رابینو در اصل از یک خانواده ایتالیایی بود. یعنی اجداد و پدرانش ریشه در خانواده های ایتالیایی داشتند اما او خود در ۲۷ ژوئیه ۱۸۷۷ میلادی، در شهر لیون فرانسه به دنیا آمد. «ریشه خانوادگی رابینو از کورته میگیلا در شهر پیه مون است. در حدود اواخر قرن پانزدهم شاخه یی از این خانواده در بورگمال در آلبا مستقر بودند. در سال ۱۶۱۹ کلنل بارتولومئو قسمتی از تیول بورگمال را با عنوان سینیوری از دوک مانتو دریافت کرد. در سال ۱۸۳۰ جیوانی رابینو آخرین نماینده خانواده رابینوی بورگمال به قصد اقامت در انگلستان، ایتالیا را ترک کرد و هم در آنجا بود که« م ج رابینو» مولف تحقیقات و بررسی هایی در زمینه کشورهای مصر و ایران در سال ۱۸۴۳ به دنیا آمد». او سپس به ماموریت هایی در آفریقا رفت. از این رو بود که مدتی از زندگی رابینوی کوچک پس از تولد در مصر و در میان عرب زبان ها گذشت، چرا که در سال ۱۸۸۱ پدرش به سمت کفالت شعبه بانک «کردی ایونه» در اسکندریه منصوب شد و به همین منظور به مصر رفت و پس از چند سالی در سال ۱۸۸۸ به مدیریت شعبه قاهره همان بانک منصوب و مشغول خدمت شد. کوشش او برای گسترده کردن فعالیت بانک و نیز ایجاد ثروت و اعتبار بیشتر، برای او رشد و اعتبار به همراه داشت چرا که در سال ۱۸۸۹ میلادی برای تاسیس بانک شاهنشاهی ایران به تهران آمد و در واقع مسوول تاسیس بانک شاهنشاهی در ایران شد و پسرش« هـ. ل. رابینو» ی کوچک چند سال پس از وی به ایران آمد.
اینکه چه عاملی سبب شد تا پدر رابینو یا همان ژوزف رابینو را مامور تاسیس بانک شاهنشاهی در ایران کنند هنوز مشخص نیست.
به هر حال رابینوی پسر در سال ۱۸۹۵ به ایران آمد. برای مدتی منشی پدرش شد. بنابراین از همان ابتدا کم کم در کارهای پدر، در امور بانکی، به وی کمک می کرد و سپس به تنهایی اداره راه شوسه تهران قم که امتیاز آن نیز به بانک شاهنشاهی واگذار شده بود، به او محول شد. این ماموریت و مسافرت های وی تا کاشان و سلطان آباد (اراک امروزی) سبب شد که اطلاعاتی از آن نقاط به دست آورد. البته محل اقامت دایمی او تهران بود و حدود شش سال در تهران سکونت داشت. اما در سال ۱۹۰۰، مدت شش ماه، در شهر مشهد اقامت گزید و از راه قوچان عشق آباد و روسیه به اروپا بازگشت و از طرف بانک شاهنشاهی مامور تشکیل شعبه آن بانک در کرمانشاه شد. سپس به سمت وکالت کنسولی انگلستان در کرمانشاه و پس از آن به عنوان رییس کنسول و کنسول موقتی منصوب شد.
در این زمان جهان شاهد تغییراتی بود. از سویی انقلاب ۱۹۰۵ در روسیه که به دنبال شکست ارتش تزاری از ژاپن ایجاد شده بود پایه های تزارها را نه تنها در روسیه بلکه در ایران نیز لرزانیده بود. بانک استقراضی روس هم که رقیبی برای بانک شاهنشاهی انگلیس بود در پی تحولات سیاسی روسیه خود را در وضعیتی بحرانی و خطرناک حس می کرد و از همین رو فعالیت چشمگیری از خود نشان نمی داد. شاید به همین دلیل بود که انگلیسی ها موقعیت را برای تاسیس بانک شاهنشاهی در حیاط خلوت روسیه مناسب دیدند. حیاط خلوت روسیه کجا بود؟ بی شک گیلان و مازندران، دو ایالت حاصلخیز ایران همیشه طمع روس ها را تحت تاثیر قرار می داد.
