نیازهای اساسی ما
بسیاری از ما شادمانی را محصول یا کالایی می دانیم که می توانیم به آن «دست یابیم»، مانند پول یا تعلقات مادی دیگر. اما شادمانی در واقع فرایندی است که طی آن نیازهای اساسی و روان شناختی خود را با روش هایی متعادل و متفاوت تأمین کنیم. نکتۀ مهم و اساسی این است که نمی توانیم به آسانی تصمیم بگیریم که: «احساس بهتر و شادتری داشته باشیم.» برای موفق تر و شادترین در زندگی، باید فکر و عمل کنیم. زمانی که کودکان غمگین هستند، معلمان و والدین آن ها را به کارهای متفاوت تشویق می کنند (پیوستن به گروه بازی کردن یا...)، معمولاً با کارهای مؤثرتر نیازهای بیش تری را تأمین می کند و غم و ناراحتی جای خود را به شادمانی می دهد. هنوز هم بسیاری از انسان ها احساس را چیزی جدای از تفکر و عمل می دانند، درحالی که این طور نیست. کمک به کودکان در ایجاد و درک این ارتباط از اهداف عمدۀ این کتاب است.
برای شناخت و فهم بهتر نیازهای اساسی روان شناختی جزئیات هریک از آن ها را بررسی می کنیم.
عشق و احساس تعلق: مانند احساس وابستگی، دوست داشتن و توجه و مراقبت از دیگران. از میان کسانی که در زندگی شما هستند، آن هایی را که با شما رابطه ای مهربانانه، عمیق و انسانی دارند، مشخص کنید. در زندگی اکثر ما چنین افرادی وجود دارند، اما بعضی از ما، دست کم به وجود یک نفر احتیاج داریم تا با او صمیمیت و نزدیکی بیش تری داشته باشیم. این مسئله در مورد کودکان نیز صادق است. خوشبختانه بسیاری از کودکان عشق و محبت را از والدین، مادربزرگ ها، پدربزرگ ها، برادران و خواهران خود دریافت می کنند. معلمان هم می توانند دانش آموزان را دوست بدارند. بسیاری از کودکان، عاشق و شیفتۀ اولین معلم خود هستند.تأمین نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن مشکلتر است، زیرا آنان به دلیل فقدان مهارت های اجتماعی، در نظر دیگران جلوه نمی کنند. به این ترتیب چرخه ای سخت و خشن از شکست آغاز می شود. کودکانی که مورد بی مهری قرار گرفته اند، عشق و محبت را در روش هایی نا امید کننده و خطرناک می جویند. آن ها به این دلیل که خود را گرفتار ورطه ای از انزوای اجتماعی می بینند، به عشق بسیار زیادی نیاز دارند. هدف ما کمک به همۀ کودکان، چه در مدرسه و چه در خانه، برای تأمین نیازشان به عشق است.
قدرت: مفهوم قدرت از میان نیازهای اساسی، بیش از همه مورد سوء تفاهم قرار گرفته است، زیرا برداشت ما از این مفهوم منحصراً اعمال قدرت بر دیگران است. درحالی که منظور از نیاز به قدرت، یا خود ارزشمندی قدرت، نوعی احساس کفایت و انجام دادن کارها به بهترین وجه است.
این شامل شناخت کارهایی است که انجام می دهید، همچنین شناخت شخصیت تان نیز حائز اهمیت است. خود ارزیابی یکی از مشکلات مهم این شناخت است. می توانید هر روز به خودتان یادآوری کنید که انسان با کفایتی هستید، استعدادهای خاص و آشکاری دارید و بسیار مهم هستید. قدردانی از خود بر مبنای خود ارزیابی شرافتمندانه و صادقانه، به دور از خودمحوری و خودخواهی، در تأمین نیاز به قدرت مؤثر است. می توان هر روز از کودکان برای کارهای خوبی که انجام می دهند، قدردانی کرد. بسیاری از معلمان، هر روز از رفتار خوب و مناسب کودکان قدردانی می کنند. این کار کودکان را در تأمین نیازشان به قدرت یاری می کند: «آفرین جاناتان، عجب نقاشی عالی و شگفت انگیزی!» «بت، من چقدر شیوۀ همکاری تو و سارا را دوست دارم»، «چقدر خوب صحبت می کنی، کوین. کلماتی را که به کار می بری خیلی دوست دارم.» همچنین کودکان می توانند در فعالیت های محدودی شرکت کنند که در آن از مهارت های همکلاسی هایشان قدرانی می شود و مهارت ها و صلاحیت های خودشان نیز مشخص می گردد. چنین فعالیت هایی را می توان در منزل نیز انجام داد. هنگام صرف شام، من و همسرم از سه فرزندمان می خواهیم دو کاری را که در طول روز با موفقیت انجام داده اند، برایمان تعریف کنند. ارزیابی صادقانۀ رفتارمان، عنصری کلیدی در ایجاد خود باوری و اعتماد به نفس سالم است. ما از کودکانمان می خواهیم همه روزه صلاحیت ها و توانمندی های خود را بروز دهند، نه فقط در روزهایی خاص که برای کار یا مهارت ویژه ای پاداش می گیرند. این کار به کودکان می آموزد که مهم ترین وجه تأمین نیازهای ما «فرایند» دستیابی به آن هاست و نه نتیجۀ آن.
