«پول عاشق سرعت است»، نام کتابی میباشد که جو ویتالی اخیراً نوشته است.
جو در این کتاب مرتب به ما یادآوری میکند که پول عاشق سرعت است. اما ببینیم نویسنده این کتاب کیست و چه چیزی به ما میگوید.
اگر فیلم راز (Secret, 2006) را دیده باشید و آن را با تصویر جلد کتاب مقایسه کنید متوجه چهره آشنای نویسنده این کتاب خواهید شد. جو ویتالی در این کتاب میگوید دلیل اینکه بسیاری از مردم آموزههای کتاب یا فیلم راز را به کار گرفتند اما به نتیجه دلخواه خود نرسیدند در آن است که این کتاب و فیلم تنها یک مقدمه برای این قاعده کلی است و «راز» فقط ایده را معرفی کرده و موجب درک عمیق شما از قانون جذب نیست. جو ویتالی این کتاب را در سال 2020 میلادی نوشته است. کتاب با عنوان فرعی 8 قانون جذب سریع پول نیز ترجمه شده است. ویتالی در این کتاب کوتاه 141 صفحهای مسیری از استرس تا موفقیت را با شرح قواعد کوتاهی از نحوه جذب پول شرح میدهد.
از نظر ویتالی؛ جمله «پول عاشق سرعت است» یکی از قواعد اولیه برای جذب پول بیشتر است، اما عده ای هرگز چنین چیزی نشنیده اند. من خودم شخصاً از «دن کندی» بازاریاب برای اولین بار شنیدم که «پول عاشق سرعت است» و روزی «مارلون سندرز» به من گفت: «جو، تو چرا تا بحال کتابی با این عنوان ننوشته ای؟» و من هم به خودم گفتم. بله. الان وقتش است و باید سریع دست به کار شوم.
در جمله « پول، عاشق سرعت است» قاعده بسیار مهمی در جریان است زیرا همیشه کسانی که زودتر از دیگران دست به کار میشوند پول بیشتری به دست میآورند و اغلب اولین کسی که ایدهای را در جمع مطرح میکند سود اصلی و منافع مالی آن را میبرد. در متافیزیک نیز هر ایده فقط به یک شخص الهام نشده چرا که جهانِ هستی میداند که همه مردم قرار نیست همین الان دست به کار شوند و همه قرار نیست که از الهاماتشان پیروی کنند. در عوض، ایدهها همزمان در اختیار چند نفر قرار میگیرد و بالاخره توسط یک نفر به درخواست کائنات عملی میگردد.
این کتاب مشخصاً برای کسانی طراحی شده است که در حال حاضر ورشکست شدهاند و یا به خاطر پرداخت بدهیهای خود استرس فراوانی را تحمل میکنند. یادتان باشد که برخی از بزرگترین چالشهای زندگی سبب خلق موقعیتهای بینظیری در آینده میشوند. آنها را در ذهن داشته باشید و در هر شرایطِ نابهنجاری در جستجوی اتفاقات خوب باشید. با این حال، افراد موفق و کارآفرین نیز میتوانند از این کتاب بهره کافی را ببرند.
«پول، عاشق سرعت است» میتواند به عنوان یک «باور جدید» در اختیار شما باشد، نوعی ضرورت را در درونتان بیدار کند و شما را تشویق به پیشروی کند. یاد «آرنولد پتنت» میافتم که میگفت «ما خالق بیمرزی نیستیم بلکه خالق محدودیتهایمان هستیم». جذب پول، ربطی به بانکداری و املاک ندارد، بلکه همهچیز به ذهن شما باز میگردد. بنابراین تنها دلیلی که باعث عدم جذب پولی که مد نظرتان هست میشود، فقط باورهای شما هستند. این باورهای شما هستند که میتوانند محدودیتهای شما را تغییر دهند. اگر خواهان جذب بیشتر پول در زندگیتان هستید به حرفهای این کتاب گوش دهید چرا که قوانین جذب پول در آن مشخص شده است.
