چوپرا؛ بخش نتیجهگیری کتاب کوچک، زیبا، فلسفی و رمزآلود خود را با این جملات آغاز کرده است:
«ذهن کیهانی هر آنچه را که در میلیاردها کهکشان پیش میآید با دقتی ظریف و هوشمندی خطاناپذیری طراحی میکند. هوشمندی آن غایی و متعالی است و در هر یک از نسوج هستی نفوذ میکند و هر آنچه که زنده است تجلی همان هوشمندی است و آن هوشمندی از طریق هفت قانون معنوی عمل میکند».
در این کتاب با هفت قانون با نامهای زیر آشنا میشویم که میتوان یک روز در هفته را نیز برای آن در نظر گرفت. این قوانین چندگانه در جدول شماره یک قابل مشاهده میباشند.
ردیف |
نام قانون |
روز مختص به قانون |
1 |
قانون توانایی مطلق |
روز یکشنبه |
2 |
قانون بخشایش |
روز دوشنبه |
3 |
قانون کارما یا علت و معلول |
روز سهشنبه |
4 |
قانون کمترین تلاش |
روز چهارشنبه |
5 |
قانون قصد و آرزو |
روز پنجشنبه |
6 |
قانون عدم دلبستگی |
روز جمعه |
7 |
قانون دارما یا غایت حیات |
روز شنبه |
جدول شماره یک: هفت قانون معنوی و زندگی و روزهای پیشنهادی آن
منبع: متن کتاب
قبل از هر چیز، بایستی در نظر داشت که این قوانین اگرچه هفت قانون معنوی موفقیت نامگذاری شدهاند اما آنها را میتوان هفت قانون معنوی زندگی نیز نامگذاری نمود. هفت قانون معنوی موفقیت جوهر آموزش کتاب دیگرم با عنوان آفرینش فراوانی: آگاهی از ثروت در حیطه تمامی امکانات است.
هفت قانون معنوی موفقیت دانشی است که هر آنگاه که در آگاهیتان درونی گردد این توانایی را به شما میدهد که با سهولت و بیتکاپو، ثروتی نامحدود آفریده و نیز موفقیت را در هر کاری تجربه کنید. من موفقیت را گسترش مدام شادمانی و تحقق فزاینده هدفهای ارزشمند میدانم.
من در این کتاب شما را با نگرشی معنوی از موفقیت آشنا مینمایم که در آن موفقیت توأم با آن چیزی که عموماً از آن متصور میشود یعنی سختکوشی و اغلب همراه با صدمهزدن به دیگران تعریف نمیگردد. بلکه موفقیت را میتوان با سهولت، بدون تکاپو و همراه با معنویت نیز به دست آورد.
از دید من موفقیت یک سفر است و نه یک مقصد و فقط به ابعاد ثروت مادی ختم نمیگردد. تندرستی، نیرو، انرژی، شور و شوق زندگی و روابط موفق و آزادی خلاق، ثبات عاطفی و روانی و احساس آسودگی و آرامش ذهنی نیز دیگر ابعاد موفقیت میباشند. اما این موفقیت را بایستی با تجربه اعجاز و شکوفایی الوهیت درونیمان بدست بیاوریم. این الوهیت را میتوان در همهجا دید. در نگاه یک کودک، در زیبایی یک گل و در پرواز یک پرنده!!!
منظور من از قانون در این کتاب آن است که خلقت ثمره خود را که نامتجلی است به تجلی در آورده است و یا به زبان فلسفی متجلی تجلی شده و ناظر منظور میشود.
در ادامه به مروری مختصر و سریع بر این قوانین میپردازیم.
قانون اول: قانون توانایی مطلق
مطابق با این قانون در همه ما و هر آن چیزی که خلق شده در جوهر؛ خودآگاهی مطلق برقرار است و این آگاهی مطلق؛ جوهر معنوی ما میباشد. در اینجا نوعی قانون وحدت وجود دارد چرا که در کثرت نامحدود حیات وحدتِ جانی یگانه نهفته است. در این قانون، قدرت ضمیری نهفته است که در آن ترس غایب است و در مقابل عطشی برای تسلط یا تکاپو برای قدرت بیرونی وجود ندارد؛ چرا که ضمیر راستی من و شما کاملاً از آن چیزها رها است، در برابر انتقادها ایمن و در برابر هر نوع توانآزمایی بیباک است و در اینجا قدرت اصیل؛ ضمیر قدرت راستین است.
