پیشرفت شخصی یا حداقل تمایل به آن، خود امری است که در فرهنگهای مختلف میتواند به شکل یک عادت در بیاید. به همین دلیل است که در فرهنگ امریکا چیزی بین ۴۰ تا ۵۰ درصد مردم چیزی تحت عنوان «قطعنامهی سال نو» (New Year’s resolution) یا به قول خودمان «تصمیمات سال نو» دارند (در مقابل این مقدار، یکسوم امریکاییها هم ترجیح میدهند به جای پرداختن به قطعنامهی سال نو، فوتبال تماشا کنند). قطعنامهی سال نو، به آن دسته از تصمیماتی گفته میشود که افراد در ابتدای سال جدید برای ایجاد تغییر در زندگی خود اتخاذ میکنند. فرهنگ ما نیز نهتنها مستثنی نیست، بلکه شاید آمادهترین فرهنگ برای ایجاد تغییر در سال نو باشد. همهی ما، سال نوی خود را با «خواستهها»یی آغاز میکنیم که دوست داریم سال بعد به جای خواسته، «داشتهها»ی ما باشند.
اما حقیقت این است که فقط درصد خیلی کمی از ما پای تصمیمات سال نوی خود میمانیم. یکی دو هفتهی اول معمولاً به بهترین شکل ممکن پیش میرود اما با گذشت یکی دو ماه، انگیزهی اکثر ما افت میکند و از برنامهی خود عقب میمانیم و در نهایت نیز آن را کنار میگذاریم. پژوهش دانشگاه اسکرانتون نشان میدهد نسبت افرادی که به اهداف سال نوی خود دست پیدا میکنند تنها ۸ درصد است. علت اینکه این تعداد از ما در هدفگذاریهای خود ناموفق عمل میکنیم چیست؟ رمز موفقیت آنهایی که در این کار موفق عمل میکنند کدام است؟ آیا همهی ۹۲ درصد دیگری که به تصمیمات و اهداف آغاز سال نوی خود پایبند نمیمانند، انسانهای بیاراده یا تنبلی هستند؟
تیموتی پیشیل، استاد روانشناسی دانشگاه کارلتون کانادا میگوید این قطعنامهها نوعی «تعلل فرهنگی» هستند؛ تلاشی برای از نو ساختن خود. او میگوید افراد در آغاز سال جدید به منظور ایجاد انگیزه برای خود تصمیماتی میگیرند و اهدافی برای خود مشخص میکنند. اما به عقیدهی پیشیل، آدمها معمولاً آمادگی لازم برای تغییر دادن عادات خود را ندارند؛ به ویژه عادات بد، و همین باعث نرخ بالای عدم موفقیت چنین تصمیماتی میشود. یکی دیگر از دلایل شکست اکثر قریب به اتفاق قطعنامههای سال نو از دید دکتر آویا شارما از جامعهی مبارزه با اضافه وزن کانادا نیز این است که اهداف و انتظارات مورد نظر افراد، واقعبینانه نیستند. پیتر هرمان، استاد روانشناسی به همراه همکارانش، تا آنجا پیش رفتهاند که سندرومی تحت عنوان «سندروم امید واهی» شناسایی کردهاند. امید واهی زمانی است که شما تصمیماتی بگیرید که خودتان هم چندان به تحقق یافتن آنها باور ندارید. این تصمیمها، نهتنها هیچوقت عملی نمیشوند، بلکه به عزت نفس شما نیز آسیب میرسانند.
از امید واهی و تصمیمگیریها و هدفگذاریهای غیر واقعبینانه و تحقق نیافتن تصمیمات و هدفگذاریهای سال نو که بگذریم، میرسیم به راهکارهای جلوگیری از شکست. شک نداشته باشید که میتوان با بررسی تصمیمگیریهای موفق و ناموفق، علل موفقیت و شکست هر یک از آنها را شناسایی کرد و برای مشکلات مربوطه راهکارهایی یافت. جالب است بدانید با نگاهی به شیوهی تصمیمگیریها و هدفگذاریهای اکثریت انسانهای موفق و دستهی معدودی از انسانها که خواستههای سال نوی خود را تحقق بخشیدهاند، به چند نکتهی واحد و ساده میرسیم که آنها را همینجا برای شما فهرست کرده اسم. پس اگر در آغاز سال جدید میخواهید تصمیماتی بگیرید و برای سال جدید هدفگذاری کنید، به این چند نکته توجه داشته باشید:
- روی یک هدف یا تصمیم متمرکز باشید، نه چند تا. یک تصمیم یا هدف را در نظر بگیرید و روی آن خوب کار کنید.
