کیتی اشمیت
Kitty Schmidt
او تا پایان عمرش از جاسوسی برای گشتاپو سخنی نگفت.
زاده 1882 – مرگ 1954
کیتی اشمیت که نام واقعی او کاترینا زمیت بود، پس از به قدرترسیدن نازیها مخفیانه برای آوارگان فراری از آلمان پول ارسال میکرد. گشتاپو غیرمحسوس فعالیتهای او را زیر نظر گرفت و زمانی که در 28 ژوئن 1939 وی تصمیم گرفت آلمان را ترک کند، مأموران گشتاپو او را دستگیر کردند و به اداره گشتاپو بردند.
راینهارد هایدریش که از مدتی قبل در نظر داشت تا یک روسپیخانه کلاس بالا در برلین افتتاح و از آن برای امور جاسوسی استفاده کند با کیتی مذاکره کرد و او را در برابر یکی از این دو راه قرار داد؛ یا کیتی اشمیت با گشتاپو همکاری میکرد و یا به اردوگاههای مرگ اعزام میشد. اشمیت همکاری با گشتاپو را انتخاب کرد.
گشتاپو در یکی از باکلاسترین مناطق برلین آپارتمانی را برای ایجاد یک روسپیخانه در نظر گرفت و تمام اتاقهای این روسپیخانه مجهز به میکروفن شدند.
متعاقب آن گشتاپو چند دوجین از روسپیهای برلین را جمعآوری کرد و آنان را مورد ارزیابی قرار داد. از این عده 20 تن انتخاب شدند و برای هفت هفته تحت آموزشهای شدید قرار گرفتند. به آنان روش برخورد با مشتریان و چگونگی به حرف درآوردن آنان آموزش داده شد. در پایان آموزشها 12 نفر پذیرفته شدند و ریاست این روسپیخانه بر عهده مادام کیتی قرار گرفت.
هدف از راهاندازی این روسپیخانه کسب اطلاعات از دیپلماتها و افراد سرشناس بود. یکی از مشهورترین شخصیتهایی که از این روسپیخانه استفاده کردند، کنت چیانو وزیر خارجه ایتالیا و ژوزف گوبلز وزیر تبلیغات آلمان بود. در جولای 1942 این روسپیخانه هدف بمباران هواپیماهای متفقین قرار گرفت و طبقات بالایی آن ویران شد؛ اما طبقه همکف آن تا سال بعد نیز فعالیت میکرد. در این سالها نظارت بر این روسپیخانه از گشتاپو به اس. دی منتقل شده بود؛ اما در سال 1943 والتر شلنبرگ فرمانده اس. دی، روسپیخانه را به مادام کیتی تحویل داد و به فعالیت خود خاتمه داد. شلنبرگ از مادام کیتی قول گرفت که در خصوص عملیات جاسوسی در این مکان حرفی نزند وگرنه جانش در خطر خواهد افتاد. واقعیت این است که مادام کیتی نیز تا سال 1945 که درگذشت، هرگز از این مسئله حرفی به میان نیاورد.
مسئله سالن مادام کیتی زمانی افشا شد که خاطرات والتر شلنبرگ چهار سال پس از مرگش در سال 1956 منتشر و این مسئله در این کتاب ذکر گردید.