این قدرت در برابر قدرتی قرار دارد که متکی بر موضوعاتی همانند فلان رئیس، فلان مدیر شرکت بیمه، فلان صاحب کالا، فلان زمین، ویلا، مزرعه و... هستند. قدرتهایی که عموماً کاذب، صوری و موقتی هستند. اما قدرت متکی بر ضمیر قدرتی است پایدار.
هر اندازه که به طبیعت راستین خود نزدیک شوید؛ به طرزی خودانگیخته اندیشههایی خلاق نیز دریافت خواهید کرد. به قول کافکا «نیازی نیست گوش کنید. فقط منتظر باشید، حتی نیازی هم نیست که منتظر باشید. فقط بیاموزید و آرام، ساکن و تنها باشید تا جهان آزادانه خود را به شما پیشکش کند، جهان انتخاب دیگری ندارد و مسرور به پای شما در خواهد غلتید». یه یاد داشته باشید که سکون به تنهایی توانایی بالقوه برای خلاقیت دارد و حرکت نیز به تنهایی محدود به جنبه معینی از بیان آن خلاقیت نهفته است. اما آمیزه آن حرکت و سکون توانایی به فوران در آوردن خلاقیت در همه جوانب را با خود دارد.
اما چرا قانون توانایی مطلق قبل از همه آمده و تا این حد بر آن تاکید گردیده است؟
به طور خلاصه؛ این قانون بدین معنا است که هر آنچه که آفریده میشود آگاهی مطلق و توانایی مطلق نام دارد و بهترین نوع تعامل با آن مراقبهای سرشار از سکوت به همراه اتصال با طبیعت و صرف زمان منظم و اندیشیدن در آن و عدم داوری درباره آن است. مسیری که میتوانید به تمامی خلاقیتی که جزء لاینفک آگاهی است دستیابی کنید و به طور کامل از آن سودجویی کنید. به عنوان نمونه، در مشخصه عدم داوری ما یاد میگیریم که مدام سرگرم ارزیابیها و طبقهبندی کردن و برچسب زدن به دیگران و تجزیه و تحلیل نباشیم چرا که بدین ترتیب در گفتوگوی درونی شما تلاطم ایجاد میگردد و این تلاطم موجب فاصلهاندازی میان جریان نیروی مابین شما و حیطه توانایی مطلق میگردد.
قانون دوم: قانون بخشایش
این قانون به ما میگوید که در آنچه که میجوییم بخشندگی و بخشایش را با آن همراه کنیم تا فراوانی کائنات را در زندگیمان جاری کنیم. اما راه آن چیست؟ راه آن در این است که ببخشید و دریافت کنید و یک جریان را راهاندازی کنید. البته، فقط جستن یا بخشیدن تنهایی در این میان کفایت نمیکند. نوعی جستن و بخشیدن توأم با آن برای به جریان انداختن یک مسیر متعالی.
اما دقیقاً منظور چوپرا از این قانون بسیار مهم چیست؟ آیا بخشایش فقط مقولات مالی و پولی را شامل میشود؟
چوپرا به ما میگوید که جریان حیات در یک ارتباط متقابل و هماهنگ همه عناصر و نیروهایی به صورت قانون بخشایش عمل میکند و واژه لاتین فراوانی (AFFLUENCE) از ریشه (AFFLUERE)به معنای جریان داشتن است. در مسائل مالی، پول؛ مظهر آن نیروی حیاتی است که نیازمند یک جریان است و مانند یک رودخانه عمل میکند وگرنه در نیروی حیات خود، راکد و فاسد و بسته باقی میماند. اما این نیرو چگونه عمل میکند؟
هر چه بیشتر ببخشید بیشتر دریافت میکنید، زیرا فراوانی کائنات را در جریان زندگیتان نگاه داشتهاید.
