از نظر من زندگی عمیق، زندگی خوبی است. کار عمیق میتواند به شفافیت کار آکادمیک شما کمک کند و معیاری برای ارزش دادن و تقویت بیشتر آن باشد. مثلاً مرتباً H-Index خود را چک کنید. وینفرید گالافر نیز همین عقیده را دارد و میگوید که طرفدار کار عمیق است و جمله او این است: « من به صورت متمرکز زندگی میکنم». روشی که او برای مبارزه با سرطان نیز انتخاب کرده بود.
دونالد نوث (Donald Knuth) اعجوبه علوم کامپیوتر نیز با من موافق است و میگوید که نقش من در این دنیا آن است که منشاء ایجاد مسائل باشم، کاری که به ساعتهای طولانی مطالعه و تمرکز بیوقفه نیازمند است و من با وجود استفاده از ایمیل در سال 1975 اما از ژانویه سال 1990 دیگر ایمیلی ندارم و اکنون مرد شادی هستم. نیل استیونسون (Neal Stephenson) نیز همین عقیده را دارد. او میگوید خیلی عذر میخواهم اما معادله بهرهوری غیرخطی است و به همین خاطر است که من مکاتبهکننده بدی در پاسخ به ایمیلها و درخواستها از خودم هستم چراکه من نیازمند زمانهای زیاد، طولانی و بیوقفه هستم.
اما ببینیم که کار عمیق چه ویژگیهایی دارد؟ موافق هستید؟
کار عمیق حداقل دارای سه ویژگی است:
1- کار عمیق به شدت کمیاب است.
2- کار عمیق به شدت ارزش روزافزونی پیدا میکند.
3- کار عمیق دارای مزایای شگفتانگیز و تحسینآوری در جهان علم و صنعت و هنر است.
در مورد کمیابی و کمبودن کار عمیق در بخش اول معرفی کتاب صحبت شد و نمونههایی نیز از افراد مشهور در حوزههای مختلفی ذکر گردید. اکنون بیایید ببینیم که چرا کار عمیق ارزشمند است یا میتواند ارزشمند باشد؟ دو مشخصه اول نشاندهنده عدم تطابق در بازار کلاسیک است و به نوعی با نوع اقتصاد در یک کشور پیوند دارد.
کمیابی کار عمیق به خصوص در دوران اقتصاد اطلاعات (Information Economy) از یکسو کمیاب است و معدود افرادی که بتوانند این مهارت را درون خود پرورش دهند نه تنها به سرعت رشد کرده بلکه مشهور نیز میگردند. نکته مرتبط با این موضوع مقوله یادگیری است که اقتصادهای وابسته به سیستمهای پیچیده مرتباً هم از لحاظ سختافزاری و هم از لحاظ نرمافزاری در حال تغییر هستند و افراد میبایستی مرتباً بروز شده و مرتباً نرمافزار یاد بگیرند و با سرعتی بالا دانشهای پیچیده را بیندوزند. چرا که در غیر این صورت از پیشرفتها عقب خواهند ماند. اهمیت دیگر کار عمیق در این نوع از اقتصادها آن است که اگر چیز با ارزشی بتوانید خلق کنید اساساً مخاطبان زیادی چه کارفرما و چه مشتری خواهید داشت. عاملی که به واسطه انقلاب شبکههای دیجیتال، پاداشهای مادی و معنوی شما را نیز بهطور روزافزون و قابلتوجهی بالاتر خواهد برد. در واقع، کار عمیق با پیشرفت حرفهای و نیز شکوفا شدن همراهی دارد. عملی که با غرقگی میتواند ذهن را نیز برای داشتن یک زندگی ارزشمند تنظیم کند.
اما این تمام ماجرا نیست و شما هم به عنوان یک کنشگر میبایستی نقشی بسیار فعال در این اقتصاد داشته باشید. به همینرو کار عمیق در حال تبدیلشدن به یک جریان اصلی (Mainstream) در تخصصیابی و تخصصمحوری افراد بامهارت و متخصصان است. این ویژگی با خود توان به حرکت در آوردن اقتصاد اطلاعاتی را دارد. از طرف دیگر امکان حضور کارکنان با مهارتهای بسیار بالا و نیز تبدیل شدن به فوقستارهها نیز برای هر شخص سختکوش و بامهارت کار عمیق وجود دارد.
شاید فوقستاره بعدی خود خود شما باشید....چرا که نه.... بله...امیدوار باشید. برای بهترینها همیشه پاداش وجود دارد.
