چگونه اتلاف وقت را با استفاده از قانون دودقیقهای متوقف کنیم؟
توایلا تارپ را بهعنوان یکی از بزرگترین رقصندهها و طراحان رقص عصر مدرن میشناسند. در سال 1992، جایزهی بورسیهی مکآرتور به او اعطا شد که غالباً آن را «بورسیهی نابغهها» میخوانند. او این کمکهزینه را صرف برگزاری تور در دنیا و اجرای کارهای مختص خودش کرد. تارپ نیز عمدهی موفقیت خودش را به عادتهای ساده و روزمره نسبت میدهد.
او مینویسد: «هر روز از زندگیام را با یک رسم همیشگی آغاز میکنم. ساعت 5:30 صبح بیدار میشوم، لباس ورزشی، سوئیشرت و کلاهم را میپوشم. از خانهام در منهتن خارج میشوم، تاکسی میگیرم و به راننده میگویم مرا به باشگاه پامینگ آیرون در تقاطع خیابان 91ام و بزرگراه اول برساند و در آنجا به مدت 2 ساعت ورزش میکنم.
رسم روزانهام حرکات کششی و تمرینات با وزنه در باشگاه نیست؛ بلکه دقیقاً همان تاکسیگرفتن است. همان لحظه که به راننده میگویم میخواهم فلانجا بروم تا آداب و رسوم هرروزهام را انجام دهم.
این یک اقدام ساده است، اما انجام هرروزهی آن به یک عادت تبدیل شده – به همین دلیل تکرارپذیر و سهلالوصول شده است. احتمال اینکه یک روز آن را انجام ندهم یا به شکل متفاوتی انجام دهم، خیلی کم است. آن را هم باید یک آیتم دیگر در میان روتینهایم قرار دهم که بدون فکر و تأمل زیاد انجام میدهم.»
گرفتن تاکسی در هر روز صبح، شاید یک اقدام کوچک باشد، اما یک نمونهی عالی برای قانون سوم تغییر رفتار است.
محققین برآورد کردهاند که بین 40 تا 50 درصد از اقدامات ما در طول روز، از روی عادت انجام میگیرد. این یک تغییر قابلتوجه است، اما تاثیر واقعی عادتهای شما بالاتر از این آمار و ارقام است. عادتها انتخابهای خودکاری هستند که بر روی تصمیمات آگاهانهی بعدی تاثیر میگذارند. بله، یک عادت میتواند تنها طی چند ثانیه انجام شود، اما میتواند اقداماتی که چند دقیقه یا چند ساعت بعد انجام میگیرند را شکل بدهد.
عادتها همچون پیچ ورود به بزرگراه هستند. آنها شما را به سمت جاده هدایت میکنند و پیش از اینکه متوجه شوید، با سرعت به سمت رفتار بعدی حرکت میکنید. به نظر میرسد ادامهدادن کارهایی که پیشتر انجام دادهاید راحتتر از شروع کارهای متفاوت باشد. دو ساعت پای یک فیلم بد مینشینید و آن را تماشا میکنید. به خوردن میانوعده ادامه میدهید، حتی اگر معدهی شما پر شده باشد. قرار است گوشی خود را «تنها برای یک ثانیه» چک کنید، اما بیست دقیقهی آینده را صرف زلزدن به صفحهنمایش آن میکنید. در همین راستا، عادتهایی که بدون تأمل انجام میدهید، غالباً تعیینکنندهی انتخابهای متفکرانهی شما هستند.
هر روز غروب، یک لحظهی کوتاه وجود دارد (معمولاً حولوحوش ساعت 5:15)، که تکلیفم برای ساعات باقیماندهی شب را مشخص میکند. در این لحظه همسرم از سر کار میآید و در این شرایط یا لباس ورزشی میپوشیم و به سمت باشگاه میرویم و یا اینکه روی مبل لم میدهیم، زنگ میزنیم غذای هندی بیاورند و سریال «اداره» را میبینیم. همچون توایلا تارپ که تاکسی میگیرد، رسم ما این است که لباس ورزشی بپوشیم. اگر من لباس ورزشی بپوشم، میدانم که به ورزش خواهیم رفت. پس از برداشتن گام اول، اقدامات متعاقب -رانندگی به سمت باشگاه، تصمیمگیری دربارهی حرکات ورزشی، انجام آنها – آسان میشود
هر روز لحظات پرشماری وجود دارند که یک تاثیر قابلتوجه را به جا میگذارند. از این انتخابهای کوچک تحت عنوان «لحظات تعیینکننده» نام میبرم. لحظهای که بین سفارش غذا از بیرون یا پختن شام تصمیم میگیرید. لحظهای که بین راندن ماشین یا سوارشدن بر دوچرخه تصمیم میگیرید. لحظهای که بین شروع به انجام تکالیف منزل یا برداشتن دستهی کنسول تصمیم میگیرید. این انتخابها همچون یک دوراهی هستند.
