نميتوانيد با خونسردي از كنارشان بگذريد. آنها در حالي به زندگي شما پا ميگذارند كه فرصت موشكافي رفتارشان را از شما ميگيرند و ذهنتان را به مسيري كه ميخواهند، هدايت ميكنند. براي شما هم پيش آمده كه با آرامش و شادي وارد محيط كارتان یا يك مهماني خانوادگي شويد و چند ساعت بعد با چهرهای گرفته و ذهنی پريشان به خانه بازگرديد؟
شايد خودتان هم ندانيد كه قدرت خارقالعاده آدمهاي سمي بوده كه حالتان را زير و رو كرده و ممکن است اين افراد ذهن شما را به شكلي شست و شو داده باشند كه دليلي براي شك كردن به حرفهایشان پيدا نكنيد. آدمهاي سمي نه تنها بسياري از ما را محاصره كردهاند، بلكه آنقدر قدرتمند و تاثيرگذار هستند كه تنها با يك تماس تلفني يا چند ساعت معاشرت، ميتوانند افكارمان را به هم بريزند. اگر تا امروز چيزي از اين آدمها نميدانستيد و بهخاطر نداشتن همين شناخت اجازه ميداديد كه رويتان تاثير بگذارند، از راهنماييهاي ما استفاده كنيد. ما اين افراد را به شما معرفي ميكنيم و راههاي بيرون كردن آنها از ذهن و زندگيتان را به شما آموزش ميدهيم.
سمیها این ویژگیها را دارند:
همیشه شاکی است
آنها هميشه دليلي براي ناليدن دارند. از گراني گرفته تا گرم شدن هوا يا صداي بنايي همسايه، همه موارد ميتوانند روز اين آدمها را خراب كنند و به سدي براي شاديهایشان تبديل شوند. آدمهای سمي نه تنها اين دليلها را با خود از يك گفتوگو به گفتوگوي ديگر ميبرند، بلكه براي شريك كردن شما در حرفها و افكارشان هم تلاش ميكنند و به دنبال جلب تاييد و همراهي شما هستند.
دست از گله برنمیدارد
آدمهاي سمي هيچ مرزي براي بروز افكارشان ندارند. براي آنها مهم نيست كه شما دوست صميميشان هستيد يا فردي كه در صف نانوايي ميبينند. آنها به اندازه كافي افكار مسموم در ذهنشان دارند كه در هر زمان و مكاني توانايي بروز آنها را داشته باشند.
حرف توی گوشش نمیرود
اين افراد به نصيحت مقاوم هستند. يعني اگر يك روز تمام هم براي تغيير افكارشان با آنها صحبت كنيد مدام با عبارتهاي «نه! آخه. . . » «ولي. . . » و. . . بحث را ادامه ميدهند و به شما ميگويند كه تغييري در افكارشان صورت نگرفته.
خودش را قربانی میداند
اين آدمها معتقــدند تلخيهايي كه در سالهاي زندگيشان به آنها تحميل شده، باعث سمي شدنشان شده؛ اما اگر به افكار و رفتارهايشان توجه كنيد، ميبينيد كه قابليت تفسير منفي هر رويداد سادهاي كه ديگران به راحتي از كنارش ميگذرند را دارند.
آرزوهایش ناکام مانده
آدمهاي سمي يك كولهبار آرزوي ناكام دارند. آنها هميشه شكستهايشان را دليل سمي شدنشان معرفي ميكنند اما اگر تكتك آرزوهاي كولهبارشان برآورده شود، باز هم دليلي ديگر براي منفي بافي را جايگزين آن آرزوها ميكنند. آنها فقط به دنبال بهانهاي براي شكايت ميگردند، نه يك دليل واقعي.
با خوشبینها نمینشیند
سميها از خوشبينها بيزارند. آنها عاشق اين هستند كه يكي مثل خودشان در مقابلشان بنشيند و پا به پايشان منفيبافي كند. آنها مثل آهنربا آدمهاي شكستخورده و سمي را به خود جذب ميكنند و از اينكه تنها فرد ناكام جهان نباشند، لذت ميبرند. سميها هميشه دوستان نزديك و وفاداري براي هم هستند.