شاید به همین دلیل بود که چند ماه بعد از انقلاب ۱۹۰۵ در روسیه که البته به شکست انقلابیون و معترضان انجامید اما از طرفی پایه های تزارها را سست کرد، انگلیسی ها تصمیم به گسترده کردن دامنه نفوذ خود در ایران کردند. بر این اساس تاسیس شعبه بانک شاهنشاهی در رشت، مرکز ایالت گیلان در اولویت قرار گرفت.
کسی باید برای این کار انتخاب می شد که تبحر و روابط عمومی لازم را می داشت و همچنین در اداره مرکزی بانک شاهنشاهی در تهران همه از او پشتیبانی می کردند. در این میان قرعه به نام هـ ل. رابینو افتاد. او هم از تجربه کافی برخوردار بود و هم اینکه پدرش در تهران می توانست به خوبی به او کمک کند. از این رو هـ. ل. رابینو از ۳۱ اکتبر ۱۹۰۶ برابر با ۱۳۲۴ هجری قمری به سمت ریاست بانک شاهنشاهی رشت انتخاب شد. اما حضور او در این مسوولیت طولانی نشد بلکه کارش گسترده تر شده و به امور دیگری پرداخت. به این صورت که از ۱۷ آوریل ۱۹۰۷ به سمت رسمی نایب کنسول و سپس کنسول انگلیس در گیلان منصوب شد.
مدت اقامت هـ ل. رابینو در گیلان حدود شش سال طول کشید اما او روی هم رفته حدود ۱۷ سال در ایران ماند. از این مدت پنج سال در تهران و شش سال در گیلان و بقیه را بطور پراکنده در دیگر جاهای دیگر ایران از جمله کرمانشاه، مشهد، قم و... سپری کرد. او سال ها بعد از حضور خود در گیلان، یادداشتی درباره حضور خود در گیلان نوشت. البته نوشته او بیشتر اشاره به آثار مکتوبی دارد که نوشته است. اما به هر حال شرح حال جالب و دست اولی است که به قلم خود او نوشته شد. مقاله رابینو درباره خودش در مجله «روزگار نو» چاپ لندن، شماره چهار سال سوم درج شد. رابینو آنچه به جوان ایرانی می آموزد بسیار جالب توجه است. او چه با پای پیاده و چه به وسیله اسب و دیگر امکانات سعی می کند همه سرزمین ها و ابنیه یی را که لازم است ببیند. این تلاش و سعی فراوان در نوشتار دیگر رابینو نیز مشخص است: « در طول اقامتی در حدود شش سال (۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ هجری قمری ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۲ میلادی) در گیلان، از تمام اوقاتی که فرصت دست می داد برای جمع آوری اطلاعات در زمینه مسائل مختلف این ایالت که خوب شناخته نشده است استفاده می کردم. اطلاعات من نه فقط به وسیله مسافران، روستاییان، بازرگانان و کدخداها، بلکه از مالکان اراضی و کارمندانی که به سبب علاقه مندی به محیط کار خود اطلاعات سودمندی داشتند جمع آوری شده و مسافرت ها و مطالعات و مشاهدات شخصی من نیز به این امر کمک کرده است. در چنین اثری وجود اشتباهات اجتناب ناپذیر است، اما من باید یادآور شوم که به دفعات اسامی محلاتی را که به وسیله روستاییان شناخته ام تکرار کرده ام و برای اینکه به این نوشته شکل خاصی داده باشم از اسنادی که توسط اروپاییان تهیه شده و از فرصت هایی که از نظر مصاحبه و مشورت پیش می آمد استفاده کرده ام و آن را به نظر افراد ذی صلاح رسانده ام. نزدیک ۸۰ سال پیش «ج ب فریزر» اشکالاتی را که در زمینه شناسایی دقیق محل و جمعیت و دهکده های این سامان وجود دارد چنین بیان کرده است: «دهکده ها در میان جنگل ها پراکنده است. خانه ها در یک نقطه متمرکز نیست و به صورتی جدا از هم در جاهای مختلف بنا شده است. اطراف هر سه یا چهار خانه را که در کنار هم قرار دارد باغ های میوه و چمن احاطه کرده است. هر محله از اجتماع چند توده کوچک از این خانه ها تشکیل شده و غالبا هر دهکده شامل چند محله است به همین جهت است که دهکده ها وسعتی در حدود چند کیلومتر مربع را اشغال می کنند و دارای مقدار قابل توجهی جنگل و زمین مزروعی هستند. دانستن رقم جمعیت این دهات با وضعی که به نظر می رسد مشکل است.
