رابرت شیلر متولد 29 مارس 1946 است. اقتصاددانی امریکایی که در سال 2013 به همراه دو اقتصاددان دیگر جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد. شیلر تحصیلات خود را در کالج کالامازو آغاز کرده، مدرک لیسانسش را در سال 1967 از دانشگاه میشیگان دریافت کرده و سپس به دانشگاه ماساچوست رفته است. در آنجا دکترا گرفته و روی رساله دکترای خود با عنوان انتظارات معقول و ساختار نرخ بهره، کار کرده اســت. او در حال حاضر اســتاد دانشــگاه ییل اســت. زمینه مطالعاتی او عموماً اقتصاد رفتاری و اقتصاد مالی است. او به غیر از جایزه نوبل، جوایز اقتصادیِ دیگری نیز دریافت کرده و پیش از دریافت نوبل نیز به عنوان اقتصاددانی بزرگ در جهان شــناخته میشد. جایزه داچبانک یکی از معروفترین جوایز اوست که در سال 2009 دریافت کرده است.
اُفت و خیز بازار سهام برای همه فعالان اقتصادی جذابیت دارد. هرکسی که در این بازار مشــغول به کار است تمایل دارد از آینده آن آگاه شود. هر بارکه قیمتها در بازار ســهام بالا و پایین میشوند، در حقیقت تغییراتی را درتوســعه اقتصادی به نمایش میگذارند. اما یوجین فاما در دهه 60 ادعا کرد پیشبینی تغییرات قیمت در کوتاه مدت تقریباً غیرممکن اســت. این باور تا دهه 80 ادامه داشت یعنی تا زمانی که رابرت شیلر ادعایی خلاف این را مطرح کرد و بعدها بابــت آن جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد. رابرت در دورهای طولانی به بررســی تحولات بازار ســهام پرداخت و به این نتیجه رســید که میتوان در یک بازه زمانیِ چندســاله، تغییرات بازار سهام را پیشبینی کرد. هرچند بورس همیشه با نوسانات بســیار بالایی همراه است اما مطالعات و نتیجهگیریهای رابرت شــیلر چیز دیگری را نشــان میدهد که جای تأمل دارد.
شیلر یکی از سه نفری بود که در سال 2013 موفق شد جایزه نوبل اقتصاد را به خودش اختصاص بدهــد. او حتی پیش از آنکه جایزه نوبل را دریافت کند یکی از بزرگترین اقتصاددانهای جهان شناخته میشد. این اقتصاددان کســی بود که موفق شــد دو حباب بزرگ تاریخــی را پیشبینی کند: حباب داتکام و حباب مســکن. هر بار نیز در همان زمان کتابی را منتشر میکرد و در آن وضعیــت را توصیف میکرد؛ بعد از توصیف وضعیــت نیز حباب را پیشبینی میکرد. این پیشبینیها به قدری حیرتانگیز بود که هیئت داورانِ نوبل را به وجد آورد و باعث شد آنها جایزه نوبل را به او تقدیم کنند.
مطالعات شیلر نشــان میداد که نوسانات قیمت ســهام بسیار بیشتر از نوسانات اوراق و سهام شرکتهاست و گاهی در جهت معکوس با یکدیگر حرکــت میکنند. این الگویی که او برای بازار ســهام کشــف کرد بســیار کمککننده و راهگشــا بود. او آن قدر از یافتههــای خود اطمینان دارد که به صورت مســتمر دادههایــش را به روز میکند و به صــورت آنلاین در اختیار همگان قرار میدهد. در واقع او موفق شــده پرده از اســرار بسیاری در بازار ســهام بردارد. او با این پیشبینیها هدفی بزرگ را دنبال میکند که خودش به آن هدف «دموکراتیک کردنِ نظام مالیِ جهان» میگوید. در واقع او سعی دارد شکل جدیدی به نظام مالی جهان ببخشد.
ایده شیلر کمی دیر مطرح شده اســت. خودش معتقد است اگر ایدهاش کمی زودتر و در دوران جنگ جهانی دوم مطرح شــده بود میتوانســت پول بسیاری را روانه اروپا کند و همچنین میتوانست کاری کند تا آسیا به لحاظ اقتصادی سریعتر بهبود پیدا کند. بسیاری از مشکلاتی که مردم در اکثر نقاط دنیا متحمل شدهاند ریشه در بحرانهای مالیِ دورهای دارد که به عقیده شیلر میتوان آنها را پیشبینی کرد و در نهایت روزهای بهتری را برای تاریخ بشــر رقم زد.
اقتصاددانِ اخلاقگرا
رویکرد اقتصادیِ شیلر بر اســاس گزارش اکونومیست، همان اندازه که ریشــه در اقتصاد دارد، ریشــه در اخلاق نیز دارد. برای مثال او از نابرابری گریزان است. او معتقد اســت که اندکی نابرابری در جوامع میتواند طبیعی باشــد اما وقتی برای عدهای به شــکلی دردناک و عذاب آور تبدیل میشود دیگر طبیعی نیســت و باید به فکرِ حلِ آن بود. به خاطر همین رویکرد است که اکونومیست به او برچسب اخلاقگرایی هم میزند. ایدههای او به قدری جذابیت دارد که نمیتوان به ســادگی از کنار آنها عبور کرد. برای مثال او از بازار ســهام به زندگیِ روزمره مردم میرســد و ســعی دارد از این منظر آن را تحلیل کند. در نگاه شیلر، بازار سهام وسیلهای هرچند ضعیف برای سنجش وضعیت زندگیِ روزمره مردم است. تغییرات ارزش دلار نیز از نگاه او میتواند بسیار مهم و تعیینکننده باشد. شیلر معتقد است هریک از این موارد میتواند زنگ خطری را به صدا درآورد و در نتیجه باید به صورت مســتمر به آن توجه داشــت. او معتقد است مردم عموماً از ریســک کردن پرهیز میکنند و این جریان باعث میشود میزان ماجراجوییها در جوامع کم شــود. کاری که شیلر میکند میتواند میزان ریسک و خطرات را کاهش بدهد و در نتیجه این ماجراجویی را به بدنه جوامع تزریق میکند. البته ایده شیلر نیز مانند بسیاری از ایدههای بزرگِ دیگر با مشکلاتی همراه است و مخالفانی دارد. برای مثال تحلیلگر اکونومیســت معتقد است شــیلر در بررســیها و مطالعات خود بسیاری از مضامین اقتصادی را در نظر نمیگیرد یا سادهانگارانه از کنار آنها عبور میکند. در نهایت بســیاری معتقدند شــیلر خودش هم نســبت به آن چیزهایی که میگوید تردید دارد اما رفتار شیلر چیز دیگری را نشان میدهد. او که هر لحظه دادههایش را به روز میکند و در قالب کتاب در اختیار ســایر افراد قرار میدهد احتمالاً باور محکمی به ایدهها و نظریاتش دارد.