Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

زنان سرکش دنیای ریاضیات - قسمت آخر

زنان سرکش دنیای ریاضیات - قسمت آخر

نویسنده: دکتر تالیتیا ویلیامز
مترجم: مهندس افشین آزادمنش

 

مریم میرزاخانی

3‌ می 1977 ژوییه‌ی 2017

تنها بانوی دریافت‌کننده‌ی نشان فیلدز

دوست دارم از کرانه‌های موهومی بگذرم که آدم‌ها بین حوزه‌های متفاوت برپا‌می‌دارند و این بسیار فرح‌بخش است.

مریم میرزاخانی، 2014

 

مریم میرزاخانی زمانی به یک مخبر گفت: «باید کمی انرژی و تلاش به خرج داد تا زیبایی ریاضیات به چشم بیاید.» و این همان چیزی است که او با شوق و با بلند‌پروازی بی‌باکانه آن را انجام داد؛ کسی که چراغ درخشانش خیلی زود به خاموشی گرایید.

 

میرزاخانی در سال 2014 بالاترین افتخار ریاضی را از آن خود کرد.

مریم در تهران زاده شد و در دوران جنگ ایران و عراق و پیامدهایش بزرگ شد. او در ابتدا سودای نویسندگی در سر داشت. کتاب‌خوانی بود سیری‌ناپذیر و عاشق زندگی‌نامه‌های تلویزیونی درباره‌ی زنان مشهور. در دوره‌ی راهنمایی دست‌کم براساس گفته‌های یکی از آموزگارانش، در ریاضی ضعیف بود. مدتی از دنبال کردن ریاضیات دلسرد شد، اما شوق بسیار زیاد برادرش به دانش در او اثر کرد:

پدر و مادرم همیشه بسیار حامی و مشوق بودند. برای آنها مهم بود که حرفه‌ی معنی‌دار و ارضا‌کننده داشته باشیم، به موفقیت و دستاوردها اما توجهی نداشتند. برای من از بسیاری جنبه‌ها محیط مساعدی بود، اگرچه در دوره‌ی جنگ ایران و عراق شرایط ناگوار بود. برادر بزرگم کسی بود که مرا به طور کلی به دانش علاقه‌مند کرد. نخستین خاطره‌ام از ریاضی شاید به زمانی مربوط باشد که او مسئله‌ی جمع‌زدن اعداد از 1 تا 100 را به من گفت. فکر ‌می‌کنم که در یک مجله‌ی علمی عامه‌فهم خوانده بود که گاوس چگونه این مسئله را حل کرد. راه‌حلش به نظرم کاملاً فریبنده آمد.

برج آزادی در تهران که نماد گرامیداشت دو هزار و پانصدمین سال امپراتوری ایران باستان بود، در دوره‌ی انقلاب ایران در سال 1979 مکان برگزاری راه‌پیمایی‌های پی‌در‌پی شد.

میرزاخانی همچنین دوستی‌اش با همشاگردی خود رؤیا بهشتی را موجب افروختن آتش خرد‌ورزی خویش ‌می‌داند:

داشتنِ دوستی که در دلبستگی‌هایت شریک شود و تو را پرانگیزه نگاه دارد قیمت ندارد. مدرسه‌ی ما در تهران در نزدیکی خیابانی بود (انقلاب) که پر از کتاب‌فروشی بود. یادم ‌می‌آید که گذشتن از این خیابان شلوغ و رفتن به کتاب‌فروشی‌ها برایمان چه قدر مهیّج بود. ‌نمی‌شد آن طور که مردم در اینجا رفتار ‌می‌کنند، کتاب‌ها را در کتاب‌فروشی سطحی‌خوانی نمود، و نتیجه این‌ می‌شد که تعداد زیادی کتاب به صورت شانسی‌ می‌خریدیم.

میرزاخانی در همان مصاحبه‌ی سال 2008 به یاد ‌می‌آورد: «هرگز به فکر رفتن به دنبال ریاضیات نبودم، مگر سال آخر دبیرستانم.» او در مدرسه‌ی دخترانه‌شان در تهران از مدیر مدرسه‌اش پرسید آیا ‌می‌شود او و بهشتی کلاس‌های ویژه حل مسائل ریاضی را بردارند تا در رقابت گروه المپیاد بین‌المللی ریاضیات در ایران شرکت کنند؟! آنها نخستین بانوان در تاریخ آن رقابت‌ها بودند که احراز صلاحیت شدند، و نشان طلای رقابت‌های هنگ‌کنگ را کسب کردند. (رؤیا بهشتی نشان نقره کسب کرد) و در سال 1994 در سطح بین‌المللی شناخته شدند. سال بعد هم میرزاخانی رتبه‌ی کامل و نشان طلای دیگری را در تورنتوی کانادا کسب کرد. در همان سال برای خواندن ریاضیات، وارد دانشگاه شریف شد. در سال 2008 جوّ گرم و صمیمی دانشگاه را چنین یاد آورد: «در دانشگاه شریف با دوستان و ریاضی‌دان‌های مشوق زیادی آشنا شدم. هر قدر بیشتر روی ریاضیات وقت‌ می‌گذاشتم، هیجانم بیشتر ‌می‌شد.»

