مردمان شرق باستان به ویژه در عصر مفرغ و عصر آهن دلبستگی فراوانی به زیورافزارهای گوناگون و پر نقش ونگار داشته اند. آنان نه تنها از انواع و اقسام کانی های رنگین برای آرایش خود استفاده می کرده اند، که با بهره گیری از فلزاتی که به تازگی بدان دست یافته بودند، زیورآلات متنوعی می ساخته اند که تقریبا تمام سطح بدن آنان را از نوک پا تا فرق سر می پوشانده است.
آثار و ابزار و زیوآلات کشف شده در آسیای میانه اگرچه از سازماندهی مناسبی در حوزه مدیریت میراث برخوردار است اما تفاوتی به لحاظ ارزشهای تاریخی با آنچه در جغرافیای ایران و در گوشه گوشه کشور کشف می شوند ندارد و گاهی از ارزشهای کمتری نیز برخوردارند.
در بهره گیری از زیورافزار هیچ تفاوتی میان زنان و مردان نبوده است و همه آنان یکسان از تمام زینت های ممکن و موجود استفاده می کرده اند. اما در این میان «کمربند» یک استثنا به شمار می رود و منحصر به مردان بوده است. کمربند علاوه بر اینکه بخشی از پوشاک مردانه بوده، نشانه و شاخصی برای موقعیت و مقام اجتماعی یا نظامی مردان بوده است.
بازمانده های مواد رنگین آلی و کانی که در بزک ساب های موجود در گورها به دست آمده است، نشان دهنده بهره گیری توأمان زنان و مردان از آرایه های رنگی است. آنان همچنین از انواع فلزاتی همچون مس، مفرغ، نقره، طلا و آهن برای ساخت زینت ابزاهای متنوعی بهره می برده اند. این اشیای زینتی شامل طیف گسترده یی از زیورآلاتی متناسب با بخش های گوناگون اندام آدمی می شده است: تاج، نیم تاج، دیهیم، پیشانی بند، شقیقه بند، گوشواره، سنجاق سر، لوله های دوازده گانه برای انتهای گیسوان بافته شده، یقه بند، سینه بند، گردنبند، مدال و نشان، دکمه، سگک، قلاب، سنجاق، سوزن، کمربند، پابند و خلخال، بازوبند، مچ بند، انگشتر، النگو، دستبند و آویزهایی به اشکال گوناگون حیوانات، پرندگان، تبرزین، هلال ماه، ستاره، خورشید و اشکال هندسی.
یکی از جالب ترین زیورآلات بسیاری از مردمان باستان، زنگوله هایی فلزی و زیبا بوده است که هم مردان و هم زنان بر گردن یا گیسوان خود می آویخته اند و بر خلاف امروز مختص به حیوانات نبوده است. پژوهش ها و کاوش های باستان شناسان روسیه در منطقه قفقاز منجر به کشف و شناسایی ابزار و ادواتی شد که مردم این منطقه در سده های پایانی هزاره دوم و سده های آغازین هزاره یکم پیش از میلاد ساخته بوده اند. ابزارهای کشف شده طی چندین فصل کاوش، بیانگر رشد بسیار سریع نیروهای تولیدی و سازندگی در جامعه باستانی حدود سه هزار سال پیش بوده است. مردمان قفقاز علاوه بر مس و آلیاژهایی که با قلمزنی یا قالب ریزی ساخته می شد، از مواد معدنی و کانی ها نیز برای ساخت زیورافزار بهره می برده اند.
مهم ترین این کانی ها عبارت بودند از: عقیق جگری، عقیق سرخ و زرد، عقیق ساده، سنگ یشم، درّ کوهی، یاقوت زرد، و نیز سنگ های معمولی که برای ساخت و زینت زیورآلات بدلی از آنها استفاده فراوان می شده است. آشکارا پیداست که این سنگ ها پس از خرد شدن و صیقل داده شدن، به نگین های زیبا تبدیل می شده اند. سُفت گری یا سوراخ کردن مهره های سنگی به وسیله مته فلزی یا سوزن مسی دو سر که دارای الماس بوده، انجام می پذیرفته است. قلمزنی روی قطعات کوچک نقره یی در این دوره مرسوم بوده و برای ساختن زیورآلاتی به شکل سر اسب استفاده می شده است.
با اینکه بیشتر آثار پیدا شده در کاوش های قفقاز بومی منطقه هستند، اما شکل تزیینات و شیوه های ساخت برخی از آنها نشان می دهد که از مناطق شرقی و جنوبی وارد شده اند. تنوع این زینت آلات که دارای اشکال گوناگون جانوران هستند، آدمی را به این نتیجه می رساند که آنان نه تنها از فرهنگ مادی، که از دانش اقتصادی و اندیشه ورزی خاصی نیز برخوردار بوده اند. پیکره های کوچک بز، گاوهای نر، آهو، اسب و پرندگانی که از آنها به صورت آویز استفاده می شده است؛ حاکی از اعتقادات و باورهای مذهبی و آیینی آنها به خدایان و بویژه به خورشید است. علاوه بر این، نشان دادن اشکال نقاشی شده یا برجسته کاری شده حیوانات و پرندگان روی کمربندها، سگک ها و دیگر چیزها، حاکی از کوشش و اعتقاد بر انتقال نیرو و توانایی آن حیوانات بر بدن خود است. النگوها، دستبندها، گردنبندها و پیشانی بندهایی که به شکل گاو نر، شیر، مار و بره ساخته شده اند، در حکم سپر و محافظی در برابر نیروهای پلید و حوادث ناشناخته بوده است.
نمایش و ارایه این حیوانات و پرندگان گواه بر ذوق و سلیقه هنری و زیبایی شناختی مردمان باستانی قفقاز دارد که در اواخر عصر مفرغ و آغاز عصر آهن زندگی می کرده اند. اغلب این زیورافزارها مزین به اشکال متنوع حیوانات یا اشکالی هندسی از قبیل لوزی، مارپیچ، مثلث، مربع، خطوط مواج و خطوط شبکه یی بوده اند. مردمان قفقاز رویدادهای طبیعی و کیهانی را پرستش می کرده اند و در نتیجه سامان اعتقادی از این نمادها را برای خود به وجود آورده بوده اند که هر کدام نشانگر پدیده یی در طبیعت بودند. خطوط مواج نشان رودخانه، دایره ها نشان و نماد خورشید، و خطوطی به صورت هفت و هشت نشانگر پرتوهای خورشید. این زیورآلات در پیرامون اسکلت ها در گورها به دست آمده است.
قرار گرفتن هر کدام از آنها در جایی در اطراف اسکلت، نشان دهنده مکان آن در اندام آدمی و کاربرد و طرز استفاده از آن است. بعضی از آنها در جمجمه یا استخوان های بازو یا در سینه و انگشت ها پیدا شده اند. بعضی از آنها فقط جنبه زینتی داشته اند (مثل النگوها، انگشترها و گردنبندها)؛ بعضی دیگر هم ضمن تزیینی بودن، بخشی از پوشاک نیز به حساب می آمدند (مثل کمربندها، قلاب ها، سنجاق ها و دکمه ها). با نگریستن و نگاه دقیق به این اشیا و طرز قرار گرفتن آنها آدمی می تواند تا حدی پوشاک و آرایش آن مردمان را نزد خود مجسم یا حتی بازسازی کند.