آنچه درباره زندگی نامه ادیب الممالک فراهانی در تاریخ آمده است که ایشان میرزا محمد صادق فرزندحاجی میرزا حسین و نوه میرزا معصوم، برادر قائم مقام بود. او به سال 1277 هجری قمری در روستای گازران اراک به دنیا آمد. محمد صادق فراهانی در سن پانزده سالگی پدرش را از دست داد و براثر فشار بستانکاران و ستمکاری ناصرالدوله -عبدالحمید میرزا- حکمران و رئیس قشون اراک پیاده به تهران آمد. پس از مدتی به دستگاه طهماسب میرزا مویدالدوله راه یافت و بر اثر آشنایی با امیر نظام گروسی -حسنعلی خان- تخلص خود را از پروانه به امیری تغییر داد و با او به کرمانشاه رفت، و چهار سال بعد به تهران بازگشت.
مظفرالدین شاه او را لقب ادیب الممالک داد. در سال های بعد، ایشان، روزگاری پیشکار آذربایجان بود. ادیب الممالک مدتی معاون مدرسه لقمانیه تبریز بود، سفری به قفقاز رفت و گذری به خوارزم داشت. ادیب الممالک فراهانی مدتی در مشهد زیست و در سال 1320 هجری قمری به تهران آمد و نویسنده روزنامه ایران سلطانی بود. بعدها مدتی در باکو با روزنامه ارشاد همکاری داشت و پس از گشایش مجلس، سر دبیری روزنامه مجلس را به عهده گرفت و به هنگام فتح تهران در سال 1327 هجری قمری همراه با مجاهدان وارد تهران شد. ادیب الممالک فراهانی مدتی بعد به خدمت وزارت عدلیه در آمد و در آنجا دیدن فسادهای گسترده اداری، او را به سرودن شعرهای تند و هجوهای نیشدار واداشت.
دیوان ادیب الممالک فراهانی مشتمل بر قصیده ها، مسمط ها و ترجیع بندها می باشد. شعر او، به گونه محسوسی از رویدادهای روزگارش تاثیر پذیرفته است. او در مسائل اجتماعی و مبارزه های سیاسی درگیر بوده است. شیوه شعرش در قصیده سرایی، بیشتر به شیوه ی انوری نزدیک است و به سبب احاطه اش بر ادب عرب، تلمیح های نامأنوس به گفته ها و احوال پیشینیان، در شعر او بسیار است. گاه دشوار وسنگین به نظر می آید، گاه برخی نشانه های تجدد خواهی در اشعار ادیب الممالک فراهانی هست و هجوهایش، تند و نیشدار است. بویژه هجو هایی که درباره مخالفان مشروطه سروده است و در یکی از قصیده های خود یکی از آنان را آماج دشنام های زشت خود ساخته است.
ادیب الممالک، در سال 1335 هجری شمسی برابر با 1295 هجری قمری که در عدلیه یزد خدمت می کرد، سکته کرد و در بیست و هشتم ربیع الثانی همان سال، در 58 سالگی در گذشت.