از شکست استقبال میکند
در زندگي سميها براي شكستهاي تازه باز است. آنها هميشه در پوشش «من نفهميدم» خودشان را به راهي وارد ميكنند كه به آنها براي ناليدن و منفيبافي فرصت تازهاي بدهد. آنها هميشه راههاي سخت را براي رسيدن به هدف انتخاب ميكنند تا دليل بهتري براي توجیه ناكاميها داشته باشند.
مدعيالعموم است
اگر سمیها در موردي خودشان صاحب رنج و شوربختي نباشند، بهخاطر رنج ديگران از همه چيز شكايت ميكنند و به جاي اينكه سهم آدمها در ناكاميهايشان را در نظر بگيرند، زمين و زمان را متهم ميكنند. آنها گاهي لباس سوپرمن را هم به تن ميكنند و خود را به عنوان ناجي كساني كه در رنج هستند، معرفي ميكنند.
همه را متهم میکند
در شرايطي ساختارها و ديگران را دليل ناكاميهاي خود ميدانند كه تلاشي براي بهبود وضع جهان به خرج نميدهند. آنها درحالي بهخاطر كثيفي خيابانها، شهرداري و مردم را متهم ميكنند كه خودشان به راحتي قوطي نوشابهشان را در جوي آب پرت ميكند.
زبانش تلخ است؟
آنها عاشق اين هستند كه ايرادهاي ديگران را به رخشان بكشند تا از اين طريق ايرادها و ناكاميهاي خود را بپوشانند. حتی در بسياري موارد از شكستهاي ديگران دلشاد ميشوند.
شادی را بلد نیست
لحظات شاد هم براي آنها خالي از منفيبافي نيست. درست در لحظهاي كه همه در عروسي بهخاطر ورود عروس و داماد ذوقزده ميشوند، اين افراد ميتوانند به خط نازك بالاي چشم عروس خورده بگيرند.
گوشهایش نمیشنود
اين افراد هيچ وقت وارد مكالمه دو طرفه با كسي نميشوند، بلكه تنها ميخواهند ديگران آنها را بشنوند وقتي به حرفهايشان پاسخي ميدهيد، به شما ثابت میكنند اصلا حرفتان را نشنيدهاند يا محتوايش را درك نكردهاند.
بیاعتماد است؟
سمیها به همه بياعتمادند. آنها توهم توطئه دارند و فكر ميكنند هر حرف سادهاي كه از زبان ديگران خارج ميشود، آنها را نشانه ميگيرد. به همين دليل هميشه در ذهنشان به دنبال جوابي دندانشكن ميگردند و هيچ وقت آرام نميگيرند.
اگر با سمیها زندگی میکنید ...
ريشهيابي نكنيد
قطعا همه آدمها سمي به دنيا نميآيند و بهخاطر اتفاقاتي كه در سالهاي زندگيشان تجربه ميكنند و البته استعداد ذاتي كه باعث ميشود به آن اتفاقات اجازه ويران كردن زندگي و شخصيتشان را بدهند، سمي ميشوند. شما ميتوانيد با چنين پيشفرضي، به جاي اينكه مهر منفيباف و سمي را روي اين افراد بچسبانيد، به دنبال ريشه منفيباف شدنشان بگرديد. اما چه فايدهاي دارد؟
خودتان را درگیر نکنید
حالا كه بحث محافظت از خودتان به ميان آمده، باید بدانید که شما مددكار اجتماعي نيستيد و اينكه آنها چطور به اين روز افتادهاند هم به شما ربطي ندارد.
مراقب خودتان باشید
در مواجهه با اين آدمها كه افكارشان بهشدت مسري و تاثيرگذار است، تنها يك راه پيش روي شماست: «كلاه خودتان را بچسبيد!» و به فکر نجات آنها نباشید.
دور و برشان نپلکید
زیاد به آنها نزدیک نشوید. باور کنید وقتی با آنها طرف هستید صمیمیت چاره کارتان نیست و نمیتوانید با نزدیکتر شدن به آنها رابطهتان را بهتر کنید.
