شریل بنتوف
Cheryl Bentov
او در ربوده شدن وانونو نقش اصلی داشت.
زاده 1960 – تا 20 جولای 2018 در قید حیات
شریل به نام شریل هانین در اورلاندو و پنسیلوانیای آمریکا در خانوادهای یهودی بزرگ شد. پدرش استنلی هانین از فروش لاستیک ثروتمند شد. در سال 1977 والدینش از یکدیگر طلاق گرفتند و شریل به اسرائیل مهاجرت کرد. او در آنجا به تحصیل زبان عبری و تاریخ مشغول و دو سال بعد به نیروی دفاعی اسرائیل ملحق شد و در ناهال خدمت کرد. وی در این زمان با اوفر بنتوف که یک افسر اطلاعاتی اسرائیل بود آشنا شد. آن دو در سال 1985 با یکدیگر ازدواج کردند.
یک سال بعد و در سال 1986 بزرگترین افشاگری تاریخ اسرائیل رخ داد که سازمانهای اطلاعاتیِ آن کشور را حسابی به تکاپو انداخت. در این زمان یک مهندس اتمی اسرائیل به نام مردخای وانونو که به لندن رفته بود اطلاعاتی محرمانه از نیروگاه اتمی دیمونای اسرائیل را در اختیار ساندیتایمز قرار داد. این خبر به سرعت در تیتر اخبار جهان قرار گرفت. وانونو فاش کرد که اسرائیل تعداد زیادی کلاهک اتمی در اختیار دارد. تمامی این اطلاعات که طی سالها به کلی محرمانه بودند به همراه تصویری از دیمونا در صفحه اول روزنامه چاپ شد و موساد مأموریت یافت عامل درز خبر را شناسایی و به اسرائیل منتقل کند.
تحقیقات موساد برای شناسایی هویت افشاکننده آغاز شد. در حقیقت زمانی که وانونو مشغول مصاحبه با روزنامه ساندیتایمز بود در یک هتل در لندن اقامت داشت. مدت کوتاهی پس از آن روزنامه ساندیتایمز مکان امنی برای وی در روستای هرتفوردشر در نظر گرفت. وانونو و پیتر هونام خبرنگار ساندیتایمز در یکی از مسافرتهایشان به لندن با یکی از دوستان اسرائیلی وانونو به نام یورام بزاک مواجه شدند که با دوست دخترش مشغول قدمزدن بود. زمانی که وانونو به بزاک اطلاع داد که تصمیم گرفته موضوع برنامههای اتمی اسرائیل را فاش کند با تهدید جدی بزاک مواجه شد.
هونام بعدها اظهار نمود که حضور بزاک در خیابان تصادفی به نظر نمیرسید. وانونو همچنین با یک روزنامهنگار کلمبیایی به نام اسکار گوئررو آشنا شد و راز خود را با او در میان گذاشت.
گوئررو به سفارت اسرائیل در لندن رفت و درخواست کرد در ازای دریافت پول اطلاعاتی در خصوص ماجرای یک خیانت را گزارش کند. افسر اطلاعاتی که به این مسئله رسیدگی میکرد آوی کیلمن نام داشت. وی در ابتدا مسئله را جدی نگرفت؛ اما زمانی که اسم وانونو را شنید نام او را با شماره پاسپورتش چک کرد و دریافت که گوئررو حقیقت را میگوید. با شناسایی وانونو موساد عملیاتی را برای ربودن او طراحی کرد.
آنها نمیخواستند در خاک انگلستان دست به آدمربایی بزنند؛ زیرا برخلاف مفاد معاهده بین دو کشور بود. از سوی دیگر موساد نیاز به یک پرستو داشت تا وانونو را به خروج از انگلستان ترغیب کند. شریل که همسرش یک افسر اطلاعاتی بود از منظر آنها گزینه مناسبی محسوب میشد. او گذرنامه آمریکایی داشت و این یک مزیت برای موساد بود.
با طراحی موساد، شریل با نام سیندی در مسیر وانونو قرار گرفت و با او طرح دوستی ریخت. وی چند بار با وانونو در کافهها ملاقات کرد و سرانجام با او به منزلش رفت. سرانجام سیندی به وانونو پیشنهاد کرد باهم به رم پرواز کنند و با خواهر او که یک روزنامهنگار است و آپارتمانی در رم دارد، ملاقات کند.
وانونو این پیشنهاد را پذیرفت و به اتفاق سیندی به ایتالیا پرواز کردند. وانونو به محض ورود به آپارتمان یاد شده، توسط چند مأمور موساد مورد حمله قرار گرفت. آنها دستوپاهای او را بسته و سوار اتومبیل کردند و به یکی از بنادر ایتالیا بردند و او را سوار کشتیای کردند که مقصدش اسرائیل بود.
وانونو به محض ورود به اسرائیل بازداشت شد و تحت محاکمه قرار گرفت. دادگاه او را به 18 سال حبس محکوم کرد. سیندی و همسرش نیز پس از بازگشت، به آمریکا رفتند و در زمینه فروش املاک مشغول به کار شدند. او هرگز نقشش در ربودن وانونو را انکار نکرد و همچنان در قید حیات است.