سرانجام، موج نبرد به نفع صلیبیون مدافع – که سنگین و آهسته حرکت میکردند، اما صفوفشان غیرقابل نفوذ بود – رقم خورد. آنها توانستند ترکها را محاصره کنند و آنها را عقب برانند و غنایم بسیاری از سلطان گرفتند، چون سلطان همیشه خزانۀ سلطنتیاش را به همراه داشت. نبرد دورولائوم در نخستین جنگ صلیبی بسیار سرنوشتساز بود. نخست این که بزرگترین فرمانروای ترک شکست خورد. دوم این که صلیبیون از خرانۀ سلطان به منابع مالیای که برای ادامۀ جنگ بسیار حیاتی بود دست یافتند. سوم این که اسطورۀ صلیبیون شکستناپذیر خلق شد – اسطورهای که باعث شد صلیبیون در پیشروی به سوی آسیای صغیر پیش از آن که دشمن محسوب شوند، چون میهمان مورد استقبال عموم قرار گیرند.
دلیل استقبال مردم آسیای صغیر تا حدودی این بود که از عواقب مقاومت در برابر آنها میهراسیدند. اما دلیل عمده این بود که بخش اعظم این قلمرو قرنهای متمادی به بیزانس تعلق داشت و اکثر مردمانی که در آن دیار میزیستند، مسیحی بودند. آنها فرمانروایان سلجوقی خویش را غاصب تلقی میکردند و خوار میشمردند، و بالعکس، صلیبیها را ناجی خویش قلمداد میکردند. در نهایت این که سلجوقیان حین عقبنشینی در دل مردم این نواحی تخم خصومت و دشمنی کاشته بودند. ترکها که تا آن زمان غنایم زیادی در دورولائوم از دست داده بودند، حین عقبنشینی شهرها و روستاها را نابود میکردند تا مطمئن شوند که مهاجمین پیروز دیگر به غنیمت ارزشمندی دست نخواهند یافت: پول، غذا، تدارکات یا دیگر کالاها.
در چند ماه بعد، صلیبیون که چون سیل بر تمامی ایالتهای بیزانس جاری شده بودند، صرفاً با رسیدن به شهرهای پیدرپی آنها را از آن خود میکردند. اما سفر در این منطقۀ خشک و بیآب از رویارویی با ترکها در میدان نبرد هم دشوارتر بود. گرما، بیآبی و شرایط بیابانی باعث مرگومیر در میان فرانکها شد. بدتر این که ترکها در راه عقبنشینی تمامی چاهها را زهرآلود میکردند. هزاران اسب و قاطر سقط شدند و هزاران تن از صلیبیون جان سپردند. دیگران که هرگز با دیدی واقعگرایانه فاصله و سختیهای میان راه وطن و اورشلیم را بررسی نکرده بودند، روحیۀ خود را باختند و برگشتند.
سرانجام در بیستم اکتبر 1097، پس از چهار ماه بازپسدادن شهرها و روستاهای متوالی به یونانیان، صلیبیون به حومۀ انطاکیه رسیدند. این شهر باستانی که خاستگاه ملل مختلف بود، میان ارمنستان و سوریه قرار داشت و سد مهمی بود که باید فتح میشد. انطاکیه، واقع بر راه بزرگ خشکی میان مصر و فلسطین در جنوب و امپراتوری بیزانس در شمال، شهری وسیع و باشکوه بود که در آن دو فرهنگ مسیحی و عرب اغلب با هم تلاقی مییافتند. از آن جا که این شهر به لحاظ موقعیت جغرافیاییاش آسیبپذیر بود، برای استحکامات آن تدابیری بسیار جدی اندیشیده بودند. دیوار بیرونی شهر بیش از شش مایل طول داشت و دارای چهارصد برج بود که هریک از روی دیوار ششصد پا ارتفاع داشت. در پاییز سال 1097 انطاکیه در دست ترکهای سلجوقی بود، که این شهر را از دست بیزانس درآورده بودند. سپاهیان ترک پس از شکست در دورولائوم به این استحکامات عقبنشینی کرده بودند.
