قیام حسن بن علی (ناصر کبیر)....
حسن بن علی ملقب به ناصر کبیر، سومین فرمانروای علویان طبرستان بوده است. سلسله علویان طبرستان، اولین حکومت شیعی مذهب (البته شیعه زیدیه یا چهارامامی) در جهان اسلام بوده است که در بین سال های ۲۵۰ تا ۳۱۶ هجری به تناوب در طبرستان (مازندران) حکومت کردند.
حسن بن علی از نوادگان امام حسین(ع) بوده است. او در سال ۲۳۰ هجری در اصفهان متولد شد و سپس به قم مهاجرت کرد. او از سنین جوانی به حسن بن زید (موسس سلسله علویان طبرستان) پیوست و به طبرستان نقل مکان کرد و پیوسته حسن را در امر نهضت یاری کرد. بعد از حسن نیز در کنار برادرش یعنی محمد بن زید حضور داشت. ولی او نسبت به حکومت آنها نظر مساعدی نداشت و از آنها انتقاد می کرد، چنان که حتی برخی از افراد حکومت علویان طبرستان، بر این گمان بودند که او درصدد است خودش رهبری نهضت علویان را به جای محمد به دست گیرد. ولی او هیچ گاه نسبت به آنها خیانت نکرد و پیوسته نسبت به آنها وفادار بود، تا اینکه محمد بن زید در نبرد با سامانیان در سال ۲۸۷ هجری کشته شد. حسن بن علی به خونخواهی محمد بر ضدسامانیان قیام کرد ولی ناموفق بود و به سوی نواحی شرقی گیلان حرکت کرد. او در شرق گیلان و نواحی دیلم چندین سال مردم را به دین اسلام و مذهب تشیع زیدیه دعوت کرد و بر آن بود تا نیرویی نظامی برای نبرد با سامانیان فراهم کند و به تدریج بر تعداد پیروان او اضافه شد تا اینکه در سال ۳۰۱ هجری، پس از ۱۴ سال فعالیت مذهبی و سیاسی در شرق گیلان، به همراه یارانش به سمت طبرستان حرکت کرد. او توانست چالوس را تصرف کند و عمال سامانی را که در آن منطقه مقاومت می کردند، مجازات کرد. سپس به سوی آمل رهسپار شد و پس از شکست نیروهای سامانی و فرار آنها، به عنوان سومین فرمانروای علویان طبرستان خود را معرفی کرد. امیرنصر سامانی، سپاهی مجهز و بزرگ را به رهبری یکی از سردارانش به سوی طبرستان اعزام کرد، اما لشکر سامانی در نبرد با اهالی طبرستان ناموفق بود و مجبور به بازگشت شد. با این وضعیت، برخی از حاکمان محلی طبرستان نیز که مخالف حسن بن علی بودند، مجبور به مصالحه با او شدند و فرمانروایی او را پذیرفتند، اگرچه به طور پنهانی بر ضدعلویان، هرازچندگاهی کارشکنی می کردند.
اگرچه ناصر کبیر تا سال ۳۰۴ هجری فرمانروای طبرستان بود، ولی مدت کوتاهی بعد از اینکه به حکومت دست یافت، عملاً از قدرت و سیاست کناره گرفت و بیشتر اوقات خود را صرف نگارش کتاب و تبلیغات مذهبی کرد. از این رو امور حکومتی را به پسرعموی خود، حسن بن قاسم، سپرد؛ به رغم اینکه با مخالفت برخی از پسرانش روبه رو شد. مطمئناً او به خوبی، به این نکته پی برده بود که حسن بن قاسم، شایستگی بیشتری نسبت به فرزندانش برای اداره امور طبرستان دارد و از عهده این امر مهم به خوبی برخواهد آمد (چنان که حسن بن قاسم نیز بعدها شایستگی خود را به اثبات رساند و طبرستان در دوران او، وضعیت بسیار مناسبی داشت). ناصر کبیر با این اقدامش نشان داد بیش از آنکه به فکر خانواده خود باشد، به فکر تامین و رفاه و امنیت مردم تحت حکومتش است.
بعد از مدت کوتاهی، حسن بن قاسم مرتکب اشتباهی شد که به دور از جوانمردی بوده است. او به این فکر افتاد تا به طور کامل امور حکومتی را به دست گیرد و به عنوان فرمانروای طبرستان شناخته شود، از این رو بر ضد ناصر کبیر توطئه یی ترتیب داد. او را دستگیر کرده و در مکانی بیرون از شهر آمل محبوس کرد. ولی محبوبیت حسن بن علی در بین اهالی طبرستان، به ویژه شهر آمل، در جریان این حادثه به کمک او آمد و برایش سودمند بود، چنان که مردم طبرستان حسن بن قاسم و یارانش را به علت این عمل نادرست نکوهش کردند و آنها را تحت فشار قرار دادند. از این رو بسیاری از یارانش از اطراف او پراکنده شدند و حسن بن قاسم نیز تسلیم شد و حسن بن علی (ناصر کبیر) به طور محترمانه به آمل برگردانده شد.