اکنون ببینیم که چگونه میتوان در اقتصادهای جدید به فردی موفق تبدیل شد؟ برای این کار دو توانایی الزامی است.
الف- توانایی سریع ماهر شدن در کارهای سخت... مثل نیت سیلور و استاتا در علوم کامپیوتر
ب- توانایی تولید در سطحی ممتاز، هم از نظر کیفیت و هم از نظر سرعت
البته که هر دو کار سختی هستند. اما اشکالی ندارد. من و شما تکنیک کار را داریم و در حال آموختن آن هستیم.
در ویژگی اول کار عمیق به شما کمک میکند تا مطالب دشوار را به سرعت بیاموزید. برای این کار میتوانید به کتاب کمحجم و اثرگذار زندگی عقلانی (The Intellectual Life) از آنتونوین- دالماس سرتیلانگر (Antonion- Dalmace Sertillanges) رجوع کنید که در مورد نابغههای ریاضیات میگوید که نابغهها تنها زمانی عملکردی عالی داشتند که تمام توانایی خود را به موضوعی اختصاص دادند که تصمیم داشتند خودشان را در آن بازنمایی کنند.
در ویژگی دوم برای فوقستاره شدن بایستی به همه فنون و روش به سرعت مسلط شده و همزمان پتانسیل بالقوه خود را به نتایج ملموسی تبدیل کنید که مردم برای آنها ارزش قائل هستند. مثل نیت سیلور (Nate Silver) که حوزه کاریاش را با حوزه جدید پیشبینی انتخابات گره زده بود. و یا دوستم جیسون بن که از توابع ساده اکسل حسابداری به سمت برنامهنویسی پیشرفته حرکت کرد و درآمدش را دو و نیم برابر کرد.
حالا به مزایای کار عمیق میپردازیم. در این زمینه، نیوپورت حداقل به دو مورد استناد مینماید.
1- کار عمیق به شما کمک میکند تا کاری در سطح ممتاز انجام دهید.
2- کار عمیق هدفمند است و میتوان استدلال عصب شناختی و فلسفی برای آن در نظر داشت.
علاوه بر این نکات مهم بایستی توجه داشته باشم که کار عمیق خود دارای مجموعهای از قوانین نیز در عملکرد خود میباشد.
قانون اول: عمیق کار کنید
قانون دوم: بیحوصلگی را بپذیرید
قانون سوم: رسانههای اجتماعی را ترک کنید
قانون چهارم: کمعمقی را کاهش دهید
از بین این چهار قانون در این بخش از معرفی کتاب تنها به قانون اول به دلیل غنیبودن مطالب کتاب میپردازیم. برداشتهای نویسنده کتاب از عمیق کارکردن و چگونگی انجام آن نشاندهنده چهار سبک مختلف مطالعه کار عمیق است.
خوب، علاقهمند هستید با این چهار روش آشنا شوید؟
این چهار مورد عبارتند از:
1- روش رهبانی: همانند الگوی دونالد نوث و نیل استیونسون که در آن یک هدف ارزشمند به کمک حذف حداکثری تعهدات کمعمق به پیش رفته تا تلاشهای عمیق حداکثر شوند.
2- روش دو سبکی یا دو حالتی (Bimodal) همانند گوستاو یونگ که ابتدا خود را برای مدتی طولانی در اتاقک خانه روستایی حبس میکند تا بیوقفه بنویسد اما پس از مدتی برای روش شدن و شفاف شدن تفکراتش مدیتیشن میکند و سپس در جنگلهای سوئیس قدم میزند!!!