نبرد انطاکیه محکی بود برای روشن شدن سرنوشت جنگ صلیبی، نه تنها به این دلیل که این شهر استحکاماتی بسیار قوی داشت، همچنین به این سبب که رقابتهای داخلی میان صلیبیون وحدت آنها را تهدید میکرد. گرچه تمامی رهبران فئودال صلیبی – گودفروا، بودوئن، رمون دو تولوز، استیفن دو بلوآ، بوهموند و تانکرد، برادرزادۀ بوهموند – یکدیگر را همپیمان میدانستند، نظام فئودالی ذاتاً آنها را به رقیبان یکدیگر بدل میکرد. حتی پیش از محاصرۀ انطاکیه نیز این رقابتها باعث ازهمگسیختگی انسجام صلیبیون شده بود.
رقابت تانکرد و بودوئن بر سر تسلط بر ارمنستان
نخستین رقابتی که بر سرنوشت جنگ صلیبی تأثیری جدی داشت، میان دو تن از جوانترین و جسورترین رهبران نخستین جنگ صلیبی بود: بودوئن، برادر جوانترگودفروا، و تانکرد، برادرزادۀ بوهموند. هر دو آنها شوالیههایی جاهطلب بودند که در اروپا زمین یا عنوانی نداشتند، بلکه به عنوان سربازانی سلحشور شهرت پیدا کرده بودند. و هر دو از جنگ و تسخیر شهرها و اهدای سود و منافع حاصل از این جنگها به بیزانس خسته شده بودند. در پانزدهم سپتامبر تانکرد با این باور که دیگر به اندازۀ کافی برای آلکسیوس جنگیده است، حدوداً سیصد مرد را از اردوی صلیبیون خارج کرد، با این هدف که ترکها را از طرسوس، شهری در اختیار ترکها در همان حوالی، برانَد، اما این بار او قصد داشت به جای تحویل دادن طرسوس به حکومت بیزانس، که چندین قرن برآن شهر حکم رانده بود، خود فرمانروایی آن شهر را به دست بگیرد.
بودوئن که از این اقدام تانکرد سخت به خشم آمده بود – احتمالاً به این دلیل که تانکرد با این کار به زمین دست مییافت - او را ترسو و خائن به آرمان جنگ صلیبی خواند، و سپاهی متشکل از دو هزار حامی بسیج کرد و در پی بودوئن راهی شد. گرچه تانکرد یک روز قبل از بودوئن به طرسوس رسیده بود، سپاه او آن قدر بزرگ نبود که بتواند سپاهیان ترک محافظ شهر را شکست دهد. اما وقتی دیدهوران ترک نزدیک شدن سپاه بودوئن را دیدند، وحشتزده گریختند، و به این شکل، تانکرد توانست صحیح و سالم وارد شهر شود و پرچمش را بر فراز طرسوس به اهتزاز درآورد.
وقتی بودوئن بیرقهای تانکرد را بر فراز تارسوس دید، درخواست کرد که شوالیۀ نورمان شهر را به او و سپاه بزرگترش تحویل دهد. تانکرد که عملاً هیچ راهی نداشت، شهر را به بودوئن تحویل داد و راهی فتح دیگر شهرهای ترک شد. در طرسوس، بودوئن اولین مملکت لاتین را تأسیس کرد، اما این کار فقط اشتهایش را به کسب قدرت بیشتر تحریک کرد. در اکتبر 1097، بودوئن روستاها و شهرهای کنار رود فرات را در منطقۀ شرق ارمنستان موسوم به اِدِسا فتح کرد. بودوئن به هرجا که میرفت، مسیحیان محلی ارمنستان برای نبرد با غاصبان ترک، که مسیحیان بومی از آنها متنفر بودند، به سپاه او میپیوستند. به این ترتیب، سپاه بودوئن با حضور سربازان ارمنی عظیمتر شد، و بودوئن کنت اِدِسا شد. برای اولین بار، و البته نه آخرین بار، بودوئن در میان تمام صلیبیون به عالیترین عنوان و بیشترین زمین در آسیای صغیر دست یافت.