میرزاخانی نوشتارهای متعددی را در دوره‌ی لیسانس منتشر کرد و به ادامه‌ی رقابت در مسابقات ریاضی پرداخت. اما یک سانحه‌ی اتوبوس او را از توان لازم انداخت. در فوریه‌ی آن سال او و دیگر نخبگان ریاضی از رقابتی که در اهواز برگزار شده بود بر می‌گشتند که کنترل اتوبوس از دست راننده خارج شد و به دره افتاد. هفت ریاضی‌دان برنده‌ی جوایز و دو راننده‌ی اتوبوس کشته شدند، اما میرزاخانی و چند تن دیگر در این میان با خوش‌شانسی از این سانحه جان سالم به در بردند. پس از آن او ایران را ترک کرد تا در خارج از کشور به دانش‌اندوزی و کار بپردازد.

نمایی از دانشگاه صنعتی شریف با رشته کوه‌های البرز در پس‌زمینه‌ی عکس

میرزاخانی پس از دریافت دانش‌نامه‌ی لیسانس علوم در سال 1999، در دانشگاه هاروارد پذیرفته شد و کرتیس مک‌مولِن برنده‌ی نشان فیلدز سال 1998 مشاور او شد. مک‌مولن از "تخیّل بی‌باکانه"‌ی میرزاخانی یاد ‌می‌کند:

او در ذهن خود تصویری خیالی از آنچه قرار است روی دهد صورت‌بندی‌ می‌نمود، سپس به اتاقم ‌می‌آمد و آن را توضیح ‌می‌داد. در پایان به من رو ‌می‌کرد و‌ می‌گفت: «درست هست؟» همیشه احساس مباهات داشتم از اینکه خیال ‌می‌کرد من باید بدانم.

میرزاخانی پژوهشگری بود مصمم، پیگیر و نوآور، که از اساتیدش به زبان انگلیسی سؤال‌ می‌پرسید و پاسخ‌ها را به زبان مادری‌اش فارسی یادداشت ‌می‌کرد. برای حل مسئله‌ها، روی صفحات کاغذی بزرگ سفیدی که روی زمین پهن‌ می‌کرد، شکل‌ می‌کشید و روابط ریاضی را‌ می‌نوشت و دخترکوچکش در حین کارش آنها را "نقاشی"‌ می‌دانست. میرزاخانی این روند را به "گم‌شدن در جنگل تشبیه‌ می‌نمود." «(سعی کنید) از همه‌ی دانشی که در اختیار دارید استفاده کنید تا به ترفندهای جدیدی دست بیابید، و اگر بخت یارتان باشد، راهی برای خروج خواهید یافت.»

هندسه‌ی هذلولی‌گون چیست؟

میرزاخانی مفتون پیچیدگی‌های پویا و هندسی سطوح خمیده سطوح هذلولی‌گون بود، که در مقابل سطوح اقلیدسی استاندارد که انحنایی ندارد، و سطوح بیضی‌گون که انحنای مثبت ثابت دارند، این‌ها سطوحی هستند با انحنای منفی ثابت.

هندسه‌های بیضی‌گون و هذلولی‌گون "غیراقلیدسی" به شمار ‌می‌آیند، از آن رو که با اصل توازی اقلیدس که ‌می‌گوید دو خط موازی‌اند اگر هرگز به هم نرسند، نا هم‌خوانی دارند. تشریح موضوع این است که در هندسه‌ی اقلیدسی اگر دو خط در هر نقطه‌ای بر خط سوم عمود باشند، فاصله‌شان از هم در همه‌جا یکسان ‌می‌ماند. اما در هندسه‌ی بیضی‌گون این دو خط به سوی هم خم برمی‌دارند، و در هندسه‌ی هذلولی‌گون از هم دور‌ می‌شوند.

کره‌گون مثال کلاسیکی است برای هندسه‌ی هذلولی‌گون. این سطح که در سال 1868 توسط یوجِنیو بِلترامی ابداع شد دارای خمیدگی منفی ثابت یعنی منفیِ 1 تقسیم بر Rاست، که R شعاع است. (این را با کره‌ی به شعاع R مقایسه کنید که خمیدگی مثبت به میزان 1 تقسیم بر R2 دارد.)