3- روش ریتمیک و زمانبندیشده. این روش بسیار متفاوت از دو روش قبلی است و بسیار با امر برنامهریزی و خُرد خُرد کردن اهداف در برنامههای زمانی کوتاه کوتاه اما مستمر رابطه دارد. درست مانند کاری که پرورشدهندگان اندام انجام میدهند. یک برنامه زمانی معین هر روزه اما مداوم با یک سری از اهداف مشخص. کاری که در دنیای سرگرمی نیز در سریال ساینفلد (Seinfeld) بهترین راه کمدینشدن در توصیهاش به ایساک را نوشتن هر روزه جوکها میداند که با داشتن یک تقویم بتواند آنها را شمارش کند و یک زنجیره بسازد و کار بعدی آن است که زنجیره بدست آمده را نشکند. این روش زنجیرهای البته با واقعیت طبیعت انسانی سازگاری بیشتری دارد اگرچه با روش دو سبکی نزدیکی دارد. اگر شما هماکنون دانشجو هستید و خودتان کارهای خودتان را انجام میدهید نمونه مثال دیگر تنظیم یک ساعتهایی معین برای نگارش پایاننامه فوقلیسانس یا رساله دکتری در ساعتهایی منظم از روز است که البته بایستی به آن تعهدات روزانه جدی برای پیشبرد کار را نیز اضافه کرد. مثل بیدار شدن در ساعت 5 و 30 دقیقه صبح و کار کردن تا 7 و 30 دقیقه و تکرار آن در شب و با کاهش زمان بیدار شدن به ساعت4 و 45 دقیقه صبح. این روش چنانچه شاغل باشید و نتوانید به یکباره غیب و ناپدید شوید خوب روشی بسیار جذاب و موثر است.
4-روش روزنامهنگاری. این روش را شاید بتوان عجیبترین روش پرورش کار عمیق نام گذارد که نیوپورت برای توضیح خود به والتر ایزاکسون (Walter Isaacson) نویسنده کتابهای مشهور جنگ سرد با عنوان اصلی مردان عاقل (The Wise Men) به کار میبرد و در کمتر از یک دهه به سردبیری مجله تایم منصوب میشود و بعدها شرح حال افراد موفق را مینویسد. اما روش کار او این بود که به طور روزانه به مدت بیست دقیقه تا یک ساعت پس از هواخوری به اتاق کارش باز میگشت و هرگز کار پریشانش نمیکرد. رویهای که برای روزنامهنگاران جهت انجام یک کار معین در ضربالعجلهای کوتاه شدۀ زمانی ضروری بوده و به نوعی ایزاکسون قبلاً در حرفه روزنامهنگاری در آن خِبره شده بود. با این حال، این روش برای تازهکارها اصلاً مناسب نیست. چرا که تغییر حالت دادن از پُر عمق به کمعمق به هیچ وجه یک کار ساده و سریع نیست.
توجهتان به این نکته مهم نیز باشد که در کار عمیق شما نیازمند اعتماد به تواناییهایتان هستید و اعتقاد به این که کارهایی که انجام میدهید مهم است و موفق هم خواهید شد. داشتن اعتماد به نفس و انگیزه نیز در این میان نقشی کلیدی دارند.
اما این سوال که کدام یک از این چهار روش را انتخاب میکنید بستگی به خود شما دارد. خود نیوپورت به ما میگوید که طرفدار روش روزنامهنگاری هست، اما در آن کامل نیست و او از زمانهای آزاد کوتاه خود به بهترین شکل ممکن استفاده میکند و به روش رهبانی و به افرادی همانند دونالد نوث برای قطع کردن یکباره کل ارتباط خود با اطرافیان حسادت علمی کرده و در نهایت روش ریتمیک نیز برای او جذاب است ولی برنامه روزانهاش اجازه نمیدهد تا عادت قدرتمندی بسازد.
کتاب دو نکته مهم دیگر نیز دارد و آن این است که برای رجوع به هر کدام از این چهار روش شاید نیاز باشد که حرکتی بزرگ همانند جی.کی رولینگ انجام دهید و آخرین صفحات کتاب هری پاتر را نه در خانه خود بلکه در یک هتل قدیمی در ادینبورگ با هزینه 1000 دلار در روز انجام دهید و خود را به جایی منتقل کنید که ساختار فکری کار شما بدان نیاز دارد.
نکته دوم آن است که میتوانید برای ارزیابی کار خود به صورت کسب و کارها عمل کنید و مراحلی همانند تمرکز روی موارد خیلی مهم، ارزیابی بر اساس فرآیند، داشتن تابلوی امتیاز و فراهم آوردن شرایط پاسخگویی منظم را نیز در کنار خودتان داشته باشید.
شما چه فکر میکنید و کدام روش را در صورت انتخاب کار عمیق به عنوان سبک زندگی حرفهای خود بر میگزینید؟ آیا روش پنجمی دارید که نیوپورت از آن آگاهی نداشته باشد؟.... آیا اساساً به کار عمیق علاقه دارید یا این که علاقه شدیدی به کار کمعمق دارید..
امیدوارم از خواندن متن لذت برده باشید و از این تکنیک چنانچه برایتان مناسب است استفاده کنید....