زمستان سختِ حومۀ انطاکیه
در این اثنا، بقیۀ صلیبیون انطاکیه را محاصره کرده بودند. به عبارت دیگر، صلیبیون به جای تسخیر شهر، آن را محاصره و از ورود و خروج افراد و تدارکات به این شهر جلوگیری کردند. سپس منتظر شدند تا مواد غذایی ترکها تمام شود و سرانجام تسلیم شوند. اگر صلیبیون بلافاصله پس از پیروزی در دورولائوم به انطاکیه حملهور میشدند، ممکن بود بتوانند با استفاده از ترس و آشفتگی دشمن، ترکها را از شهر بیرون برانند.
تسخیر سریع انطاکیه احیای فرمانروایی بیزانس را براین شهر تضمین میکرد و به کاملترین نحو به اهداف آلکسیوس تحقق میبخشید. در واقع، رمون دو تولوز پیشنهاد داد که با استفاده از تمهید غافلگیری به شهر حمله کنند و اکثر فرماندهان صلیبی نیز پیشنهاد او را پذیرفتند. اما بوهموند نورمان اعتراض و اکثر تصمیمگیرندگان را متقاعد کرد که محاصرۀ شهر احتمال پیروزی آنها را بیشتر میکند. شاید حق با او بود، اما حوادث هشت ماه آتی ثابت کرد که بوهموند اهدافی غیر از موفقیت در جنگ صلیبی دارد.
از بسیاری جهات، اختلاف بر سر استراتژی جنگی، ناشی از رقابت میان بوهموند و رمون بر سر رهبری بود. نورمانها و پروونسالها در بسیاری از جنگهای فئودالی در جنوب فرانسه دشمن یکدیگر بودند، و بوهموند و رمون از سالها پیش از یکدیگر نفرت داشتند. رمون که دوست نزدیک پاپ بود و خود را وقف هدف و آرمان عالی جنگ صلیبی کرده بود، همیشه به انگیزههای بوهموند مظنون بود. حال او میدید که فرماندهان جنگ تحت تأثیر بوهموند قرار گرفتهاند، و هشدار داد که حرکت آرمانگرایانۀ جنگ صلیبی به جنگی فئودالی با انگیزۀ طمع و زمینخواری تنزل کرده است.
اکثر فرماندهان صلیبی میان این دو هدف فرقی قائل نبودند. از نظر آنها فتح زمین و تصاحب آن نتیجۀ طبیعی هر جنگی بود، به این ترتیب، آنها طرح و برنامۀ بوهموند را پی گرفتند. قطع ورود تدارکات به انطاکیه به مراتب دشوارتر از آن بود که صلیبیون میپنداشتند. گرچه صلیبیون راه دستیابی انطاکیه را به دریای مدیترانه کنترل میکردند، نمیتوانستند در مناطق کوهستانی شرق گشتزنی کنند. از آن جا سربازان تحت فرمان کربوغا، سردار بزرگ ترک، تدارکات را اسکورت میکردند و از میان سد صلیبیون میگذراندند.
