Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

نخستین عکاس ایران را بشناسید!

نخستین عکاس ایران را بشناسید!

پیدایش عکس و دوربین عکاسی برای اولین بار در اواخر دوره حکومت محمد شاه قاجار توسط نظامیان و مستشاران اروپایی که به تهران رفت و آمد داشتند، گزارش شده است.

پیدایش عکس و دوربین عکاسی برای اولین بار در اواخر دوره حکومت محمد شاه قاجار توسط نظامیان و مستشاران اروپایی که به تهران رفت و آمد داشتند، گزارش شده است.


عکس هایی که در ابتدا از تهران گرفته شده شامل عکس هایی از زندگی مردم و درباریان قاجار بود که متاسفانه نخستین عکس های برگرفته شده از ایران در موزه ها و مراکز فرهنگی خارج از کشور نگهداری می شود. با روی کار آمدن ناصرالدین شاه و علاقه وی به دوربین عکاسی، عکاسی از انحصار فرنگیان خارج شد.

وی عکاسی را از شخصی فرانسوی به نام «مسیو کارلیان» آموخت. خودش به کار عکاسی، ظهور فیلم و چاپ عکس پرداخت. از جمله عکس های معروفی که ناصرالدین شاه از خود به جا گذاشته است، عکسی از مهدعلیا (مادرشاه) و زنان حرمسرایش است. وی به غیر از عکاسی از زنان و سوگلی هایش، از بناها، مناظر، شکارگاه ها، ییلاقات و زندانیان سیاسی عکس می انداخت.

بسیاری از عکس هایی که ناصرالدین شاه از زندانیان سیاسی گرفته در آلبوم خانه کاخ – موزه گلستان نگهداری می شود و جمله «خودمان انداختیم» دیده می شود.

پس از ناصرالدین شاه، سایر عکس های برجای مانده از دوران قاجار، عکس هایی از مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه، احمد شاه است که در حالت های مختلف ایستاده، نشسته، سوار بر کالسکه اسب دیده می شود و کمتر عکسی از مناظر طبیعی در آن روزگار به ثبت رسیده است.

 با روی کار آمدن پهلوی اول، عکس های بجای مانده در آن دوران بیشتر از احداثاث، ابنیه عمارات، پل ها، ساختمان، دانشگاه، خیابان کشی، شهرسازی، پارک، دانشکده، مدرسه و قشون است.

ناگفته نماند که تا مدت های مدیدی عکاسی در انحصار درباریان بود و آنها از عکس به عنوان وسیله ای جهت پیشبرد پاره ای از اهداف و مقاصد خاص خود استفاده می کردند و اگر در اوایل دوربین عکاسی فقط به منظور گرفتن عکس های یادگاری و نمایش مورد استفاده قرار می گرفت، به تدریج با استفاده از تکنیک های جدید عکاسی، عکس در زمینه های دیگر به کار گرفته شد. تا جایی که گروهی از دربایان برای تخریب چهره برخی از رجال سیاسی به دفعات عکس افراد مهم و سرشناس و یا دشمنان خود را با بدن حیواناتی نظیر سگ، گربه، الاغ و... مونتاژ و درمیان مردم توزیع می کردند.

عکاسی که در ابتدا برای تفنن شاه و درباریان به تهران راه یافت، بعدها وسیله ای شد تا عده ای از شاگردان ممتاز و با استعداد دارالفنون برای آموختن فن عکاسی به اروپا اعزام شوند و چند نفر از آنها بعد از مراجعت مورد توجه ناصرالدین شاه قرار گرفتند و به عنوان عکاس باشی در دارالخلافه مبارکه ناصری مشغول به کار شدند و حتی برخی از آنها در مسافرت های داخلی و خارجی شاه را همراهی می کردند.

 محمدرضا بیگی، نگارنده کتاب تهران قدیم، نام عده ای از عکاس باشیان پایتخت را به ترتیب قدمت و مسوولیت برشمرده است:
«حاج میرزاعلی عکاس باشی – آقا رضای پیشخدمت (اقبال السلطنه)، عزیز خواجه (متصدی تاریکخانه و ظهور عکس)، عباسعلی بیگ (ناظم عکاسخانه)، معتمدالسلطان (رییس عکاسخانه)، حسنعلی (عکاسب اشی)، عبدالله قاجار (عکاس باشی مدرسه دارالفنون)، محمدحسین قاجار و میرزا جهانگیرخان. در این میان حسنعلی عکاس باشی و عبدالله قاجار از کسانی بودند که عکاسی را در اروپا آموخته بودند و به سایران آموزش می دادند».

 اما تاریخ، عبدالله قاجار را پدر عکاسی ایران می شناسد و عکس های متعلق به دوران قاجار که توسط وی تهیه شده است باعث ترقی و پیشرفت وی در این رشته بیش از سایر رشته ها شد.
مردم تهران نسبت به این ابزار فرنگی و ماحصل آن آشنایی چندانی نداشتند. مشاهده تصویری از یک نفر که دقیقا با واقعیت مطابقت داشته باشد امری بسیار حیرت انگیز و تعجب آور برای عامه مردم بود. متداول شدن عکس در میان مردم را باید از زمان اجباری شدن ثبت احوال در تهران و سایر شهرستان ها دانست.