اگر هم اکنون با استرس همراه هستید و نیاز به پول هم دارید نصایح دیگران اکنون جوابگو نیست. من هم همین شرایط را در دوره بیخانمانی داشتهام. پس از این مرحله و تلاش برای بقاء میبایست سیستم مشخصی برای خودتان داشته باشید که به کمک آن کشف شوق انجام کاری معین در درون شما صورت گیرد و بهرهبرداری معین مالی نیز از آن اتفاق بیفتد. اما شاید نیاز باشد قبل از راهاندازی و استقرار یک سیستم فقط به درآمدهای آنی بسنده کنید. مانعی نیست اما یادتان باشد که «پول عاشق سرعت است» و بایستی بهسرعت دست به کار شوید تا قبل از اینکه شخص دیگری دست به کار نشده است و آن ایده را محقق و عملی نساخته است. اینترنت میتواند ایدهها و منابع مختلفی برای شما در آغاز کار باشد. در ادامه به تغییرات پیشآمده شتاب بیشتری بدهید. در اینجا بهعنوان گام اول مسیر فقر تا ثروت بایستی اعتماد به نفس داشته باشید. از تکنیکهای طب سوزنی ذهنی یا رهایی احساسی (EFT) استفاده کنید و به جای همانندشدن با یک ذهن عیبجو، ذهنی کارآفرین را جایگزین کنید. برای این کار باید «دید ذهنی» خود را گسترش دهید. به جای عیبجویی و دیدن مشکلها، فرصتهای دیدهنشده را ببینید و آنها را تبدیل به کسبوکار کنید و رئیس خودتان باشید. میتوانید از چیزی شروع کنید که دیگران در وضع موجود از آن ناراضی هستند و یا بدان محصول میتوانند نیازمند باشند. مثل یک نوشیدنی رژیمی که همه روز اول به آن خندیده بودند. من خودم زمانی که افکار منفی به سراغم میآیند فوری دستور «کات و توقف» میدهم. این «میلیونرهای زامبی» هستند که آرزوهایشان را از دست دادهاند و در زندگی مانند مردگان متحرک راه میروند و در خواب غفلت به سر میبرند. من ایده «میلیونرهای هوشیار» را در مقابل مطرح کردم و دوره آنلاین آن را برگزار کردم. میلیونرهای هوشیار اشخاصی هستند که به خود اعتماد دارند، در بازیهای بُرد- بُرد شرکت میکند، در برابر مشکلات مقاومت میکنند، ریسکها را میپذیرند و تردید به خود راه نمیدهند، به واسطه ادراکشان راهنمایی میجویند، سخاوتمند و بااخلاق هستند و خود را همیشه به بهبود و خودساختگی متعهد دانسته و دائماً خود را به منبع لایزال هستی متصل میکنند و به دلیل انگیزه، هدف و ماموریت خود به پیش میروند و پول در میآورند.
اما پول چیست؟ پول خودش فینفسه برداشتی از شما ندارد بلکه این شما هستید که به شکلهای مختلفی از آن تفسیر میکنید. از نظر من پول به جایی تعلق دارد که از آن قدردانی میشود و پول لزوماً با شدت بالای کار به دست نمیآید. پول از نظر من یک انرژی طبیعی و معنوی است. افکار منفی درباره پول نشاندهنده میزان معنویت یک فرد نیست بلکه دقیقاً نشاندهنده عدم درک معنویت در آن فرد است.