حسن بن علی نیز این عمل ناشایست پسرعموی خود را نادیده گرفت و او را مورد عفو قرار داد. او کاری را که حسن بن زید در قبال یکی از نزدیکانش یعنی سیدعقیقی انجام داده و دستور قتل او را صادر کرده بود، تکرار نکرد. احتمالاً روحیه خشن و تا حدودی بی رحمی حسن بن زید، یکی از دلایل انتقادات ناصر کبیر نسبت به او بوده است. حسن بن علی در دو سال آخر عمرش بیش از پیش به خواندن و نوشتن کتاب هایی که بیشتر در زمینه فقه زیدی و شعر و ادب بوده است، همت گماشت و بنابراین از حکومت فاصله گرفت، تا اینکه در سال ۳۰۴ هجری دار فانی را وداع گفت.
بعد از مرگش، حسن بن قاسم جانشین او شد. در دوران حکومت او، اوضاع اجتماعی اقتصادی مردم طبرستان بسیار مساعد بوده است. در مجموع دوران حکومت ۱۶ساله ناصر کبیر و حسن بن قاسم یکی از درخشان ترین ادوار تاریخ مازندران در پنج قرن نخستین هجری بوده است. آنها با برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی و رفتار منصفانه با مردم طبرستان، سعی در بهبود اوضاع مردم داشتند و در این کار نیز موفق بودند.
شخصیت حسن بن علی (ناصر کبیر) در دو زمینه جداگانه قابل بررسی است.
۱) علمی فرهنگی و مذهبی
۲) سیاسی.
حسن بن علی قبل از اینکه به عنوان فرمانروای طبرستان مطرح شود، در طول حکمرانی ۱۴ ساله سامانیان (۳۰۱ ۲۸۷ ه) بر طبرستان، تنها فرد شایسته و قوی علویان بود که ضمن تلاش برای ایجاد نهضت سیاسی، به فعالیت های فرهنگی نیز می پرداخت.
او توانست پایگاه های متعددی را برای کانون فعالیت خویش ایجاد کند و به تبلیغ اسلام و پرورش شاگردانی در مکتب خویش (که بعدها به نام ناصریه معروف شد) پرداخت. او مبلغانی را به نقاط مختلف طبرستان و گیلان اعزام می کرد تا به تبلیغ اسلام بپردازند. مهم ترین نهادی که او برای فعالیت های علمی، فرهنگی و تبلیغات مذهبی در اختیار داشت، مسجد بوده است به همین دلیل مساجد زیادی در نقاط مختلف طبرستان و گیلان بنا کرد. حسن بن علی با این فعالیت ها توانست به دو هدف دست یابد؛
۱) ترویج اسلام و مذهب تشیع زیدی در طبرستان و گیلان
۲) فراهم کردن زمینه مناسب برای ایجاد نهضت علویان بر ضدسامانیان.
او بعد از دستیابی به حکومت طبرستان به حمایت از دانشمندان پرداخت و همچنین مکان های خاصی را برای تحصیل علم برای افرادی که علاقه مند به آموختن دانش بودند، ایجاد کرد. او در شهر آمل به تاسیس مدرسه اقدام کرد که گفته می شود نخستین مدرسه یی بود که در جهان اسلام ساخته شد، چون تا قبل از آن زمان فعالیت های علمی مسلمانان بیشتر در حلقه های درسی مساجد یا منازل صورت می گرفت. حسن بن علی همچنین یک کتابخانه بزرگ در شهر آمل احداث کرده که در کنار مدرسه یی که ساخته بود، مجتمع آموزشی بزرگی را تشکیل می داد. حسن بن علی خود یکی از علمای مهم زیدیه به شمار می آید. چنان که نزدیک به ۱۰۰ کتاب در موضوعات دینی به نگارش درآورده است و بسیاری از مردم برای آموختن علم و دانش، به سوی آمل که محل اقامت او بود، حرکت کردند.
ناصر کبیر یکی از عوامل مهم تثبیت دین اسلام در غرب طبرستان و گیلان بود. چنان که ابن اسفندیار، مورخ قرن ششم هجری، که ۳۰۰ سال بعد از او در طبرستان زندگی می کرد، در کتابش می نویسد؛ «فضل و علم و زهد و آثار کرامت او هنوز در گیلان و دیلمان ظاهر است و مذهب و طریقت او معتقد گیل و دیلم است.»
این در حالی بود که تقریباً تا قبل از نیمه قرن سوم هجری تعداد مسلمانان طبرستان به ویژه نواحی دیلم (نواحی کوهستانی بین گیلان و مازندران) بسیار اندک بوده است. این مطلب نشان دهنده این واقعیت است که حسن بن علی نفوذ خیلی زیادی روی مردمان این مناطق داشته است که توانست آنها را به دین اسلام ترغیب کند.