این اشکال تا بدان حد است که یک کدخدا هم به دشواری می تواند به سوالی در این زمینه پاسخ گوید». در پایان این مقدمه وظیفه دارم احترامات و تشکرات صمیمانه خود را حضور دوستان ایرانی خود به سبب محبتی که در تهیه این کتاب در حق من کرده اند تقدیم دارم. منشی من میرزا محمدخان صمصام الکتاب که در طول شش سال اقامت همکار با ارزشی برای من بوده است سهم بیشتری دارد. هـ ل رابینو. مگادور ژانویه ۱۹۱۴.» او سال های سال در ایران ماند و همچون ایرانیان دیگر رفتار و گفتاری ایرانی یافت. این سبب شد که حتی پس از کوچیدن از ایران، باز در فکر ایران باشد. رابینو گزینه جالبی است برای نمونه آوردن از فرهنگ و تمدن ایران، از این جنبه که هر فرهنگ و قوم و زبانی وارد ایران شد نتوانست به کلی هر آنچه در ایران وجود دارد را تغییر دهد اما خودش تغییری کلی کرد. از این جمله اند مغول ها. رابینو نیز در ایران تغییر کرد. او شیفته مردمی شد که بشدت ساده و مهربان و خوش باور بودند. رابینو تا ۱۹۱۲ با سمت رسمی کنسول انگلستان در گیلان، البته با سکونت در شهر رشت حضور داشت. در این مدت نقاط عمده گیلان و مازندران و قزوین و بخش های شرقی آذربایجان را از نزدیک دید.
از جمله سفرهایی به نقاط کوهستانی هم داشت که در آن زمان بسیار سخت بود. توجه داشته باشید که در آن زمان به عنوان نمونه سفر زیارتی به مشهد از طریق دریای کاسپین انجام می شد. چرا که مسیر زمینی نه چندان هموار بود و هم اینکه امنیت نداشت. اما رابینو از رشت تا گنبد کاووس و دشت گرگان مسافرت کرده بیشتر نقاط مازندران از جمله گرگان، بابل، آشوراده و... را بطور کامل دیده بود. دیدن او از این مناطق نه بطور ساده و گذرا بلکه به چشم یک محقق صورت گرفت و این سفرها در یادداشت هایی که او برمی داشت نمودی علمی نیز یافت. اما سر انجام حضور رابینو در ایران خاتمه یافت. او در سال ۱۹۱۲ از ایران عزیمت کرده و مامور خدمت در مگادور در ساحل غربی مراکش شد. پس از چند ماموریت دیگر او در فوریه ۱۹۴۰ به بروکسل رفته و دو روز پس از ورود لشکر آلمان نازی به بلژیک، از راه پاریس و مادرید به لندن بازگشت و برای چند سال در آنجا ماند. گفته می شود او در این زمان به کاری در«دفتر مرکزی امپریال بانک مسوولیت یافته بود» اما در روزهای آخر عمر به پاریس رفته و مرگ وی نیز در روز ۲۶ سپتامبر ۱۹۵۰ در پاریس اتفاق افتاده است. رابینو در تمام طول دوران زندگی علمی و سیاسی خود به عنوان یک کارمند رسمی دولت انگلیس باقی ماند و در وزارت امور خارجه و اداره مستعمرات انگلیس نقش داشت.