لحظات تعیینکننده، گزینههای موجود برای وضعیت آیندهی شما را تعیین میکنند. به عنوان مثال، ورود به رستوران یک لحظهی تعیینکننده است، زیرا غذای ناهار شما را تعیین میکند. عملاً شما مختارید هرچه دوست دارید را سفارش دهید، اما از دیدگاه کلان، تنها قادر به سفارشدادن از روی آیتمهای داخل منو هستید. اگر به رستوران مخصوص استیک بروید، میتوانید استیک گوشت راسته یا ریبآی بخورید، نه سوشی! گزینههای شما با توجه به موارد موجود محدود میشوند. انتخاب اولِ شما است که این گزینهها را شکل میدهد.
این عادتها هستند که مسیر نهایی ما را مشخص میکنند. به همین دلیل تسلط بر لحظات تعیینکنندهی طول روز، اهمیت زیادی دارد. هر روز دارای لحظات فراوانی است، اما تعداد محدودی انتخاب مرسوم وجود دارند که مسیر شما را تعیین میکنند. این انتخابهای کوچک روی یکدیگر انباشته میشوند و هر کدام از آنها نحوهی پیمایش شما در بازهی زمانی بعدی را تعیین میکنند.
عادتها نقطهی ورود هستند، نه نقطهی پایان. در مثال ما، آنها نقش تاکسی را دارند، نه باشگاه.
حتی زمانی که میدانید باید شروع کوچکی داشته باشید، امکان دارد بهسادگی اسیر انتخابهای خیلی بزرگ شوید. وقتی رویای ایجاد یک تغییر را در ذهن میپرورانید، هیجان بر شما غلبه میکند و درنهایت اقدامات زیادهازحد را در بازهی زمانی بسیار کوتاه انجام میدهید. موثرترین راهی که برای مقابله با این گرایش یافتهام، بهرهبرداری از «قانون دودقیقهای» است. این قانون میگوید: «وقتی یک عادت جدید را شروع کنید که اجرای آن به کمتر از دو دقیقه زمان نیاز داشته باشد».
متوجه خواهید شد که تقریباً تمامی عادتها میتوانند در مقیاس دودقیقهای فشرده شوند:
عادت «هر شب قبل از خواب کتاب بخوان» به «یک صفحه بخوان» تبدیل میشود.
عادت «سی دقیقه یوگا کار کن» به «تشک یوگا را پهن کن» تبدیل میشود.
عادت «برای کلاس مطالعه کن» به «جزوهات را باز کن» تبدیل میشود.
عادت «لباسهای شستهشده را تا کن» به «یک جفت جوراب را تا کن» تبدیل میشود.
عادت «مسافت سه مایل را بدو» به «بند کتانیهایت را ببند» تبدیل میشود.
بحث ما این است که تا میتوانید شروع عادتهایتان را ساده کنید. هرکسی میتواند به مدت یک دقیقه مدیتیشن کند، یک صفحه بخواند یا یک تکه لباس را کنار بگذارد. و همانطور که گفتیم، این یک استراتژی قدرتمند است، زیرا وقتی اقدام به کار درست را شروع کردید، پیگیری و ادامهدادن آن سادهتر میشود. یک عادت جدید نباید حس یک چالش و کار شاق را داشته باشد. اقدامات متعاقب میتوانند چالشبرانگیز باشند، اما دودقیقهی اول باید ساده باشد. آنچه میخواهید یک «دروازهی ورود» است که شما را به مسیر بهرهوری وارد کند.
بدلیل حفظ حقوق مولف، متن کامل کتاب در این سایت ارائه نمیشود.