حوزه‌های کارشناسی میرزاخانی، افزون بر هندسه‌ی هذلولی‌گون، این موارد را نیز شامل ‌می‌شد: فضاهای پیمانه‌ای، نظریه‌ی تایک‌مولر، نظریه‌ی اِرگودیک، هندسه‌ی هم‌تافته. کار او به طور ماهوی بسیار نظری بود، اما بر نظریه‌ی میدان کوانتومی تأثیر، و در مهندسی و علم موارد کاربردهای ثانویه داشت. کاربرد پژوهش او در ریاضیات، برای بررسی اعداد اول و برای رمزنگاری بود.

در سال 2004 با اتمام پایان‌نامه‌اش با عنوان "ژئودزیک‌های ساده روی سطوح هذلولی‌گون و حجم فضاهای پیمانه‌ای خَم‌ها" دکترایش به وی تفویض شد. این پایان‌نامه که شاهکار به شمار ‌می‌آمد، منجر به حل دو مسئله‌ی مدت‌ها بی‌پاسخ مانده درباره‌ی حجم فضاهای پیمانه‌ای شد و اینکه چگونه ‌می‌توان سنجش آنها را در نظریه‌ی ریسمان‌ها به کار بست. از دیدگاه بِنسون فارب ریاضی‌دان هر یک از این پاسخ‌ها به خودیِ خود خبرساز شده بود، اما میرزاخانی آن دو را در یک برنهاد پیوند داد که حاصلش نوشتارهایی در سه ژورنال درجه‌ی یک ریاضی بود. همچنین برای وی جایزه لئونار اِم. و الینور بی. بلومنتال را به پاس پیشبرد پژوهش در ریاضیات ناب به بار آورد.

میرزاخانی در سال 2004 سِمَت هموند در پژوهش کلی ریسرچ را نیز پذیرفت و به عنوان استادیار ریاضیات در دانشگاه پرینستون منصوب شد. این هموندی به وی امکان داد که روی مسائل دشوار فکر کند، به سفر برود، و با ریاضی‌دانان دیگری که با شیوه‌ی کاری او همخوانی داشتند تبادل‌نظر نماید. او در مصاحبه‌ی سال 2008 گفت: «من اندیشمند کُندی هستم و باید وقت زیادی صرف کنم تا بتوانم نگره‌هایم را پیرایش نمایم و پیش بروم.»

میرزاخانی در سال 2005 با یان ونُدراک، دانشمند رایانه‌ی نظری و ریاضیات کاربردی در پرینستون ازدواج کرد، و سه سال بعد به پالو آلتو کالیفرنیا رفتند و در آنجا میرزاخانی استادی ریاضیات در دانشگاه استَنفورد را پذیرفت. در سال 2011 دخترشان آناهیتا به دنیا آمد.

پنج سال پیش از آن تاریخ، میرزاخانی همکاری با الکس اسکین را در دانشگاه شیکاگو آغاز کرده بود تا به چالش ریاضی‌ای پاسخ گویند که یک قرن بود فیزیک‌شناسان با آن درگیر شده بودند: مسیر توپ بیلیارد گرد یک میز بسیار‌پهلو. نوشتار دویست صفحه‌ای که در 2013 منتشر کردند به منزله‌ی شاد باش برای "آغاز عصری جدید" در ریاضیات بود. به گفته‌ی الکس رایت، ریاضی‌دان استنفورد: «انگار قبلاً خواسته باشیم از جنگلی پر از صنوبرهای غول‌آسا با تبرچه الوار دربیاوریم، اما حالا با حل این مسئله اره‌ی زنجیری درست کرده‌اند.»

میرزاخانی یک سال بعد برای "سهم برجسته در پویاشناسی و هندسه‌ی رویه‌های ریمانی و فضاهای پیاله‌ای آن‌ها" به دریافت نشان فیلدز مفتخر شد. او نخستین بانوی برنده‌ی این جایزه بود و هست. جردن النبِرگ، استاد دانشگاه ویسکانسین، پژوهش او را برای حضار چنین شرح داد:

[او] دراین کار، دینامیک و هندسه را با استادی با هم درمی‌آمیزد. او به بررسی بیلیارد‌ می‌پردازد. اما در حرکتی نهادینه به ماورای ریاضی ‌می‌رود: وی نه فقط یک میز بیلیارد، که جهانی از همه‌ی میزهای ممکن برای بیلیارد را در نظر‌ می‌گیرد؛ و پویاشناسی مورد بررسی او حرکت توپ‌های بیلیارد روی میز را به طور مستقیم مد نظر ندارد، بلکه دگرگونی خود میز است که به شیوه‌ای قانونمند شکل خود را تغییر ‌می‌دهد؛‌ می‌توانید این طور در نظر بگیرید که خود میز همچون سیاره‌ای عجیب به گرد کیهانی متشکل از همه‌ی میزهای ممکن حرکت ‌می‌کند... این از آن کارها نیست که بکنی تا قهرمان شنا بشوی، بلکه از آن کارهاست که ثمره‌اش نشان فیلدز است. و این آن کاری است که باید برای تمام قد برافراشتن دینامیک در قلب هندسه انجام دهی؛ چرا که در غیبتش در آنجا تردید نیست.