- هدفی مشخص و واقعبینانه برای خود تعیین کنید. کاهش وزن یک هدف مشخص نیست، اما کاهش ۱۰ کیلوگرم وزن طی ۳ ماه چرا.
- هدف خود را ساده و دستیافتنی نگه دارید و از پیچیده کردن آن بپرهیزید.
- هدفی انتخاب کنید که باور دارید میتوانید به آن برسید. این باور لازمهی شروع است اما برای ادامهی کار نیاز دارید همواره آن را تقویت کنید.
- اهدافی از این دست را از قطعنامهی شب سال نو تبدیل به فرایندی درازمدت (مثلاً یک ساله) و روزانه کنید.
- قدمهای کوچک بردارید. خیلیها به خاطر بیش از حد بزرگ بودن هدف یا قدم بزرگی که لازمهی آن است کل آن هدف را کنار میگذارند. به قول لِئو بابائوتا «آنقدر کار را برای خودتان آسان کنید که نتوانید دست رد به آن بزنید». سعی کنید به جای تغییرات صد درصدی، هر روز یک درصد بهتر شوید.
- برای خود یک همراه انتخاب کنید؛ کسی که به شما نزدیک باشد و مجبور باشید پیشرفتتان را به او گزارش دهید.
- موفقیتهای میانی خود را نیز جشن بگیرید؛ برای این کار منتظر تحقق یافتن هدف نهایی خود نشوید.
- حواس خود را روی رفتارها و الگوهای فکری جدید متمرکز کنید. برای تغییر دادن عادات، باید ارتباطهای نرونی تازهای در مغز خود شکل دهید.
- روی زمان حال متمرکز باشید. ببینید همین امروز، همین الان، چه کاری هست که در جهت رسیدن به هدف خود میتوانید انجام دهید.
- آگاهانه عمل کنید. به جای آنکه در گذشته یا آینده زندگی کنید، سعی کنید لحظه به لحظه، با هر اتفاقی که در دنیای خارج میافتد، از لحاظ فیزیکی و فکری، از حالت درونی خود آگاه شوید.
- در پایان، زیاد به خودتان سخت نگیرید. سعی کنید در این مسیر به شما خوش بگذرد و اگر لغزشی داشتید به خودتان بخندید. اما اجازه ندهید این لغزشها شما را از رسیدن به هدف مورد نظرتان باز بدارند.
بعد از خواندن این توصیههای کلی، اجازه دهید به موردی بپردازیم که خیلیها اعتقاد دارند اصلیترین مانع رسیدن به موفقیت برای کسانی است که وقت و انرژی زیادی صرف میکنند و ارادهی لازم را هم دارند، اما به اهداف خود نمیرسند. این گروه شاید از خیلی از انسانهای موفق، اخلاق حرفهایِ پسندیدهتری هم داشته باشند اما همیشه چیزی مانع رسیدن آنها به موفقیتهای مورد نظرشان شده است. چیزی که انسانهای موفق را از این دسته از آدمها جدا میکند چیزی نیست جز «محیط پیرامون». پس اگر برای رسیدن به اهداف خود وقت و انرژی زیادی صرف میکنید، و در این راه مصمم هم هستید و باز هم به اهداف خود نمیرسید، به احتمال زیاد علت عدم موفقیت شما میتواند محیطی باشد که خود را در آن قرار دادهاید. همینجا قصد دارم چند راهکار ساده برای ایجاد محیط مناسب معرفی کنم.
