کریستینا اسکاربک
Krystyna Skarbek
او را مشهوترین جاسوس زن جنگجهانی دوم میدانند.
زاده 1 می1908 – مرگ 15 ژوئن 1952
او به نام کریستینا اسکاربک در حومه شهر ورشو و در خانوادهای ثروتمند به دنیا آمد.
پدرش مسیحی کاتولیک و مادرش از یک خاندان یهودی ثروتمند بود. او از کودکی به اسبسواری و اسکی علاقه داشت و این امری غیرمعمول در جامعه آن روز لهستان بود. در اوایل دهه 1920 خانواده به دلیل مشکلات مالی به ورشو نقلمکان کرد. در سال 1930 پدرش درگذشت و امپراتوری مالی خانواده مادری کریستینا فروپاشید. او در همان سال با یک تاجر جوان ازدواج کرد، اما این ازدواج به سرعت به طلاق انجامید. یک روز او در حین اسکی کنترل خودش را از دست داد و با یک مرد جوان به نام جرزی جیزیسکی تصادف کرد. از قضا این مرد از یک خانواده ثروتمند و در حال رفتن به آمریکا برای شرکت در مسابقات گاوبازی بود. کریستینا به همراه او به آمریکا رفت؛ زیرا ماجراجویی برایش جالب بود.
در اواخر سال 1938 آنها در کلیسای ورشو با یکدیگر ازدواج کردند و اندکی بعد همسرش به عنوان سفیر لهستان در اتیوپی منصوب و عازم آن کشور شد. با حمله آلمان به لهستان آنها به سوی لندن عزیمت کردند و از آنجایی که به چند زبان آشنا بودند در لندن با پیشنهاد همکاری با انگلستان برای مقابله با نازیها مواجه شدند. اگرچه کریستینا به این همکاری بسیار علاقه داشت؛ اما یک روزنامهنگار به نام فریدریش آگوست وویگت که با سرویس مخفی انگلستان ارتباط داشت او را به این سرویس معرفی کرد.
او سپس مخفیانه به بوداپست رفت و با یک افسر لهستانی به نام آندری کوورسکی به سازماندهی یک شبکه ارسال اطلاعات از ورشو به بوداپست اقدام کرد. او برای تشکیل این سازمان به لهستان رفت و این بار برای لهستانیها مشغول جمعآوری اطلاعات گردید؛ اما زمانی که یک زن او را در کافه دید و با صدای بلند خطاب کرد، مجبور به بازگشت به بوداپست شد. اطلاعات جمعآوریشده توسط او اثبات میکرد که آلمان مشغول تدارک جنگ بر ضد روسیه است و زمانی که آلمان به اتحاد شوروی حمله کرد ارزش اطلاعاتی وی اثبات گردید.
او و کوورسکی در سال 1941 توسط گشتاپو دستگیر شدند؛ اما اسکاربک که دارای خویشاوندی سببی با نیکلاوس هورتی نخستوزیر مجارستان بود، آزاد شد. علاوه بر نفوذ هورتی، کریستینا اقدام به گاز گرفتن زبانش کرده و با سرفههای خونین خود را یک بیمار مسلول جا زده بود. پس از آزادی او گشتاپو متوجه ارزش اطلاعاتی وی گردید و یک جستجوی وسیع برای یافتن او آغاز شد؛ اما کریستینا موفق به فرار از دست آلمانها شد.
او و افسر لهستانی از طریق ترکیه به مصر رفتند و به محض وارد شدن به اداره اس. او. یی مصر متوجه شدند کریستینا به دلیل ارتباط با یک تشکیلات زیرزمینی اطلاعاتی لهستان در مظان همکاری با آلمانها است.
سرانجام آنها از همه اتهامات تبرئه شدند و این بار کریستینا به فرانسه اعزام شد. او که به زبان فرانسه تسلط داشت در ششم جولای با چتر در جنوب فرانسه فرود آمد و به عنوان پیک نهضت مقاومت فرانسه در آنجا مشغول به کار شد و پس از جابهجایی چند نامه به عنوان رابط با یک نهضت مقاومت لهستانی در فرانسه منصوب شد. این گروه که متشکل از لهستانیهای مقیم فرانسه و فراریان از دست نازیها بودند با پارتیزانهای ماکوییس نهضت مقاومت فرانسه و پارتیزانهای ایتالیایی جبههای گسترده را بر ضد نیروهای آلمانی گشودند.
او در یک عملیات پس از محاصره، موفق شد یک پادگان آلمانی را مجبور به تسلیم کند. دو روز قبل از عملیات درآگون و پیاده شدن متفقین در جنوب فرانسه، گشتاپو دو عضو مهم نهضت مقاومت فرانسه را دستگیر کرد. اسکاربک پس از آنکه اطلاع یافت این دو تن به زودی اعدام خواهند شد، شخصاً به ملاقات آلبرت شنک که یک افسر آلزاسی و رابط بین گشتاپو و ادارات محلی فرانسه بود رفت و در این ملاقات خود را خواهر مونتگمری جا زد و او را تهدید کرد که در صورت اعدام این دو تن مجازات وحشتناکی در انتظارش خواهد بود. با وساطت شنک رئیس گشتاپوی آن منطقه که یک بلژیکی به نام مکس ویم بود با کریستینا دیدار کرد و در این دیدار چهار ساعته کریستینا با تهدید او را متقاعد کرد که اسرا را آزاد کند.
با آزادی فرانسه او به مشاوره با دولت بریتانیا برای آزادی لهستان پرداخت. پس از پایان جنگ به او عالیترین درجه در میان زنان اس. او. یی و معادل کاپیتانی در ارتش انگلستان داده شد و وی به یکی از مشهورترین و نامآورترین جاسوسان جنگ جهانی دوم تبدیل شد.
او در سال 1952 در یک هتل در انگلستان توسط نامزدش کشته شد.