شاید بتوان گفت بخش عمده مباحث مربوط به حقوق زن را مساله آموزش زنان دربرگرفته است. آموزش، نوعی توانایی بخشیدن است و از جوامعی كه زن توانمند را برنمیتابند، چگونه میتوان انتظار داشت آموزش زنان در سطحی فراگیر و برابر با مردان را مورد توجه قرار دهند؟ انقلاب مشروطیت ایران راه آموزش را برای زنان هموار ساخت و پایه این حق اساسی زنان را تاحدودی استوار نمود. مدارسی كه در دوره جدید ایران تاسیس میشدند، نیمنگاهی هم به آموزش دختران داشتند و مدارس ویژهای برای آنها اختصاص یافت. مدارس دخترانه تبریز اعم از دولتی، ملی و مدارس خارجی، جایگاه مهمی را در این خصوص بهدست آوردند كه هنوز هم جایگاه ممتاز و رفیع این مدارس تا حد زیادی پابرجا مانده است.
زنان و آموزش مربوط به آنان همواره در تاریخ معاصر ایران مسائل خاصی را به همراه داشته و با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بوده است. تا قبل از نهضت مشروطیت، مراكز و سازمانهای مشخص و رسمی كه در امر آموزش و تربیت زنان فعال باشند، وجود نداشتند و آموزش و تعالیم زنان و دختران در دامان خانوادهها و مجالس درس محارم آنها توسط وابستگانی چون پدر، برادر و یا همسر صورت میگرفت. پس از نهضت مشروطیت آموزش و تربیت دختران نیز در كنار برخی دیگر از مظاهر فرهنگ و تمدن جدید اهمیت یافت و زنان ایران با رهایی از آموزش سنتی كه فقط بخشی از زنان جامعه را دربرمیگرفت، در شهرهای مختلف از امكان تحصیل به شیوه جدید برخوردار شدند.
درسخواندن دختران بهویژه در محیط خارج از خانه و دور از دسترس والدین، مسالهای نبود كه بتوان بهسادگی در كشور ایران كه از آداب و سنن ویژهای برخوردار بود، مطرح نمود. بنابراین تعلیم و تربیت دختران به روش نوین و تاسیس مدارس، مدتهای چندی طرفداران آموزش و تربیت زنان و دختران را به خود مشغول داشت و دراینراستا مبارزاتی نسبتا طولانی انجام گرفت.
دومین مدرسه دولتی ایران پس از دارالفنون، بهنام «مدرسه دولتی تبریز» در تاریخ ۱۲۹۳.ق/۱۸۷۶.م در تبریز تاسیس یافت. این مدرسه بهنام «مدرسه مظفری» نیز معروف بود و پس از دارالفنون تهران، از بهترین و معروفترین مدارس دولتی آن زمان در ایران محسوب میشد. علاوهبرآن سنگ بنای آموزش و تعلیم الفبا به روش نوین، اولینبار توسط حاجمیرزاحسن رشدیه در تاریخ ۱۳۱۱.ق/۱۸۹۳.م در تبریز گذارده شد.
تبریز كه از این توانمندیها و سوابق درخشان در زمینه تعلیم و تربیت برخوردار بود، در مسیر آموزش و تربیت نوین برای زنان و دختران گام نهاد. این مساله با انقلاب مشروطیت صورت عملی به خود گرفت و زنان تبریز موفق شدند مانند دیگر شهرهای ایران در راه آموزش و تربیت نوین قدم بردارند. نوشتار حاضر میكوشد تاسیس و راهاندازی نخستین مدارس دخترانه در تبریز، بانیان و موسسان آنها، برنامههای درسی و سایر فعالیتهای آنها را مورد بررسی و دقت قرار دهد. دركل مدارس دخترانه تبریز را در چهار دسته میتوان تقسیم كرد: مدارس خارجی، مدارس ارامنه، مدارس دولتی و مدارس ملی. این تقسیمبندی با توجه به بانیان و موسسان آنها صورت گرفته است.
تعلیم و تربیت دختران در آستانه نهضت مشروطیت
پیش از نهضت مشروطیت و پیدایش و تاسیس مدارس دخترانه در ایران و از جمله در تبریز، اصولا مراكز و سازمانهایی كه از سوی دولت و یا افراد درخصوص آموزش و تعلیم و تربیت دختران ایجاد شده باشند، وجود نداشتند و مدارس خارجی نیز كه توسط هیاتها و مبلغان مذهبی خارجی در شهرهای مختلف ایران و از جمله در تبریز تاسیس شدند، نتوانستند موفقیت چندانی در آموزش و تربیت دختران ایران كسب كنند. پیش از نهضت مشروطیت زنان ایرانی، عموما نزد پدر، برادر و یا همسر خود سواد میآموختند. بعضی خانوادههای ثروتمند و اشرافی، برای تحصیل دخترانشان معلمان سرخانه و خصوصی قابلاعتماد استخدام میكردند اما تعداد اینگونه خانوادهها بسیار اندك بود و تعلیمات آنها بیشتر جنبه تفنن و تجمل داشت تا كسب معلومات و تعلیم و تربیت عمیق و گسترده.
