف شده. به طور قطع توقیف شده. باید کاری کرد.

آننکوف

صبر کن (گوش می‌دهد) نه. تمام شد.

دورا

چی پیش آمده؟ یانک بدون این که کاری بکند توقیف شده، می‌دانم که برای همه چیزی حاضر بود. زندان و محاکمه را می‌خواست. ولی بعد از آن که گراندوک کشته شود، نه اینطور، نه اینطور.

آننکوف (به خارج می‌نگرد)

وینوف است. تند باش!

               (دورا می‌رود و در را باز کند. ورود وینسوف با چهره‌ی دگرگون)

آننکوف

آلکسی زود باش، حرف بزن!

وینوف

من هیچی نمی‌دانم منتظر بمب اول بودم. دیدم که کالسکه پیچید. هیچ اتفاقی هم نیفتاده. کله‌ام منگ شد. خیال کردم که در آخرین لحظه نقشه را عوض کرده‌ای شکم برداشت. و بعد، تا اینجا دویدم.

آننکوف

یانک چی؟

وینوف

ندیدمش.

دورا

توقیف شده.

آننکوف (که همچنان به خارج می‌نگرد)

نه، دارد می‌اید.

               (همان قیافه‌ها. ورود کالیایف با چهره‌ی پوشیده از اشک)

کالیایف (با سرگشتگی)

برادر‌ها، مرا ببخشید. نتوانستم.

               (دورا به طرف او می‌رود و دستش را می‌گیرد)

 

 

بدلیل حفظ حقوق مولف، متن کامل کتاب در این سایت ارائه نمی‌شود.

بخش بعدی متن را می‌توانید در عادل ها - قسمت پنجم مطالعه نمایید.

برای شرکت در مسابقه و پاسخ به سوالات وارد سایت شوید اگر عضو نیستید ثبت نام کنید


  • منبع: کتاب عادل ها، نویسنده : آلبر کامو، مترجم : محمد علی سپانلو، انتشارات متین
  • تاریخ: یکشنبه 2 دی 1397 - 20:35
  • صفحه: ادبیات
  • بازدید: 1656

یادبان، نکوداشت یاد رفتگان

ارسال نظر

اطلاع رسانی

کافه خوندنی

مقاله بخوانید، جایزه نقدی بگیرید

از اول خرداد 1400

هر هفته 10 جایزه

100 هزار تومانی و 5 جایزه 200 هزار تومانی

هر ماه یک جایزه یک میلیون تومانی

و 2 جایزه 500 هزار تومانی

برای ثبت نام کلیک کنید

اعضا سایت، برای ورود کلیک کنید . . . 

 

اطلاع رسانی

آمار

  • بازدید امروز: 1261
  • بازدید دیروز: 2589
  • بازدید کل: 23050052