موسیقی سنتی ایرانی، شامل دستگاهها، نغمهها و آوازها، از هزاران سال پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته و آنچه دلنشینتر، سادهتر و قابلفهم تر بوده است؛ امروز در دسترس است. بخش بزرگی از آسیای مرکزی، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکیه متأثر از این موسیقی است و هر کدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این موسیقی داشتهاند. اینک قبل از بررسي خلاصه وار تاريخ موسيقي ايران بايد به چند نكته توجه كرد: اول آنكه ايران باستان، كشوري پهناور بوده كه حدودا شامل ۳٠ كشور امروزي بوده است و به طبع داراي اقوام، مذاهب و فرهنگهاي گوناگوني بودهاند.
بنابراین ما نبايد منتظر فرهنگي يك پارچه باشيم زيرا اين اقوام در كنار هم و به كمك دستاوردهاي يكديگر به پيشرفت و تكامل رسيدهاند و نه به تنهايي. از طرفی موسيقى اقوام و ملل مختلف در قالب ملى و بومى بر اساس قواعد و مقررات خاصى تشکيل مىشود. حوادث تاريخي، انقلابها، تمدنها و ... در پىريزى مبانى موسيقى سنتى و ملى سهم بسزايى دارند. کشور ايران از لحاظ موسيقى قدمت تاريخى و درخور توجهى دارد. تاريخنويسى بهطور تخصصى امرى است جديد و موسيقى در ايران از ديرباز تا امروز داراى تاريخ نوشته شدهاى نيست.
البته بهجز اين علت، دلايل ديگرى نيز براى اين امر وجود دارد. از آنجائىکه موسيقى هنرى است شفاهي، از ساير هنرها ديرتر و کمتر به نوشته درآمده است. شرايط ناپايدار ايران بهدليل هجومهاى مداوم قبايل و کشورهاى بيگانه و نيز نابسامانىهاى داخلى موجب شد که از اين نظر مستندات کافى - اگرهم وجود داشته - از بين برود و باقى نماند. طبق نظريههاى برخى مورخان مشرقزمين، قدمت موسيقى ايرانى را در زمان هخامنشى برآورد کردهاند و يکى از خط و زبانهاى هفتگانه آن دوران که عامهٔ مردم آن را بلد بودهاند، احتمالاً موسيقى بوده و آوازهايى از قبيل سوگ سياوش را با آن خط و زبان مىخواندند. اما از اين دوران اطلاعات دقيقى در دست نيست.
البته سرودهاى مذهبى گاتها بهگونهاى موزون بهصورت آواز خوانده مىشده ولى در مذهب قديم ايراني، موسيقى داراى اهميت چندانى نبوده است. ولى موسيقی غيرمذهبى به صورت رقص و آواز رايج بوده است. پس از حملهٔ اسکندر، در زمان سلوکيان و اشکانيان، ايران تحت تأثير تمدن يونان واقع شد و تحولى در عرصهٔ موسيقى اتفاق افتاد؛ اما در حقيقت پايهريزى موسيقى ايران به دورهٔ ساسانيان باز مىگردد و اسناد اوليهٔ موسيقى ايران متعلق به اين دوران است.
از امپراتورى خسرو پرويز و شکوه دربارش بسيار گفته شده؛ وى از موسيقىدانان حمايت مىکرده؛ از مهمترين موسيقىدانان اين دوره رامتين، بامشاد، باربد، نکيسا، آزاد و سرکش بودند که هنوز نامشان باقى است. از ميان اينها باربد برجستهترين چهره بود و داستانهاى زيادى بعدها دربارهٔ مهارت او در نوازندگى و آهنگسازى نقل کردهاند. تنظيم و سازماندهى سيستم موسيقايى يعنى هفت ساختار مقامى معروف به خسروانى و سى مقام اشتقاقى (لحن) و سيصد و شصت ملودى را به او نسبت مىدهند. شمار آنها با تعداد روز در هفته، ماه و سال تقويم ساسانيان برابر بوده است.
امروزه بهدرستى معلوم نيست که اين مقامها و آهنگها چه بودهاند؛ اما نامهاى بعضى از اين آهنگها توسط نويسندگان دورهٔ اسلامى ذکر شده؛ نامهايى چون کين ايرج، کين سياوش که شايد اشاره به حوادث تاريخى داشتهاند و اسامى چون باغ شيرين و باغ شهريار که شکوه دربار را نشان مىداد، و نيز اسامى چون سبز بهار و روشن چراغ را بکار مىبردند. اما دربارهٔ آن آهنگسازىها اطلاعات درستى در اصول نظرى آن دوران وجود ندارد.