تفكر حاكم بر جامعه ایران آن دوران درخصوص تعلیم و تربیت دختران، در گفتوگو و مذاكره ناظمالاسلام كرمانی با مشروطهخواهان بهخوبی انعكاس یافته است. ناظمالاسلام مینویسد وی در شب سهشنبه دوم ذیالحجه ۱۳۲۲.ق/ هفتم فوریه ۱۹۰۵.م وارد محضر آقامیرزا سیدمحمد طباطبایی شد و پس از گفتوگوهایی درباره آگاهی، رشد معارف و تاسیس مدارس، درخصوص تاسیس مدارس دخترانه به سیدمحمد طباطبایی چنین گفت: «اگر صلاح بدانید مدرسهای برای دخترها و دوشیزگان مفتوح نماییم و در تربیت بنات و دوشیزگان وطن بكوشیم و به آنها لباس علم و هنر بپوشیم، چه تا دخترها عالم نشوند، پسرها بهخوبی تربیت نخواهند شد.» ناظمالاسلام میگوید: «در این گفتوگو و مذاكره بودیم كه فرزند آن جناب، آقامیرزا سیدمحمدصادق، رئیس مدرسه اسلام وارد شد و درباب مدرسه دوشیزگان اینطور فرمود: چیزی كه مانع ایجاد و احداث مكاتب دخترها است، نبودن اداره نظمیه و نداشتن پلیس مرتب و مصادفشدن دخترها با اشرار در هنگام ذهاب و ایاب و ممانعت معاندین و تهیهنكردن زنان معلمه با اخلاق و ترتیبات صحیحه و كتب كلاسی و عدم امنیت و اجرای مجازات الواد [است]. بر فرض اسم حضرت حجتالاسلام منع معاندین را دربردارد، با جوانان جاهل و اشخاص عزب و بیلجام چه كنیم؟ اگر یك نفر از اشرار با یكی از دخترها طرف شد و اسباب زحمت را فراهم آورد، كی ممانعت میكند و كه مجازات میدهد؟ اگر دختری راه خود را كج كرده، عوض رفتن به مكتب، رفت به خانه یكی از دوستان خود، پدر و مادر آن دختر چگونه مطلع میشوند و چطور دختر خود را در خانه غیر بیابند؟ استطاعت آنكه در هر مدرسه فراش متعدد بیاوریم كه نداریم. پس باید نخست اداره پلیس و نظمیه را مرتب كنند، سپس موجبات تاسیس مدارس دخترها را فراهم نمایند كه اقلا اگر هنگامی یك نفر خواست راهزن دختری شود، پلیس فورا او را دستگیر نماید و مجازات او را در نظمیه بدهند و از احدی هم ملاحظه ننمایند؛ دیگرآنكه معلم مردانه كه نمیتوان برای دخترها آورد، پس باید در فكر معلمه زنانه باشیم تا در وقت و موقع آنها را به كار واداریم، چه احتجاب و مستوربودن زنان كار و تكلیف آنان را مشكل و سخت نموده است.»
چنانكه ملاحظه میشود، این گفتوگو بهخوبی نگرانیهای اذهان آن دوره درخصوص تحصیل دختران را آشكار میسازد.
تاریخ افتتاح و تاسیس مدارس دخترانه در تبریز به مانند دیگر شهرهای ایران با نهضت مشروطیت ۱۲۸۵.ش/۱۹۰۶.م بستگی دارد. دراینخصوص احمد كسروی در «تاریخ مشروطه ایران»، درخصوص وقایع پس از مشروطیت مینویسد: «به دبستانها مردم بیشتر روآوردند، و از این هنگام بود كه گفتوگو از درسخواندن دختران و بازشدن دبستانها برای آنها نیز به زبانها افتاد، و چون هنوز دوتیرگی به میان نیفتاده و شور مشروطهخواهی زورآور میبود، كمتر كسی دشمنی مییارست. در تبریز دراینباره هم شور بسیاری برخاسته و سران آزادی یكی از كوششها كه به خود بایا [: بایسته] میشماردند، بنیادگزاردن دبستانها میبود. از پیش از مشروطه در اینجا جز دو یا سه دبستان بازنمانده و آنها نیز رونقی نمیداشت، و باآنكه به دبستان یك تبریزی رواج داده بود، تبریز را بهره كمی از آن میبود. پس از مشروطه به فزونی آنها كوشیدند. در بیشتر كویها ده یا دوازده تن از شناختگان و توانگران دست به هم میدادند و سرمایهای از خودشان و از دیگران گرد آورده و دبستانی برای آن بنیاد مینهادند كه ماهانه آموزگاران و دیگر دررفتها را میپرداختند و از هرباره نگهداری و راهبری مینمودند. ازاینگونه دبستانها بسیار بنیاد یافت و در هر یكی شاگردان فراوان گرد آمدند.»