صلیبیون به جای آن که به ترکهای داخل انطاکیه گرسنگی دهند، خود خارج از شهر گرسنه ماندند و در طول زمستان هزاران تن را از دست دادند. آنها توقع نداشتند که شرایط آب و هوا در آسیای صغیر همچون آب و هوای اروپا سخت و طاقتفرسا باشد. اما در طول ماههای زمستانی، رگبارهای سیلآسا اردوهای صلیبیون را به دریاچههای باتلاقی تبدیل کرد. سربازان پیاده و رعایا تا گردن در زیر آب زندگی میکردند، تا آن که لباسهایشان واقعاً بر تنشان پوسید. هر روز دهها نفر از ذاتالریه یا گرسنگی تلف میشدند. آنچه اوضاع را وخیمتر میکرد، حضور هزاران مسیحی شهر انطاکیه در اردوهای صلیبیون بود، کسانی که ترکها آنها را از شهر اخراج کرده بودند تا مجبور نباشند آنها را سیر کنند. کنت استیفن دو بلوآ در نامهای خطاب به همسرش شرایط صلیبیونی که انطاکیه را محاصره کرده بودند، این گونه توصیف میکند:
شهر انطاکیه بسیار سرسخت و بسیار مستحکم بود، چنانکه تسخیرش تقریباً غیرممکن بود. بععلاوه، بیش از پنجهزار سرباز شجاع ترک به شهر وارد شده بودند، البته بدون درنظر گرفتن ساراسنها، پابلیکانها، عربها، ترکوپلیتانها، سوریها، ارمنیها و دیگر نژادهای متفاوت که از هریک گروهی عظیم در آن شهر جمع شده بودند. در مبارزه با این دشمنان خدا و ما، به لطف پروردگار، تاکنون رنجها و سختیهای بیشماری تحمل کردهایم. بسیاری تمام توش و توان خویش را صرف این جنگ مقدس کردهاند. در واقع، بسیاری از فرانکها در صورت نبود پول ما و کمک پروردگار شهید میشدند. در واقع، ما در برابر شهر انطاکیه، در سرتاسر زمستان، به خاطر سرورمان مسیح از سرمای مفرط و رگبارهای سیلآسیای باران رنج کشیدیم. آنچه بعضیها در مورد تحملناپذیربودن گرمای خورشید در سوریه میگویند حقیقت ندارد، و زمستان آن جا نیز بسیار شبیه زمستان ما در غرب است.
روحیۀ صلیبیون در طول زمستان بسیار پایین بود، اما وقتی سپاه یونانی، که تا آن زمان آنها را همراهی کرده بود، دست از محاصرۀ شهر برداشت و به قسطنطنیه بازگشت، روحیهشان بیش از پیش کم شد. بسیاری از صلیبیون نیز همراه با یونانیان عقبنشینی کردند و بسیاری دیگر در پی غذا و سرپناه اردوها را رها کردند. اما بوهموند قصد ترک محاصره نداشت، و با شکیبایی و توان بسیار توانست از حس نفرت و انتقامجویی سربازان موقعیتی طلایی خلق کند.
او سواره از مقابل صفوف سربازان گذشت و به آنها یادآوری کرد همه مردمان برگزیدۀ پروردگارند. او با لعن یونانیان «بزدل» ادعا کرد که عقبنشینی آنها تنها دال بر برتری مسیحیان غربی است. او وعده داد که اگر سربازان یکی دو ماه دیگر تاب آورند، صاحب بی سابقهترین پیروزی در میان سپاهیان مسیحی میشوند. بوهموند با ترغیب آنها و با عزم جزمش اجازه نداد که سربازانش توان روحی خود را از کف بدهند. صلیبیون گرچه بیمار و خسته بودند، توانستند حملات ترکها را که سعی داشتند آنها را از موضعشان در حلقۀ محاصرۀ شهر پس برانند، دفع کنند.
صلیبیون پس از جان بدر بردن از زمستان با دشواریهای تحملناپذیرش، اواین نشانههای فرا رسیدن بهار را دیدند، و همراه با آن، نشانههای تغییر بختشان را. خبر شرایط وخیم آنها به رم رسیده بود، و پاپ با اهدای حقوق تجاری در آینده، ناوگانهای تجار ونیزی را ترغیب کرد که با غذا و تدارکات به سوریه بروند. وقتی کشتیهای ایتالیایی به ساحل سوریه رسیدند، از راه آبی و بیست مایلی رود اورونتس [نهرالعاصی] که انطاکیه را به دریای مدیترانه وصل میکرد، به صلیبیون تدارکات رساندند.