البته در بررسي دوره پيش از اسلام یکی از منابع معتبر ما همان حجاريها و مجسمهها و نقوش روي ظروف بدست آمده مي باشد كه از سال ١٥٠٠ قبل از ميلاد مسيح آغاز مي شود. از مجسمه هاي بدست آمده در حيطه قلمرو ايران باستان كه در شوش بدست آمده، سازي شبيه تنبور امروزي مشاهده مي شود كه نمايانگر يك ساز ملوديك در آن زمانها است. در حجاريهاي طاق بستان، گروه نوازندگان چنگ نواز و سازهاي بادي نيز مشاهده مي شود. بيشتر اطلاعات ما از دوران پيش از اسلام ايران زمين، محدود به كتب تاريخي و اشعار سده هاي اول دوران اسلامي است و ما اطلاعي از موسيقي كاربردي و نحوه اجراي دقيق موسيقي در آن دوران نداريم.
موسيقى دورهٔ ساسانيان هستهاى بود که از آن موسيقى تمدن اسلامى رشد نموده است. بعد از اسلام موسيقى ايران توقف کوتاهى داشت و بعد از چند سال دچار تغييراتى شد. اما در دوره بعد از فتح ايران توسط اعراب تا آخر دوره خلفاي راشدين كه در سده اول حكومت اسلامي حكمراني مي كردهاند (از سال يازده تا چهل و يك هجري قمري) انواع موسيقي ممنوع بود.
با روي كار آمدن بني اميه موسيقي آزادي بيشتري پيدا كرد و از اين دوران تا دوران خلفاي عباسي دوره اوج شكوفايي موسيقي نظري و عملي ايران و اسلام است كه در اين دوران كساني چون فارابي، ابن سينا، خواجه نصيرالدين طوسي، ابن زيله، صفي الدين ارموي، عبدالقادر مراغي، ابوالفرج اصفهاني، اسحاق موصلي، ابراهيم موصلي، قطبالدين محمود شيرازى و افراد بيشمار ديگري در موسيقي عملي و نظري ظهور كردند كه كتب و رساله هاي آنها در موسيقي موجود است. به طور کلی موسيقي قبل از اسلام را بايد يك نوع موسيقي عملي دانست و قاعده و نظمي بين صوتها و لحنها پيدا نكرده بودند، ولي در دوره اسلامي به دست ايرانيان با توجه به قاعده هاي موسيقي كه فيلسوفان يوناني طرح كرده بودند نهضتي در موسيقي ايران پديد آمد.
در دوران صفوى و قاجار، موسيقى تحت اختيار دربار بود و از اجتماع دور افتاد، اما شکل مذهبى آن در قالب تعزيه و نمايشهاى دراماتيک و نيز توسط نوازندگان و شاعران دورهگرد تداوم يافت، ولی البته از موسيقي كه در دوران اسلامي كاربرد داشت جدا شد و رنگ ايراني اين موسيقي بيشتر شد. اهمیت موسیقی در زمان صفویه را می توان در بنای کاخ چهـلستون و اتاق موسیقی کاخ عالی قاپو مشاهـده کرد.
در دوره قاجاريه اين روند به اوج كمال خود رسيد و سيستم ديگري كه بنام دستگاه در دوره صفويه ظهور كرده بود، كامل شد و توسط نوارندگان چيره دست آن زمان به صورت شفاهي به شاگردان سازهايي از قبيل تار، سه تار، كمانچه، ني و سنتور انتقال پيدا كرد و در همين دوران قاجاريه بود كه خط نت امروزي به ايران راه يافت و سنت شفاهي اساتيد موسيقي ايران كه بنام رديف است به خط نت در آمد.
از دورهٔ ناصرى به بعد نيز با تأثيرپذيرى از فرهنگهاى ديگر، موسیقی قدرت خلاقهٔ بهترى يافت و دوران تازهاى آغاز شد. با شروع قرن بيستم بهدليل تأثيرات غرب، موسيقى به ميان مردم آمد و رونق تازهاى از جهت آموزش و پژوهش به وجود آمد. در اوايل دههٔ ۱۹۳۰ هنرستان عالى موسيقى در تهران تأسيس شد و آموزش غربى مبنا قرار گرفت. ارکستر سمفونيک تشکيل شد و گروه کُر سازماندهى گرديد. در کنار آن موسيقى سنتى ايران طى کنسرتهايى با تلاش علىنقى وزيرى برپا شد.