سميها را دور بزنيد
اولين اصلي كه بايد به عنوان پيشنياز سمزدايي از زندگيتان به آن پايبند باشيد، اين است كه تا حد ممكن، سراغ آدمهاي سمي نرويد. اگر در صف عابربانك، يك شهروند بدخلق كه از زمين و زمان گله دارد كنارتان ايستاده، بهتر است چند قدمي از او فاصله بگيريد و اگر در مهماني چنين فردي كنارتان است، ميتوانيد صندلي ديگري را براي نشستن انتخاب كنيد. يادتان نرود كه افكار سمي واگيردار هستند و هرقدر هم كه از خودتان مطمئن باشيد، نميتوانيد در مقابل نفوذ آنها به ذهن و زندگيتان بايستيد. پس دست پيش را بگيريد و قبل از آنكه مسموم شويد، از اين آدمها فاصله بگيريد. شايد يكي از اين آدمهاي منفينگر، روزي برايتان ارزش زيادي داشته اما امروز اوضاع چطور است؟ آيا ارزشش را دارد كه چنين رابطهاي را به هر قيمتي حفظ كنيد؟
اوردوز نكنيد
هميشه نميتوانيد از آدمهاي سمي اطرافتان فرار كنيد و درهاي زندگيتان را به روي آنها ببنديد. ممكن است اين آدم سمي خواهر و يا عموي شما باشد كه چه بخواهيد و چه نخواهيد، بايد وقتهايي از هفته، ماه يا حتي سالتان را در كنارآنها بگذرانيد. حالا چاره چيست؟ بايد بهخاطر اينكه يكي از همخونهاي شما سمي شده، از او دور شويد و براي هميشه دورش را خط بكشيد؟
قطعا نه! شما نميتوانيد در دنيايي كه بسياري از افرادش سمي شدهاند، دور هر كسي را خط بكشيد؛ اما ميتوانيد دوز مشخصي را براي وقت گذراندن با اين افراد تعيين كنيد يا در موقعيتهايي در كنارشان قرار بگيريد كه فرصت كمتري براي مسموم كردن ذهن و زندگيتان پيدا ميكنند. مثلا به جاي آنكه عموي منفيباف را به خانهتان تنها دعوت كنيد، ميتوانيد در كنار خاله خوشبين و شادتان كه هميشه دليلي براي شكرگذاري دارد او را دعوت كنيد.
بيخيال نصيحت شويد
ميخواهيد در نقش فرشته نجات ظاهر شويد و زندگي آنها را دگرگون كنيد؟ باور كنيد كه نميتوانيد. شما نه روانكاو هستيد و نه متخصص اعصاب و روان. شما يك انسان معمولي هستيد كه در بهترين حالت ميتوانيد درست رفتار و زندگي كنيد و اين انرژي مثبت را به روی كساني كه در زندگيشان را براي دريافت آن باز گذاشتهاند، منتقل كنيد. اگر ميخواهيد مثل سوپرمن او را به راه راست هدايت كنيد، بايد بگوييم كه اميدي براي موفقيت شما وجود ندارد وبا اين وقتگذراني خيرخواهانه خودتان را در معرض سمي شدن قرار ميدهيد.
پينگ پنگ بازي نكنيد
تصور نكنيد همه حرفهاي نادرست افراد سمي را بايد با يك جواب دندانشكن پاسخ دهيد. به اصل اول و دوم برگرديد. شما قرار است يا آنها را حذف كنيد يا كمتر با آنها مواجه شويد؛ پس چه دليلي دارد آدمهايي كه قرار است نقش چنداني در زندگيتان نداشته باشند را قانع كنيد؟ هرگز نميتوانيد چنين افرادي را قانع كنيد. تلاش براي مجاب كردن يا بازنده كردن آدمهاي سمي، مثل رفتن در باتلاق ميماند. اين آدمها نميتوانند جلوي زبان منفيبافشان را بگيرند؟ اشكالي ندارد. به قول قديميها سعي كنيد از يك گوش بشنويد و از گوش ديگر بيرون كنيد. هرگز هنگام مواجهه با اين آدمها، مثل بازي پينگپنگ خودتان را درگير گفت و شنودهاي نفسگير و بيوقفه نكنيد و تنها به آرامش خودتان فكر كنيد.
خودتان را قوي كنيد
در بهترين راه كه البته انجام دادنش آسان هم نيست، كشف نقاط حساس خودتان است.بايد اين پيشفرض را در ذهنتان حك كنيد: «برچسبهايي كه سميها به من ميزنند، تغييري در شخصيتم ايجاد نميكند.» شايد تا زماني كه اين پيشفرض به جزيي از زندگي شما تبديل شود، لازم باشد كه در هر مواجهه آن را بارها در ذهنتان تكرار كنيد.