زمستان تهران زمستان بود؛ با برفهایی که سر شب شروع میشد و تا سه چهار روز متصل میبارید. برف که میآمد شهر ساکت میشد. میدان مشق یکدست سفیدپوش میشد و سواران نظامی قزاقخانه به داخل ساخلوها پناه میبردند. جز صدای سگ و شغال و گرگ بیرون دروازهی خانیآباد، صدایی نمیآمد. مردان با کلاههای پوست مشکی و قباهای آستر خز و زنان با هودج و درشکه، انگار کندتر راه میرفتند، شهر زیر برف کند و ساکت میشد. تهران در زمستان ساکت بود.
زمستان، انگار کسی حال و وقت عکاسی نداشت. تعداد کم عکسهای مجموعههای خوب، از برف، بیانگر همین واقعیت است. انگار سرما مانع عکس انداختن بود. شاید دوای ظهور و ثبوت و حساسیت شیشهها، در سرما خیلی عمل نمیکرد. شاید منیزیم که آتش میگرفت نور برف پاکیزه را انعکاس میداد.
زمستان، چندان مورد طبعِ گرم ایرانیها نبود. انگار دید جزئینگرشان را به چالش میکشید و از شفافیت نگاهشان میکاست. فضاهای زمستانی عکسهای تهران قدیم، آدم کمتری دارد. از پس ورقهای آلبومینی، فقط سرماست که حس میشود. در مجموعهی پیش رو، بخشهایی است از تهران سفیدپوش شده که مدتهاست میان دود و دم و شلوغی، رنگ برف به خود ندیده. فضاهایی که در آن، روی ساکت تهران تصویر شده.
در هفدهم جمادي الاولي ۱۳۰۷ [پنجشنبه ۱۹ دي ۱۲۶۸ شمسي] كه ديشب برف آمده بود، فراشها هستند؛ زير موزه را، برفش را پارو كرده، يخ را ميتراشند.
آرشيو موزهي عكسخانه شهر
در شانزدهم جمادي الاولي ۱۳۰۷ [چهارشنبه ۱۸ دي ۱۲۶۸ شمسي]در شكارگاه دوشانتپه [پيروزي فعلي] با گلوله زده بوديم و ديشب را برفي باريده و امروز كه هفدهم بود، عكس اين شكارها را در ميان برف در ديوانخانهي طهران انداختهاند.
آرشيو موزهي عكسخانه شهر
از معدود عكسهاي به جا ماندهاي كه در آن بخشي از حياط اندروني و پشت عمارت برليان كاخ گلستان و شمسالعماره مشخص است. به علت برف و مهگرفتگي شديد، بادگيرهاي عمارت بادگير، در تصوير قابل مشاهده نيستند.
آلبومخانه كاخ گلستان
عمارت اعياني يكي از رجال وزارت خارجه در تهران، تصوير از بيروني خانهي خانملك ساساني، آرشيو موزهي عكسخانه شهر/ مجموعهي سيد احمد خان ملك الحسيني ساساني محتشمالسلطان