بد نیست بدانیم این پول بین افراد مختلف چگونه عمل میکند. اگر این پول در اختیار یک فرد دانا باشد تبدیل به ابزاری برای تحقق ماموریت زندگی وی میگردد اما اگر همین پول در اختیار فردی نالایق با افکاری سطح پایین قرار گیرد او را نابود میکند. مثلاً افرادی که لاتاری برنده میشوند اگر آمادگی و برنامهریزی درست ذهنی برای آن نداشته باشند در دام این پول گرفتار خواهند شد و فقیر میگردند. پول نبایستی باعث حرص و طمع من و شما باشد. والت دیزنی میگفت که ما فیلم نمیسازیم که پول دربیاوریم بلکه پول در میآوریم که فیلم بسازیم. پول میتواند ابزاری برای شوق و انگیزه و هدفی معنوی مورد استفاده قرار گیرد. مسیر خود من از نداشتن پول ناهار و بیخانمانی تا ثروت، مسیری سی ساله بود که شوق نویسندهشدن در همان زمان فقیر بودن هم در من زبانه میکشید و من در این مدت در کتابخانههای عمومی مشغول مطالعه و نوشتن بودم. حاصل کارم هفتاد کتاب و پانزده آلبوم است.
اما ببینیم هشت قانون ویتالی برای جذب پول کدامند؟ پول عاشق رهایی است، پول عاشق سرعت است، پول عاشق قدردانی است، پول عاشق توجه است، پول عاشق انرژی است، پول عاشق به گردش درآمدن است، پول عاشق احترام است، پول عاشق ماموریت است.
پول همیشه وجود دارد اما ما قادر به دیدن آن نیستیم چراکه با نگرش اشتباه خود فیلترهایی از جنس اعتقاد تعریف کردهایم که مانع از دیدن حقیقت میگردد. این مشکل البته به یک نفر باز نمیگردد بلکه موضوعی فراگیر است که توسط خانواده و دوستان و جامعه در ذهن شما برنامهنویسی میگردد. واژههایی همانند همین که هست برخاسته از یک «ذهن قربانی» است تا یک «ذهن خلاق». به جای اینکه بگویید همینی که هست و چه کار میشود کرد آخر... باید ابتدا بگویید این همان چیزی است که من پذیرفتهام و بعد شروع به اصلاح کنید. بخشی دیگر از اعتقادات غلط در این حوزه عبارتند از: پول علف خرس نیست، این تنها پول است که پول میآورد، پول ریشه همه شرارتها است، طلب پول زیاد نشانه خودخواهی است، پول اهمیت چندانی ندارد، پولِ بیشتر مشکلاتِ بیشتری با خود به همراه دارد و اعتقاد هفتم آنکه این پول است که انسان را از موفقیت دور نگاه میدارد، من پول درآوردن را بلد نیستم، من که سزاوار چیزهای خوب نیستم و نهایت اینکه من تمایلی به پول درآوردن ندارم.
یکی دیگر از بخشهای بسیار ارزشمند این کتاب کوچک اما پر نُکته؛ توصیه ویتالی به عدم روی آوردن به پرسش چگونه موفق شوم؟ و منتظر پاسخی برای آن ماندن است. رویآوردن به سئوالاتی مثل اینکه من که راه را نمیدانم؟ مسیرهای دقیق موفقیت من کدامند؟ تمرکز بر روی چگونگی انجام یک کار و پیشرفتهای مداوم است که از دید ویتالی بسیاری از این راهها از قبل مشخص نبوده، تدریجاً و به تناسب حرکت و پیشرفت یک فرد در اختیار او قرار میگیرند. در همین زمینه ویتالی نقل قولی از استیو جابز میآورد: «شما نمیتوانید با نگاهکردن به مراحل پیشرو نقطهها را به هم دیگر وصل کنید این کار تنها با نگاهکردن به مراحل قبلی امکانپذیر است. بنابراین باید امیدوار بود که این نقطهها به شکلی در آینده به هم متصل شوند و ما باید به چیزی در این میان اعتماد کنیم، به هدف، به مقصد، به کارما و یا هر چیز دیگری». بنابراین روی آوردن به پرسشهایی نظیر «دقیقاً مراحل انجام یک کار چیست؟» از دید ویتالی یک اشتباه بزرگ قلمداد شده است. آری...