مدارس دخترانه تبریز:
الفــ مدارس خارجی:
نخستین اقدامات برای تاسیس و راهاندازی مدارس دخترانه در تبریز، به مانند دیگر شهرهای ایران، از سوی مبلغین و هیاتهای مذهبی خارجی صورت گرفت. تاسیس و راهاندازی این مدارس از سوی خارجیها در زمانی صورت میگرفت كه مدارس جدید در دیگر شهرهای ایران، نظیر تهران، اصفهان و... نیز در شرف تاسیس بود و اروپائیان از دولت ایران اجازه میگرفتند در برخی شهرهای ایران مدارس دخترانه و پسرانه دایر كنند.
مدارس خارجی در تبریز توسط مبلغان و هیاتهای مذهبی كاتولیك، پروتستان و ارامنه مقیم این شهر تاسیس و راهاندازی گردیدند. طبیعی است این مبلغان و موسسان، در فعالیتهایشان اهداف مذهبی و سیاسی خاصی را دنبال مینمودند. مدارسی را كه این خارجیان در تبریز تاسیس كردند، دركل موارد زیر بودند:
۱ــ مدرسه خواهران سن ونسان دوپل فرانسوی: این مدرسه از جمله نخستین مدارس دخترانه خارجی در تبریز بود كه در سال ۱۲۸۲.ق/۱۸۶۵.م دایر شد.
۲ــ مدرسه اناث امریكایی: مدرسه اناث امریكایی در سال ۱۲۹۱.ق/۱۸۷۴.م توسط هیات پروتستان امریكایی تبریز تاسیس شد. مطابق آمار سال ۱۳۰۶.ش/۱۹۲۷.م وزارت معارف، مدرسه اناث امریكایی در آن سال دارای سیصدوبیستوپنج دانشآموز و نوزده آموزگار بود. تعداد فارغالتحصیلان مدرسه از آغاز تاسیس تا آن سال، حدود صدوسی نفر اعلام شده است. در همان سال بالغ بر پنجاه نفر از شاگردان مدرسه به رایگان تحصیل میكردند. این مدرسه در سطح ابتدایی و متوسطه بهتدریس میپرداخت.
پس از انحلال مدارس خارجی كه عموما پس از ۱۳۱۸.ش/۱۹۳۹.م اتفاق افتاد، مدرسه اناث امریكایی به «پروین» تغییر نام یافت و بهكلی به یك مدرسه ایرانی تبدیل گردید. مدرسه پروین یكی از بهترین دبیرستانهای دخترانه تبریز محسوب میشد و تا امروز به فعالیت خود ادامه داده است.
۳ــ مدرسه اناث كاتولیك: این مدرسه در سال ۱۲۸۵.ش/۱۹۰۶.م توسط میسیونهای كاتولیك افتتاح شد. این مدرسه در سطح ابتدایی به تدریس میپرداخت.
۴ــ مدرسه شوروی روسیه: این مدرسه در سال ۱۳۰۳.ش/۱۹۲۴.م توسط دولت شوروی افتتاح شد. مدرسه به صورت مختلط (دخترانه و پسرانه) بود و در دو سطح تحصیلی ابتدایی و متوسطه بهتدریس میپرداخت.
۵ــ مدرسه آدواندیس: مدرسه ابتدایی آدواندیس در سال ۱۲۹۹ یا ۱۳۰۰.ش/۲ــ۱۹۲۱.م توسط میسیونهای پروتستان امریكایی تاسیس یافت. گویا این مدرسه ابتدا یك مدرسه پسرانه بود اما بهتدریج به صورت مختلط دخترانه و پسرانه درآمد. مدرسه آدواندیس مطابق آمار سال ۱۳۰۶.ش/۱۹۲۷.م وزارت معارف، پنجاهودو دانشآموز دختر، پنجاهوچهار دانشآموز پسر و هشت آموزگار داشت. از این میان، نوزده دختر و بیستوشش پسر به رایگان تحصیل میكردند.
مدارس خارجی كه توسط مبلغین مذهبی مسیحی افتتاح شده بودند، توسط خود آنها اداره میشدند. دانشآموزان این مدارس جز تعداد اندكی مسلمان، اغلب ارامنه و مسیحیان و مدیران و معلمان آنها نیز اغلب امریكایی و یا اروپایی بودند و گاه، مخصوصا در سالهای آخر عمر این مدارس، چند نفر معلم ایرانی نیز در این مدارس تدریس میكردند. مدارس خارجی از برنامه خاصی پیروی میكردند اما بهتدریج بر اثر فشارهای وزارت فرهنگ، مجبور به پذیرش برنامه رسمی وزارت فرهنگ شدند و سرانجام در سال ۱۳۱۸.ش/۱۹۳۹.م بهكلی منحل و تعطیل گردیدند. دولت تاسیسات و تجهیزات مدارس خارجی را از آنها خریداری كرد. این مدارس در اختیار اداره فرهنگ قرار گرفتند و ازآنپس بهكلی مدارس ایرانی جایگزین مدارس خارجی شدند.