میرزاخانی در سال 2014 با مجله‌ی کوانتا مصاحبه‌ای داشت که در آن از بلند‌پروازی نوجوانی‌اش یاد ‌می‌کرد و روند پژوهش در ریاضیات را با روند رمان‌نویسی مقایسه‌ می‌نمود: «شخصیت‌های متفاوتی وجود دارند و باید بهتر با آنها آشنا شوی، چیزها متحول‌ می‌شوند و به گذشته‌ی یک شخصیت که نگاه ‌می‌کنی،‌ می‌بینی که با تصوّر آغازینت به کل فرق دارد.»

میرزاخانی در طول زندگی کوتاهی که داشت افزون بر نشان فیلدز، افتخارات زیادی را از آنِ خود کرد. در سال 2010 به عنوان سخنران در همایش بین‌المللی ریاضیات به حیدرآباد هند دعوت شد تا درباره‌ی "توپولوژی و سامانه‌های دینامیکی و معادلات دیفرانسیل ساده" صحبت کند. چهار سال بعد در همایش بین‌المللی ریاضیات سال 2014 در سئول کره جنوبی "درباره‌ی احجام وِیل پِترسون و هندسه‌ی رویه‌های هذلولی‌گون" سخنرانی کرد. او در سال 2015 عضو انتخابی فرهنگستان علوم پاریس، و انجمن فلسفی آمریکا، در سال 2016 عضو فرهنگستان ملی علوم و در سال 2017 عضو فرهنگستان علوم و هنرهای آمریکا شد.

میرزاخانی اما در پشت این صحنه‌ها برای تندرستی‌اش در جدال بود، در سال 2013 علایم سرطان سینه در او تشخیص داده شد. تا سال 2016 سرطان به کبد و استخوان‌هایش پیشروی کرد. میرزاخانی در تمامی این دوره به کار ریاضی ادامه داد و در درخشیدن، نوآوری، استحکام و تواضعش موجب حیرت هم‌قطاران خویش بود. مرگ او در سال 2017 خسرانی بود که طنینش در سرتاسر دنیا پیچید. رالف کُهِن همکار او گفت:

او نه فقط پژوهشگری تابناک و بی باک، که آموزگار و مشاوری ارزنده برای دکترا بود. مریم، مصداق بارز ریاضی‌دان و دانشمند‌بودن بود: تلاش برای حل مسئله‌ای که پیش‌تر حل نشده بود، یا فرایافتن چیزی که قبلاً فهمیده نشده بود. این مستلزم داشتن یک کنجکاوی خردورزانه‌ی عمیق است و ذره ذره‌ی کامیابی در آن با شادمانی بسیار توأم است. مریم در هوش سرشارش از نوادر این دوره بود، او انسانی بسیار والا بود.

حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، او را "نابغه‌ی نامدار ریاضی ایران" و به عنوان "نقطه عطفی در معرفی همت والای زنان و جوانان ایرانی در مسیر کسب قله‌های افتخار" نامید.

 

بدلیل حفظ حقوق مولف، متن کامل کتاب در این سایت ارائه نمی‌شود.

برای شرکت در مسابقه و پاسخ به سوالات وارد سایت شوید اگر عضو نیستید ثبت نام کنید


  • منبع: کتاب زنان سرکش ریاضیات- انتشارات معین
  • تاریخ: سه شنبه 5 مرداد 1400 - 10:37
  • صفحه: علمی
  • بازدید: 4551

یادبان، نکوداشت یاد رفتگان

ارسال نظر

اطلاع رسانی

کافه خوندنی

مقاله بخوانید، جایزه نقدی بگیرید

از اول خرداد 1400

هر هفته 10 جایزه

100 هزار تومانی و 5 جایزه 200 هزار تومانی

هر ماه یک جایزه یک میلیون تومانی

و 2 جایزه 500 هزار تومانی

برای ثبت نام کلیک کنید

اعضا سایت، برای ورود کلیک کنید . . . 

 

اطلاع رسانی

آمار

  • بازدید امروز: 88
  • بازدید دیروز: 6030
  • بازدید کل: 23026740