پس از جنگ جهانى دوم، گروههاى مختلف موسيقى در رشتههاى مختلف و نيز جشنوارههاى متعدد و با حضور هنرمندان بينالمللى در دههٔ ۱۹۷۰ در ايران برپا گرديد و پايتخت، حيات موسيقيايى پرتحرکى را شاهد بود. تأثير راديو و تلويزيون نيز در اين مورد بسيار چشمگير بود. هنرستان عالى موسيقى و هنرستان موسيقى ملى و دانشکده موسيقى دانشگاه تهران، دانشجويان را در رشته موسيقىشناسى و آهنگسازى غربى و نيز موسيقى سنتى ايرانى تربيت کردند و بزرگانى در عرصهٔ موسيقى ايران ظهور کردند که توانستند خدمات ارزندهاى براى اين کشور انجام دهند. از جمله غلامحسين درويش (۱۲۵۱-۱۳۰۵)، استاد روحا... خالقى (۱۲۸۵-۱۳۴۴)، استاد ابوالحسن صبا (۱۲۸۱-۱۳۳۶)، استاد علىنقى وزيري، مهدى برکشلي، و نيز محمدتقى مسعوديه موسيقىشناس.
طبقهبندی موسیقی ایران
موسیقی سـنتی امروز ایران، که باقی مانده مقامات دوازده گـانه قـدیم است، قـبلا مفـصل تر بوده و امروز جـزئی از آن در دستـرس است. طبق روش طبقه بـندی جـدید در آواز و مقامات، که از حدود صد سال پـیش برقـرار شده، آواز و موسیقی سنـتی ایران را در دوازده مجـموعه قرار دادهاند. از دوازده مجـموعـه تـقـسیم بـندی شده، هـفت مجموعـه که وسعـت و استـقـلال بـیـشـتری داشتـهاند، دستگـاه نامیده شده و پـنج مجموعـه دیگـر را که مستـقل نـبوده و از دستگـاهـهای مزبور منشعـب شدهاند، آواز نامیدهاند.
دستگاه
هر دستگاه موسیقی ایرانی، توالیای از پرده های مختلف موسیقی ایرانی است که انتخاب آن توالی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال میدهد. هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشكيل شدهاست و معمولاً بدین شیوه ارائه میشود که از درآمد دستگاه آغاز میکنند، به گوشهٔ اوج یا مخالف دستگاه در میانهٔ ارائه کار میرسند، سپس با فرود به گوشههای پایانی و ارائهٔ تصنیف و سپس رِنگی اجرای خود را به پایان میرسانند. موسیقی سنتی ایران شامل هفت دستگاه و پنج آواز است. هفت دستگاه ردیف موسیقی سنتی ایرانی عبارتاند از: شور، ماهـور، هـمایون، سه گـاه، چـهـارگـاه، نوا و راست پـنجـگـاه.
آواز
آواز معمولاً قسمتی از دستگاه مورد نظر است که میتوان آنرا دستگاه فرعی نامید. آواز از نظر فواصل با دستگاه مورد نظر یکسان یا شبیه بوده و میتواند شاهد و یا ایست متفاوتی داشته باشد. بهطور مثال آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور و از درجه پنجم آن بوده و به عنوان مثال اگر شور سل را در نظر بگیریم، دارای نت شاهد و ایست «ر» میباشد. بدین ترتیب در آواز شور، ملودی با حفظ فواصل دستگاه شور روی نت «ر» گردش میکند و در نهایت روی همان نت میایستد. بهطور کلی هر آواز پس از ایست موقت روی ایست خودش، روی ایست دستگاه اصلی (در اینجا شور) باز میگردد. آوازهای متعلق به دستگاه موسیقی ایرانی ۵ تا هستند و عبارتاند از:
• آواز ابوعطا، متعلق به دستگاه شور (درجه دوم)
• آواز بیات ترک (بیات زند)، متعلق به دستگاه شور، (درجه سوم)
• آواز افشاری، متعلق به دستگاه شور، (درجه چهارم)
• آواز دشتی، متعلق به دستگاه شور، (درجه پنجم)
• آواز بیات اصفهان، متعلق به دستگاه همایون، (درجه چهارم)
ردیف
موسیقی امروز ایران از دورهٔ آقا علیاکبر فراهانی (نوازندهٔ تار دورهٔ ناصرالدین شاه) باقی ماندهاست که توسط آقا غلامحسین (برادر آقا علیاکبر) به دو پسر علیاکبرخان به نامهای میرزا حسینقلی و میرزا عبدالله، آموخته شد و آنچه از موسیقی ملی ایران امروزه در دست است، بداههنوازی این دو استاد میباشد که به نام «ردیف موسیقی» نامیده میشود. ردیف در واقع مجموعهای از مثالهای ملودیک در موسیقی ایرانی است که تقریباً با واژهٔ «رپرتوار» در موسیقی غربی هممعنی است. گردآوری و تدوین ردیف به شکل امروزی از اواخر سلسلهٔ زند و اوایل سلسلهٔ قاجار آغاز شدهاست. یعنی در اوایل دورهٔ قاجار سیستم مقامی موسیقی ایرانی تبدیل به سیستم ردیفی شد و جای مقامهای چندگانه را هفت دستگاه و پنج آواز گرفت.