ارزش یک چیز فقط زمانی افزوده میگردد که بخشیده شود و اگر با اکراه بخشندگی کنید نیرویی در آن شکل نخواهد گرفت. اگر شادی میخواهید به دیگران شادی بدهید و اگر محبت، همینطور. اگر وفور مادی میخواهید به دیگران کمک کنید تا از نظر مادی غنی شوند. بخشیدن هم فقط در پول خلاصه نمیشود. بخشیدن میتواند یک دعای ساده، یک شاخه گل و یا یک تحسین باشد. بر خلاف آن چیزی که تصور میشود قدرتمندترین شکل بخشایش، بخشایش از جنس غیرپول است. برای این کار میتوانید همیشه با دست پُر به خانه دیگران بروید. حتی با یک شاخه گل... و یا با بیان احساسات صادقانه خود به دیگران ... چرا که نه ... یادتان باشد که طبیعت راستین من و شما وفور و فراوانی است و ما آگاهی متمرکز در کائنات هستیم.
قانون سوم: قانون کارما یا علت و معلول
این قانون به ما میگوید چنانچه اعمالی را برگزینیم که برای دیگران شادمانی و کامیابی به همراه داشه باشد ثمره کار ما برای آن شادمانی و کامیابی خواهد بود. بهترین شیوه تعامل با این قانون نیز از نظر چوپرا نظارهگری در انتخابها، ارزیابی عواقب بعدی آن و نیز گوش سپردن به گواهی دل درباره آن موضوع است. اما این قانون چگونه عمل میکند. با گوش سپردن به این قانون ما میآموزیم که هر عملی از ما نیرویی را تولید میکند که به همان شکل به ما باز میگردد. به قول معروف هر چه بکاریم همان را درو میکنیم. اگر شادی بدهید، شادی میگیرید و اگر موجب ناراحتی دیگران شوید، متقابلاً همان را دریافت خواهید کرد. راه میانبر و واسطهای در این بین نیست. انتخاب با شما است و شما در تصمیم خود مختار و آزاد هستید اما در امر متعاقب آن آزادی و گزینههای مخالف یکدیگری وجود ندارد. همچنین آنچه که امروز بدست میآوریم نتیجه انتخابهای ما در گذشته است. یادتان باشد که مفهوم ضمنی کارما، انتخابهایی آگاهانه است و همه اعمال، حوادثی کارماییاند.
قانون چهارم: قانون کمترین تلاش
شاید نام این قانون را چوپرا میبایستی قانون بیشترین تلاش قرار میداده است! به نظر شما چوپرا در این قانون به نوعی اشتباه محاسباتی و عقلی نداشته است؟ بلی یا خیر؟
اگر جواب شما بلی است اکنون ببینیم جواب چوپرا در مقابل این سوال چیست؟
آیا تاکنون دقت کردهاید که علف نمیکوشد که رشد کند فقط رشد میکند و ماهی نمیکوشد که شنا کند، فقط شنا میکند، گلها نمیکوشند تا شکفته شوند بلکه فقط میشکفند و پرندهها هم همینطور. این طبیعت فطری آنها است. در حکمت کهن هند این اصل با این عبارت آمده است که «کمتر عمل کن و بیشتر به انجام برسان». بخش بزرگی از اشکال ما این هست که بیشتر انرژی خودمان را صرف اهمیت دادن به خودمان میکنیم وگرنه نیروی آزاد شده میتواند با لمس شدن عظمت کائنات همراهی نماید.
چوپرا در این قانون میخواهد به ما بگوید که در هر قصد و آرزویی که من و شما داریم نوعی مکانیسم نهفته است. کافی است که آن قصد و آرزو به حیطه توانایی مطلق درافکنده شود تا قدرت نظامدهندگی محدود در آن اعمال و برقرار گردد. اما مسیر مطلوب برای به جریان انداختن این مسیر در این قانون چیست؟ سوال خوبی است؟ تهیه فهرست آرزوها، سپردن و تسلیم نمودن آنها به کائنات و هشیاری از لحظه حال. بله، این پاسخی مناسب برای آن است. یادتان باشد که هوشمندی طبیعت با کمترین تلاش هماهنگی دارد، با نوعی سبکدلی، هماهنگی و عشق و هرگاه این نیروهای هماهنگی، شادی و عشق را در اختیار داشته باشیم؛ آنگاه است که با سهولت و بیتکاپو موفقیت و خوشاقبالی میآفرینیم.
قانون پنجم: قانون قصد و آرزو
براستی چرا چوپرا قانونی را به نام قصد و آرزو قرار داده است؟ قصد و آرزو؟!