 نخستین سجل احوال که در زمان آخرین شاه قاجار به مردم تکلیف شده بود ورقه ای بدون عکس بود. اما با روی کار آمدن پهلوی اول، دستور عکس دار شدن سجل داده شد و مردم اجبارا با عکس و عکاسی سر و کار پیدا کردند.

مناظر مضحک عکس گرفتن ها برای ثبت احوال، ماجراهای خنده آوری را در تهران آن روزگار ایجاد کرده از آن جمله که برخی از مردم از دوربین عکاسی وحشت داشتند و حاضر به نشستن در جلوی آن نبودند یا اینکه خودشان را مچاله می کردند و یا با دست های شان صورت شان را می پوشانیدند در نتیجه عکاسان وقت زیاد را صرف ادا و اطوارهای عامه مردم می کردند و با سخنان شان به آنها قوت قلب می دادند تا ترس شان از بین برود.

به عنوان مثال اگر پیرمردی برای عکاسی می آمد و ترس داشت، عکاس به وی می گفت اگر دوست داری مسجد آبادی یا محله تان را ببینی، تکان نخور و داخل سوراخ دوربین را نگاه کن که الان آن منظره جلویت نمایان می شود و یا اگر جوان بود، عکاس از وی می پرسید که کدام یک از رفقایت را دوست داری و وقتی جواب می داد، فلانی به او می گفت، جُم نخور، اکنون دوستت را داخل دوربین می بینی.

در اوان رواج صنعت عکاسی در تهران، تنها عکاسخانه تهران «عکاسخانه مبارکه دولتی» بود که همگان به آنجا راه نداشتند و بیشتر اشراف و اعیان به این عکاسخانه می رفتند. عکاسخانه مذکور در خیابان جبارخانه به مدیریت عباسعلی بیگ بود و قیمت عکس در این عکاسخانه بستگی به کوچکی و بزرگی عکس داشت.

اما نخستین عکاسخانه عمومی تهران در خیابان علاءالدوله (فردوسی) گشایش یافت که متعلق به شخصی به نام «روسی خان» بود. بعداز وی نیز فردی به نام ماشاءالله اقدام به برپایی عکاسخانه ای در بازار بین الحرمین کرد که به عکاسخانه بین الحرمین ماشاءالله شهرت داشت. این دو عکاسخانه مختص مردم عادی بود. زنان تهرانی به هیچ عنوان راضی نمی شدند که داخل عکاسخانه های عمومی بشوند و نامحرم از آنان عکس بیندازد.

به دلیل عمومیت یافتن عکاسی در خانواده های اعیان و اشراف، چند نفر از زنان و دختران نیز به تجربه کردن این صنعت نوظهور پرداختند و معروف ترین آنها که نامش به عنوان اولین عکاس زن ایران به ثبت رسیده، اشرف السلطنه همسر محمدحسن خان اعتمادالسلطنه بود که عکاسی را از شاهزاده محمدمیرزا آموخته و راسا به فعالیت می پرداخت. اما نخستین زنی که به عکاسی عمومی پرداخت، خانم حداد بود که زنان برای گرفتن عکس به عکاسخانه وی در میدان شاهپور می رفتند.

در تهران قدیم، عکس ها همگی در روز و توسط نور آفتاب برداشته می شد اما نخستین عکاسی که در شب عکس گرفت، جعفر خادم بود. ابتکار جالب وی به این صورت بود که پودر منیزیوم را در ظرف درازی ریخته و دو طرف پودر را به سر سیم لخت برق وصل کرد و با آماده شدن عکس، کلید برق را زده منیزیوم مشتعل و تولید نور درخشان می کرد در این هنگام فلاش به کار می افتاد، خادم نخستین عکس در هنگام شب را از چهارراه حسن آباد گرفت و به دلیل نبود رقیب، عکس شب بسیار گران و تقریبا سه برابر قیمت عکس های روز بود.

این عکاسخانه به نام خادم با آویختن تابلویی به نام «عکاس شب و روز» باعث حیرت و تعجب مردم شد. جعفر خادم که از دوستان رضاخان بود بعد از به سلطنت رسیدن وی به خدمت دربار او درآمد و عکاس مخصوص دربار شد و پسرش به نام علی خادم نیز بعدها جانشین پدرش شد.

قیمت عکس و شرایط پرداخت در آن دوران به این گونه بود که عکاس در ابتدا پیش پرداختی دریافت نمی کرد. بعداز تحویل عکس، پول را نقدا می گرفت. شش عکس شش در چهار فوری از یک قران تا دو قران و غیرفوری سه تا چهار قران و اگر همراه با کارت پستال بود برای مشتری پنج قران تمام می شد.

برای شرکت در مسابقه و پاسخ به سوالات وارد سایت شوید اگر عضو نیستید ثبت نام کنید


یادبان، نکوداشت یاد رفتگان

اطلاع رسانی

کافه خوندنی

مقاله بخوانید، جایزه نقدی بگیرید

از اول خرداد 1400

هر هفته 10 جایزه

100 هزار تومانی و 5 جایزه 200 هزار تومانی

هر ماه یک جایزه یک میلیون تومانی

و 2 جایزه 500 هزار تومانی

برای ثبت نام کلیک کنید

اعضا سایت، برای ورود کلیک کنید . . . 

 

اطلاع رسانی

آمار

  • بازدید امروز: 4100
  • بازدید دیروز: 3350
  • بازدید کل: 23992202