بوهموند در تسخیر انطاکیه صلیبیون را رهبری میکند
و بعد بختی خوش و حیرتانگیز به صلیبیون رو کرد. یکی از ترکهای برج مراقبت از دین خود برگشت و به مسیحیت گروید و در خفا جانب صلیبیون را گرفت. عجیبترین مسئله این بود که میان هزاران صلیبی، گویا تنها یک تن از این راز باخبر بود: بوهموند. او با این اطلاعات به نزد تمام رهبران صلیبی رفت و پیشنهاد کرد که اگر مسیحیان موفق شدند و انطاکیه را فتح کردند، شهر به کسی تعلق خواهد داشت که فرمانده کل قوا بوده است. گاهشمارنویس ناشناس شرح میدهد که بوهموند چگونه موافقت تمام سرکردگان صلیبی را جلب کرد:
او شادمانه به آنها گفت: «شما ای شوالیههای پایمرد! میدانید که همۀ ما، از کوچک و بزرگ، دراین جا با فقر و فلاکت شدیدی روبروییم. ما نمیدانیم که کار ما از کجا رو به صلاح خواهد نهاد. بنابراین، من پیشنهاد میدهم که اگر این پیشنهاد را خوب و صادقانه میانگارید، یکی از ما طلایهدار دیگران شود. اگر این فرد به هر شکل ممکن بتواند شهر را تسخیر یا متزلزل کند، چه به تنهایی و چه با کمک دیگران، باید با اجماع نظر شهر را به او واگذار کنیم.
بوهموند در مورد آلکسیوس گفت که پیمان آنها با وی دیگر فاقد اعتبار است، چون او قبلاً با تنها گذاشتن صلیبیون در طول محاصرۀ زمستانی، به صلیبیون خیانت کرده بود. رمون دو تولوز به طرح و نقشۀ بوهموند نورمان تن نداد، اما دیگر نجبا با اعتراض او مخالفت کردند. آنها نیز مشکوک بودند که بوهموند قصد دارد لرد انطاکیه شود، اما این را نیز میدانستند که برای ترکها نیروهای کمکی زیادی میرسد تا صلیبیون را از انطاکیه برانند. آنها برای حفظ خط محاصره و مبارزه با سرما، رطوبت و گرسنگی، شش ماه سخت را پشت سر گذاشته بودند. اگر آنها میتوانستند با موفقیت محاصره را تبدیل به فتح شهر کنند، احتمالاً دیگر اهمیت نمیدادند که چه کسی لرد شهر باشد.
در دوم ژوئن 1098، بوهموند بر سر دروازۀ مورد نظر با همدستش ملاقات کرد و بعد دروازۀ شهر را به روی مابقی سپاه باز کرد. اکثر شهروندان بومی انطاکیه به صلیبیون خوشآمد گفتند و آنها را به خانههاشان راه دادند. ترکهای غافلگیرشده که تعدادشان بسیار کمتر از صلیبیون بود و نمیتوانستند با نیروهایی برابر با آنها بجنگند، راهی نداشتند جز این که به قلعه یا استحکامات درونی بگریزند. آنها که به موقع به قلعه نرسیدند قتلعام شدند. یاغییسیان، والی ترک انطاکیه، بر روی اسبش جست زد و به تاخت از شهر گریخت. روز بعد، سوم ژوئن، صلیبیون ظفرمندانه به شهر وارد شدند. آن روز عصر، گروهی از هیزمشکنان ارمنی سر یاغییسیان را به صلیبیون انطاکیه تحویل دادند. وعدۀ راندن ترکهای سلجوقی از استانهای قبلی بیزانس عملی شده بود. آنچه در پیش روی صلیبیون بود، همان هدف اولیه، یعنی درآوردن اورشلیم به زیر پرچم فرمانروایی عالم مسیحی بود. چیزی نگذشت که صلیبیون دریافتند چه هدف خطیر و تفرقهافکنانهای برگزیدهاند.
بدلیل حفظ حقوق مولف، متن کامل کتاب در این سایت ارائه نمیشود.