تفریح: یک نیاز اساسی روان شناختی است که درست به اندازۀ دیگر نیازها اهمیت دارد. این نیاز شامل خندیدن، لذت بردن، اکتشافات و یاد گیری است. بسیاری از کودکان از تفریح کردن استقبال می کنند و به آن عادت دارند. آن ها تا جایی که می توانند بازی می کنند و قبل از رفتن به کلاس اول، بیش ترین میزان یادگیری را نسبت به آموخته هایی که در آینده و در یک بازۀ زمانی مشابه به دست خواهند آورد، کسب می کنند. عموماً بزرگ ترها مهارت کم تری در تفریح کردن دارند و حتا گاهی تا آن جا پیش می روند که آن را رفتاری کودکانه قلمداد می کنند. شناخت و درک این موضوع که رابطه ای عمیق و نزدیک بین تفریح کردن و یاد گیری وجود دارد، بسیار مهم است. آن ها پیوسته کشف می کنند، یاد می گیرند و تفریح می کنند. هرگاه هریک از ما، چه پیر و چه جوان، چیز تازه ای یاد می گیریم، احساس شگفتی، هیجان و تفریح نیز همواره با آن همراه است.
غم انگیزترین و تلخ ترین اظهار نظر یک معلم در مدرسه این است: «ما برای تفریح به این جا نیامده ایم، به این جا آمده ایم که یاد بگیریم.» تفریح کردن و یادگیری نه تنها تناقصی با هم ندارند، بلکه به طور دو جانبه ای از یکدیگر حمایت می کنند. والدینی که آرزویشان پرورش کودکانی شاد و کنجکاو است باید تا جایی که می توانند برای فرزندانشان امکانات تفریحی فراهم کنند. زمانی که کودکان تفریح می کنند، هم یاد می گیرند و هم نیازهای اساسی روان شناختی خود را تأمین می کنند.
آزادی: به معنای توانایی حق انتخاب است. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که آزادی های بسیاری به ما داده شده و بسیاری از ما همه روزه انتخاب های بی شماری داریم و از این جهت سعادتمند هستیم. حتا کسانی که تا به حال چیزی از تئوری انتخاب نشنیده اند نیز دربارۀ اهمیت آزادی دادن به کودکان در انتخاب هایشان، صحبت می کنند. در این خصوص، به ویژه یاد داشتن دو نکته حائز اهمیت است، اول: باید به کودکان کمک کنید به این نکته واقف شوند که همه روزه می توانند انتخاب های بسیاری داشته باشند. بسیاری از آن ها لباسی را که در خانه می پوشند، خودشان انتخاب می کنند. در برنامه های پیش دبستانی ساعاتی در روز در نظر گرفته می شود که کودکان مختارند از میان فعالیت های گوناگون و پیش بینی شده یکی را انتخاب کنند. برخی مدارس ابتدایی نیز «زمان های آزاد» را در برنامۀ روزانه خود گنجانده اند که در آن ساعات به کودکان آزادی انتخاب کار، یا فعالیت، یا.... داده می شود تا در یک فعالیت آموزشی ارزشمند مشارکت کنند. کودکان اگر دریابند نیازشان به آزادی، به طور منظم و با قاعده برآورده می شود، بسیار شادتر خواهند بود و زمانی که کاری را از آن ها می خواهیم، بهتر همکاری می کنند. گاهی از کودکان خواسته می شود ساکت بمانند، اسباب بازی هایشان را کنار بگذارند، گوشه ای از اتاق را تمیز کنند، یا به صحبت های معلم و والدین گوش کنند. کودکانی که می دانند همه روزه گزینه های زیادی برای انتخاب دارند با این محدویت ها راحت تر کنار می آیند.
دومین نکته ای که ارزش تأکید دارد این است که اغلب این خود ما هستیم که خود را محدود می کنیم و تأمین نیاز به آزادی را برای خود دشوار می نماییم! شاید با کودکانی برخورد داشته اید که نسبت به پیشرفت و تجربۀ کامل زندگی، بی میل یا ناتوان باشند. این کودکان به گونه ای بسیار واقعی و مملوس قربانیان زندانی کردن خود هستند. آنان تا وقتی خود را به این شکل محدود کنند، در ارضای نیاز به آزادی ناکام خواهند ماند و قادر به تجربۀ آن نخواهد بود. اگر راهی پیدا کنید که به این کودکان اجازۀ خطر کردن و تأمین موفقیت آمیز نیازشان به آزادی داده شود، به آن ها کمک بزرگی کرده اید.