از اولین راویان ردیف میتوان به خاندان فراهانی یعنی آقا علی اکبر فراهانی - میرزا عبدالله – آقاحسینقلی و... اشاره کرد. ردیفهایی که اکنون موجود میباشند: ردیف میرزا عبدالله - ردیف آقاحسینقلی - ردیف ابوالحسن صبا - ردیف موسی معروفی - ردیف دوامی - ردیف طاهرزاده - ردیف محمود کریمی - ردیف سعید هرمزی - ردیف مرتضی نیداوود – و ... میباشند. هماکنون ردیف میرزا عبدالله - صبا و دوامیکاربری بیشتری دارند و بیشتر در مکاتب درس موسیقی آموزش داده میشوند. همچنین بر هـفت دستگـاه اصلی و پـنج آواز، تعـدادی گوشه نیز موجود است و الگـوی نوازندگـان و خوانـندگـان امروزی است. شمار این گـوشهها ۲۲۸ عدد عنوان شده است.ردیف های مخـتـلف و مشهـور استادان موسیقی سنـتی صد ساله اخـیر مانـند آقا حسیـنـقـلی، میرزا عـبدالله، درویش خان و صـبا نـیـز از هـمین نـظم پـیـروی میکـند.
اجـرای دستـگـاه و آواز
برای اجرای یک دستگـاه با یک آواز تـرتـیـبی را باید رعـایت کرد که معـمولا این چـنـیـن است: درآمد، آواز، تصنـیف و رنگ. از زمان مرحوم درویش خان و به ابـتکـار وی، پـیش درآمد و چـهار مضراب نیـز به این سلسله مراتـب اضافه شده است.
ترانههای فـولکـوریک ایران
در ایران اقوام مخـتـلفی ساکـنـند که از نظر فرهـنگی و قـومی تـفاوت های بـسیاری با یکـدیگـر دارند؛ بنابراین موسیقی فولکوریک ایران دارای خصوصیات بسیار متـنوعی از نظر طرز بـیان و لحـن موسیقی است. مثـلا موسیقی آذربایجـانی، گـیلانی، خراسانی، بـخـتـیاری، کردی، شـیرازی و بلوچی نـه تـنـها در ملودی هـا، که در گـویش نـیز با یکـدیگـر بـسیار متـفاوتـند. از نظر فرم موسیقی می توان از دو نوع موسیقی بومی در ایران نام برد:
۱ - تـرانه های بومی آوازی که به صورت انـفرادی یا دسته جمعـی خوانده می شود.
۲ - رقص های محلی سازی که با سازهـای محلی به اجرا در می آید.
نمونه هایی از موسیقی فـولکوریک ایران عبارتند از: موسیقی بـخـتـیاری، لرستان و فارس، موسیقی گـیلان و تالش، موسیقی کردستان، موسیقی سواحل جنوب ایران، موسیقی سیستان و بلوچستان، موسیقی خراسان، موسیقی ترکمن و موسیقی آذربایجان. برخی دیگر از موسیقی نواحی ایران نیز شامل موسیقی مازندران، موسیقی همدان و موسیقی نمکدرهای میباشند.
سازها
سازهای مهم موجود در ایران عبارتند از: نی، دف، تار، سهتار، دوتار، کمانچه، قیچک، قانون، تمبک، چنگ، رباب، تنبور، سنتور، بربط، عود، داریه، ضرب، چگور، تمبیره، سرنا، دودوک (بالابان)، نی انبان، قره نی، دون علی، دو ضاله یا دوزله، دهل، دمام، تاس، نقاره، زنگ، طبل، کرنا، کوس، دیوان، هزار تار، چنگ، سنتور ایستاده، اِکتار (سازی تک سیمه) و سایر سازهای مربوط به مناطق مختلف و محلی.