اول از همه، تمام وسوسههایی که حواس شما را پرت میکنند را از خود دور کنید. مثلاً اگر بیش از حد تلویزیون تماشا میکنید، تلویزیون خود را جمع کنید. یا اگر وقت زیادی صرف بازی با گوشی تلفن همراهتان میکنید، تمام بازیهایی را که روی گوشی همراهتان دارید، پاک کنید. این کار مثل این است که رژیم غذایی گرفته باشید، و انتخاب خود را از «غذای سالم یا ناسالم»، به «غذای سالم یا هیچی» تغییر دهید. انتخاب غذای سالم بعد از مدتی برایتان عادی خواهد شد.
دوم اینکه همانطور که قبلاً اشاره شد سعی کنید به جای آنکه خودتان نظم و انضباط سفت و سختی به خودتان تحمیل کنید، این وظیفه را به فرد دیگری محول کنید. مصداق بارز این راهکار، استخدام مربی خصوصی بدنسازی است. خیلی از ما به تنهایی و با انگیزهی پایین به باشگاه بدنسازی میرویم، مدتی آنجا وقت صرف میکنیم، و بعد از کلنجارهای فراوان با خود، ظرف یک هفته ورزش را کنار میگذاریم. اما یک مربی خصوصی که کارش را بلد باشد، به محض اینکه احساس کند انگیزهی کافی برای یک حرکت سنگین ورزشی در ما وجود ندارد، این انگیزه را به شیوههای مختلف در ما به وجود میآورد؛ خواه با دست زدن، خواه با فریاد کشیدن. یک کار دیگر که کمک زیادی هم میکند، پیدا کردن یک همراه خوب است. گاهی اوقات وقتی هدفی برای خودمان مشخص میکنیم، اگر یک همراه خوب و با انرژی هم در کنار خود داشته باشیم، میتوانیم انگیزهی لازم را در یکدیگر به وجود بیاوریم. بدین ترتیب هر کدام از ما، مسئول بالا کشیدن دیگری میشود. به هر صورت، هدف کلی از همهی اینها، محول کردن تحمیل این نظم اجباری، از خودتان به یک فرد دیگر است.
اما سومین و شاید جامعترین راهکار این است که دور و بر خود را با «افراد مناسب» پر کنید، یا اینکه خودتان را در جمع «افراد درست» قرار دهید. خوب به افرادی که در طول روز با آنها تعامل دارید فکر کنید. خیلی وقتها، دلیل محقق نشدن اهدافی که در ابتدای سال برای خود در نظر میگیرید این است که افراد دور و برتان، همیشه جا میزنند و پشتکار ندارند. احتمالاً همهی ما دوستانی داریم که وقتی از اهداف بزرگمان برایشان حرف میزنیم، ما را از رسیدن به اهدافمان ناامید میکنند. این افراد وقتی میبینند ما میخواهیم به چیزی برسیم که آنها نتوانستهاند به آن دست پیدا کنند، دچار حسادت میشوند. اینها دقیقاً همان افرادی هستند که باید از پیرامون و زندگی خود کنار بگذاریم. بهرهمندی از یک یا چند گروه دوستان نزدیک که همواره حامی یکدیگر هستند، و تعامل مرتب با آنان در طول روز، بهترین راه قرار گرفتن در مسیری است که شما را به اهدافتان میرساند. قرار دادن خود در کنار چنین افرادی، رسیدن به هر هدفی را برای شما آسانتر میکند. انجام کارهای فوقالعاده، وقتی کنار کسانی باشید که هر روز به انجام کارهای فوقالعاده مشغول هستند، دیگر برایتان کار خارقالعادهای محسوب نخواهد شد. همین حالا به برنامهی روزانهتان نگاهی بیندازید و به دوستان و اطرافیانی که با آنها تعامل میکنید توجه ویژه داشته باشید. اگر دوستان شما، شما را در راه رسیدن به اهدافتان تشویق نمیکنند، شاید وقت آن باشد که خود را از آنها جدا کنید و دوستانِ با انگیزهتری برای خود بیابید.
فراموش نکنید هیچ سالی به خودی خود خوب یا بد نیست. بدین ترتیب شاید بهترین آرزوی من برای شما در آغاز سال نو این باشد که سال پیش رو را برای خودتان و اطرافیانتان تبدیل به سالی خوب و همراه با پیشرفت بکنید.