برای احساس شادمانی واقعی باید بتوانیم هریک از چهار نیاز اساسی روان شناختی خود را به طور منظم و مسئولانه و به صورت متعادل تأمین کنیم. به نظر آسان می آید، همین طور است؟ خیر، به این سادگی ها هم نیست. اگر چنین بود اکنون در دنیای بسیاری شادی تری زندگی می کردیم. با نگاهی به اطراف خود می توانید کودکی را پیدا کنید که شاد به نظر نمی رسد. اگر به دلایل ناخشنودی او دقت کنید، احتمالاً متوجه می شوید که او در تأمین یک یا چند نیاز اساسی خود، به صورتی مسئولانه، دچار مشکل است و تا هنگامی که رفتارهای مؤثر بیش تری را برای تأمین نیازهایشان پیدا نکند و به کار نگیرد، این ناخشنودی ادامه خواهد داشت. اما به محض این که رفتارهای مؤثری را به کار گیرد، شادمانی را احساس خواهند کرد. مبالغه آمیز نیست اگر بگوییم: احساسات، مستقیماً به رفتاری مربوط می شود که یک فرد انتخاب می کند. اگر کسی بخواهد شادتر باشد و احساس بهتری داشته باشد، باید کاری متفاوت با آنچه تا کنون، به طور روزمره، انجام می داده، «انجام دهد».
اگر چه همۀ ما در نیازهای اساسی روان شناختی، اعم از عشق و احساس تعلق، قدرت (خود ارزشمندی)، تفریح و آزادی مشترکیم، رفتارهای بسیاری را برای تأمین این نیازها می توانیم انتخاب کنیم. اگر مگان مهارت های موتور سواری خود را به خوبی توسعه داده است، احتمالاً این فعالیت ها برای او بسیار خشنود کننده است، چون به او در تأمین نیازهایش (قدرت، خود ارزشمندی، تفریح) کمک می کند. اگر جوردن در مهارت های موتور سواری پیشرفت کم تری داشته است، فعالیت های مشابه، احتمالاً برای او بسیار طولانی، رنج آور و خسته کننده خواهد بود. با وجود این، او درصدد تأمین همان نیازهاست. بنابراین باید به دنبال فعالیت های دیگری باشد که برایش کارامد و مفید باشند. اگر او مهارت های موتور سواری خود را افزایش دهد و فرصت شرکت در یک مسابقه را هم داشته باشد، احتمالا می تواند نیازش به قدرت و تفریح را برآورده کند. اگر جوردن فرصت و مجال تأمین مسئولانه نیازهایش را نداشته باشد، ممکن است در تلاش برای به دست آوردن قدرت، شهرت و اعتبار، مخرب و نا مؤثری را از خود بروز دهد.
رفتارهایی که برای تأمین نیازهایمان انتخاب می کنیم، نشانۀ منحصر به فرد بودن ما هستند. این نکته مهم است که هریک از ما رفتارهای مؤثری را که برایمان مفیدند کشف می کنیم و آن رفتارها را از دیگران نیز می پذیریم. تنها «قانون» این است که رفتارهایی که انتخاب می کنیم، باید به ما در تأمین نیازهایمان کمک کنند، بدون این که در تلاش دیگران برای تأمین نیازهایشان مداخله کنیم. فقط شما هستید که می دانید چه چیز خوشحالتان می کند و فقط من می دانم که چه چیز خوشحالم می کند. هریک از ما باید دریابیم کدام کار به لحاظ فردی برایمان مؤثرتر و کارامدتر است، سپس آن را انجام دهیم!
عمل کنید
ایجاد محیط مناسب
عاقلانه ترین کار قبل از آغاز هر فعالیتی در خانه یا مدرسه ایجاد محیطی امن و مناسب برای کار کردن با کودکان است. در واقع، اگر هر فعالیتی را با مرور رفتارهای مورد انتظار شروع کنیم، احتمالاً سودمند خواهد بود. این کار فقط چند دقیقه وقت می گیرد، ولی می تواند روندی مثبت ایجاد کند و مانع رفتارهای نامتناسبی شود که ممکن است کوچک جلوه کنند.
اگرچه شما باید از رهنمودهایی استفاده کنید که با شرایط خاص خودتان مطابقت دارد، موارد زیر را در هر شرایطی می توانید به کار گیرید:
- از کودکان انتظار می رود انتخاب ها و نظرات دیگر افراد گروه را بپذیرند.
- گروه هیچ گونه بازخورد منفی ای را تحمل نخواهد کرد. اگر کودکان براین باور باشند که نظراتشان با انتقاد روبه رو می شود، خیلی سریع یاد می گیرند که سکوت بهترین سیاست است و در این صورت گروه شما موفق نخواهد بود.
- بزرگ ترها باید دقت کنند که آنچه را کودکان می گویند «تصحیح و تدوین» نکنند. اگر کودکان پیشنهادهای نامناسب می دهند، به آن ها فرصت بررسی پیامدهای پیشنهادشان را بدهید.
بدلیل حفظ حقوق مولف، متن کامل کتاب در این سایت ارائه نمیشود.
بخش بعدی متن را میتوانید در به کودکان شاد بودن را بیاموز - قسمت آخر مطالعه نمایید.