ادوارد براون، ایرانشناس معروف انگلیسی می نویسد: «رابینو ظاهرا در سال ۱۹۱۲ میلادی از رشت به مراکش انتقال داده شد و نماینده کنسولی انگلیس در آن کشور شد. سال ها (شاید تا سال ۱۹۲۲) در آن کشور ماند و بعدها در کنسولگری انگلیس در ازمیر مشغول خدمت بود. او کتاب معروف خود را به اسم «مازندران و استرآباد» در همانجا در اواخر سال ۱۹۲۵ مسیحی به پایان رساند. بعد از این تاریخ من اطلاع مرتبی از او ندارم. جز آنکه چندی در وزارت امور خارجه انگلیس در لندن کار کرد و مدتی نیز مامور کنسولگری انگلیس در نیس (فرانسه) بود و در آنجا کاملا مستقر شده بود تا آنکه در اثنای جنگ جهانی دوم موقعی که فرانسه به دست مارشال پتن تسلیم آلمان شد و انگلیسی ها هم از فرانسه بیرون رفتند او هم از نیس به لندن رفت و بقیه عمر خود را در آنجا ماند. رابینو هر از گاهی در لندن نزد اینجانب می آمد و من خوشوقتم که وسیله طبع و نشر دو کتاب او شدم، که یکی را (سکه و نشان های پادشاهان ایرانی) بانک ملی ایران به خواهش من چاپ کرد و دیگری را (فهرست نمایندگان سیاسی و کنسولی انگلیس در ایران) باز به خواهش من وزارت خارجه ایران طبع کرد. مرحوم رابینو مقالات و رسائل زیادی نوشته که فهرست بعضی از آنها تا سال ۱۹۲۲ مسیحی در آخر کتاب مازندران او مندرج است.»
آثار رابینو چنان بکر و جدید بود که تا آن زمان کسی دیگر اقدام به چنین کاری نکرده بود. تا جایی که احمد کسروی درباره او می گوید: «مسیو رابینو... این مرد را همه می شناسیم که به تاریخ ایران نیکی ها کرد.» از جمله کتاب های مهم رابینو، مشروطه گیلان است. رابینو چه در زمان وقوع مشروطه و چه در زمان سقوط محمد علیشاه و به سلطنت رسیدن احمد شاه در ایران حضور داشته و ناظر آگاه و از نزدیک وقایع بود. بویژه حضور او در رشت در زمان حرکت مشروطه خواهان گیلانی برای فتح تهران در سال ۱۲۸۷ قطعی بود و نوشته های او می توانست بسیاری از مسائل تاریخی را روشن کند.
اما تا همین چند سال قبل اثری از او در این باره منتشر نشده بود تا اینکه کتابی با عنوان «نامه هایی از تبریز» نوشته ادوارد براون منتشر شد که در آن اشاره شده بود رابینو درباره مشروطه گیلان ۱۰۸ صفحه نوشته دارد که در دانشگاه کمبریج حفظ شده است.
سرانجام این یادداشت ها به همراه چند صفحه درباره وقایع مشهد به دست آمد و در ایران به کوشش محمد روشن به چاپ رسید. این کتاب به دو صورت چاپ عکسی و چاپ تایپی منتشر شد. اما به هر حال کتاب مشروطه رابینو کتابی بی نظیر است. در واقع او ناظری آگاه و از نزدیک بود. او در جریان وقایع مهم قرار داشت و از همه چیز با خبر بود. مشروطه گیلان نوشته رابینو در واقع اثری یکه و بی همتاست. هیچ اثر دیگری در این حد نوشته نشده است. هر چند که کتاب احمد کسروی درباره مشروطه از جمله بهترین کتاب ها در این زمینه شمرده می شود اما در آن کتاب هم چندان به سیر وقایع گیلان اشاره نشده است. اما در کتاب رابینو محور بحث ها گیلان است. او کنسول یک کشور بیگانه بود و از سویی از اخبار محرمانه نیز به خوبی آگاهی داشت. حتی ممکن بود مشروطه خواهان پیش خود بحث هایی را باز نکنند اما رابینو را در جریان آنها می گذاشتند یا اینکه رابینو به وسیله گماشته هایی به آن اخبار دست می یافت، در هر حال کیفیت کار مهم است.
کتاب ولایات دارالمرز ایران، گیلان هم از جمله مهم ترین کتاب های رابینو است. در واقع می توان کتاب های مشروطه گیلان، ولایات دارالمرز، تاریخ مازندران و استرآباد رابینو را از بقیه جدا کرد و نمره یی دیگر به آنها داد. همچنین یکی از کتاب های مهم او کتابی بود درباره سکه شناسی که این کتاب پیش از انقلاب چاپ شد. چاپ اول این کتاب ارزشمند را خود رابینو در لندن منتشر کرده بود اما به دلیل اینکه این کتاب منبع قابل اتکایی بود و مورد رجوع هر محقق و پژوهشگری می شد به سرعت نایاب شد