چوپرا پاسخ میدهد که در هر قصد و آرزویی مکانیسم توفیق و تجلی نهفته است که قصد و آرزو در حیطه توانایی مطلق دارای قدرت نظامدهندگی نامحدود است. کافی است که در خاک حاصلخیز توانایی مطلق؛ قصدی را درافکنیم، و قدرت نظامدهندگی نامحدود آن را برای خود به کار وا داریم. اما برای این قانون نیز یک مسیر مورد نیاز است. تهیه فهرستی از آرزوها، عدم دلبستگی به آن و در مقابل تسلیم و واگذاری آرزوها به کائنات و حضور در لحظه حال. اما بایستی توجه داشت که سکوت و سکون و تجربه آن نخستین شرط لازم متجلی ساختن آرزوها است. سکوتی که در آن به توانایی مطلق میتوان رهنمود شد و با جزئیاتی بیکران همساز شد. در اینجا «قصد» اهمیتی والا داشته چرا که قدرت راستین در پسِ آرزوها است. به کمک همین قانون است که میتوانید قدرت نظامدهنده هوشمندی طبیعت را در اختیار خود بگیرید.
قانون ششم: قانون عدم دلبستگی
در قانون قبل گفته شد که عدم دلبسته بودن به آرزوها یکی از مراحل در مسیر مطلوب قانون قصد و آرزو است. اما چوپرا این ویژگی را خود به عنوان یک قانون معنوی نیز معرفی نموده است؟
چوپرا میگوید که کافی است که با اشتیاق در ناشناختههایی که حیطه تمامی امکانات هستند وارد شویم و خود را به ذهنی خلاق بسپاریم که چرخش کائنات را رهنمود میسازد. برای این قانون عدم دلبستگی نیز، حکمت عدم یقین، و امکانات نامحدود توسط ایشان به عنوان مسیر مطلوب پیشنهاد گردیده است.
یادتان باشد که عدم دلبستگی مبتنی بر اعتقاد بیتردید به قدرت ضمیر راستین خودتان است و منشاء ثروت و فراوانی یا هر چیز در عالم مادی، ضمیر است. و اتومبیل و چک بانکی و لباس و جِت شخصی تنها مظاهری موقتی هستند. دلبستگی به شناختهشدهها را رها کنید و به سوی ناشناختهها گام نهید چرا که تصاعد سرعت در اینجا نهفته است. راهحلها را نباید به مشکلات تحمیل کرد و همینطور عقاید خود را بر دیگران، بلکه باید با عدم یقین همراه شد تا راهحل خود شکوفا شود. عدم یقین یعنی گشودگی در برابر تجلیات تازه و رویآوری به ناشناختهها به عنوان حیطه تمامی امکانات، همواره پُرطراوت بودن، تازه بودن و گشوده بودن در برابر آفرینش تجلیات تازه.
قانون هفتم: قانون دارما یا غایت حیات
سخنی در این قانون نهفته است که به شما میگوید کاری دایم در این جهان است که شما بهتر از هر کس دیگر میتوانید آن را به انجام برسانید. بیان این استعدادها برای برآورده شدن نیازها ثروتی بیکران میتواند تولید کند. مطابق این قانون من به فرزندانم آموختم که در وهله اول به جای بهترین نمرات، و تحصیل در بهترین مدارس از خودتان بپرسید که دارای چه یگانه استعدادهای یکتایی هستید؟ و چه کمکی به بشریت میتوانید بکنید؟ شیوه بیان آن استعداد بیهمتا را پیدا کنید که باز هم در آن بیهمتا هستید! وظیفه شما این است و نه فقط رفتوآمد کردن و یا فقط درس خواندن و حفظ کردن و نمره بیست گرفتن!!!
چوپرا در این قانون به ما میگوید که کافی است که استعداد بیهمتای خود را با خدمت به دیگران بیامیزیم تا وجد و استعلای جان خویش را تجربه کنیم که به نوعی هدف غایی در همه هدفها نیز میباشد. اما مراحل و مسیر مطلوب در این قانون کدامند؟ کشف ضمیر برتر و راستین، تهیه فهرستی از استعدادهای بیهمتای خود و خدمت به دیگران.