در عرصه سیاسی برجسته ترین ویژگی حسن بن علی مردم دوستی و عدالت محوری اوست. حتی به گفته طبری سنی مذهب، مردم طبرستان هرگز نظیر او را از نظر عدالت و نیک سرشتی و حقیقت خواهی تا آن زمان ندیده بودند. محبوبیت ناصر کبیر در بین مردم طبرستان آنقدر قابل توجه بوده است که اولیاءالله آملی تعداد افرادی را که با حسن بن علی بیعت کرده اند یک میلیون نفر نوشته است. البته با توجه به جمعیت طبرستان در آن دوره زمانی مطمئناً در تعداد این افراد مبالغه شده است ولی این روایت نشانگر این امر است که محبوبیت حسن بن علی در بین اهالی طبرستان به اندازه یی زیاد بوده است که سبب شد چنین عددی از سوی این مورخ ذکر شود. ویژگی مثبت دیگر ناصر کبیر (حسن بن علی) در امور سیاسی حکومتی، شعور سیاسی بالای اوست. انتخاب حسن بن قاسم از سوی او با وجود حضور پسرانش برای اداره امور حکومتی، آن قابلیتی که حسن بن قاسم بعدها در این امر از خود نشان داد و با شایستگی وظیفه خود را در امور حکومتی طبرستان به انجام رساند نشانگر شم سیاسی بالای حسن بن علی بوده است.
تنها نقطه ضعفی که ناصر کبیر (حسن بن علی) در امور سیاسی داشت، نداشتن اقتدار لازم برای حکومت بوده است یا نخواسته که این اقتدار را به طور جدی از خود نشان دهد. او از یک سو خیلی زود از صحنه اصلی حکومت کناره گرفت و سعی کرد در امور علمی و مذهبی فعالیت کند و از سوی دیگر در مورد توطئه یی که حسن بن قاسم بر ضد او انجام داد حسن بن علی پیش بینی های لازم را برای جلوگیری از وقوع چنین اقداماتی انجام نداده بود. او نباید در حالی که هنوز خودش رسماً فرمانروای طبرستان بوده است زمام امور حکومت را به حسن بن قاسم می سپرد تا او به این صورت از این موقعیت سوءاستفاده کند. این امر اشتباهی بزرگ از سوی رئیس یک حکومت است و شاید به نتیجه یی منجر شود که قابل جبران نباشد. اگرچه در این مورد ناصر کبیر توانست دوباره امور حکومتی را به دست گیرد. در مجموع نهضت حسن بن علی (ناصر کبیر) اولاً حکومت علویان طبرستان را احیا کرد و طبرستان را برای مدتی ولو خیلی کوتاه مدت، از زیر سلطه سامانیان که دست نشانده خلفای عباسی بودند بیرون آورد. ثانیاً به گسترش بیشتر تشیع در طبرستان و گیلان کمک کرد. او نه با قدرت زور و اجبار بلکه به وسیله خصایل پسندیده یی که داشت توانست توجه مردم این مناطق را به اسلام آن هم از نوع تشیع زیدی جلب کند و مهم تر از همه اینکه با رفتار منصفانه و ویژگی عدالت خواهی که در او نمایان بود و آن را به مرحله عمل درآورده بود باعث شد اوضاع اجتماعی اقتصادی مردم طبرستان تا حدود زیادی بهبود یابد و در دوره حکومت جانشین او یعنی حسین بن قاسم نیز این وضعیت همچنان ادامه داشت. چنان که این دوره زمانی (۳۱۶ ۳۰۱ هـ) یکی از ادوار درخشان تاریخ طبرستان بوده است و مردم تا حدود زیادی طعم رفاه، عدالت و برابری را چشیدند که البته خیلی زود سپری شد و دوام چندانی نیافت. در این میان ناسازگاری برخی از حاکمان محلی طبرستان با این دو فرمانروای مردم دوست، کارشکنی آن حاکمان بر ضد این دو نفر و حمایت از عمال عباسی فقط به علت جاه طلبی و به دست آوردن قدرت بیشتر در این منطقه باعث تاسف است. این حاکمان نه به فکر ایجاد رفاه و آسایش برای مردم منطقه خود بلکه درصدد به دست آوردن قدرت بیشتر بودند. حکومت هایی که طی کمتر از دو قرن برای از پیش رو برداشتن رقبای محلی خود و برای افزودن بر قدرت خود چندین بار سبب هجوم سپاهیان عباسی و حکومت های دست نشانده آنها در ایران (طاهریان و سامانیان) به طبرستان شدند و حتی در فتح طبرستان و به تاراج رفتن زندگی و اهالی این منطقه به آنها کمک کردند. چه بسیار حکومت هایی که زندگی مردمان شان برای آنها به اندازه پشیزی ارزش ندارد و برای حفظ قدرت خود حاضر هستند مردم را فدا کنند.