آلن گرینســپن متولد ماه مارس 1926 در شهر نیویورک است. از سال 1940 تا 1943 در مدرســه جرج واشــنگتن درس خواند و برای مطالعه موسیقی و ساز کلارینت وارد مدرســه ژولیارد شــد. گرینسپن در ســال 1945 وارد دانشگاه نیویورک شــد و در رشــته اقتصاد لیســانس گرفت و بلافاصله هم در همان دانشــگاه کارشناســی ارشــد خود را ادامه داد و در ســال 1950 موفق به اخذ کارشناسی ارشد اقتصاد شد. سپس به دانشگاه کلمبیا رفت تا تحت نظر آرتور برنز دکتری اقتصاد بخواند، اما خودش منصرف شــد تا نهایتاً در 1977 از همان دانشــگاه نیویورک دکتری اقتصاد گرفت. گرینســپن بین سالهای 1987 و 2006 رئیس فدرال رزرو بود.
آلن گرینســپن زندگی عجیبی داشته. اگر سابقه این رئیس فدرال رزرو را مرور کنیم به خوبی درمییابیم که رسانهها تا چه حد توانایی بزرگکردن یک شخصیت را دارند. گرینســپن در کنار ویلیام مارتین بیشترین مدت ریاست فدرال رزرو را به مدت 19 سال داشته و این یعنی در زمان ریگان بر سر کار آمد و پس از طی کردن بوش پدر و کلینتون، در اواخر دوران ریاست جمهوری جرج بوش پسر از سمتش کنار گذاشــته شد. زمانی روی جلد بسیاری از مجلات اقتصادی راست افراطی و جمهوریخواه در امریکا عکس گرینسپن بود و او را به عنوان «باهوشترین فردی که تاکنون بر روی زمین پا گذاشــته» به خورد مردم میدادند و به قول خودشــان بدلش کرده بودند به یک «ســتاره راک» اما دیری نگذشت که همه دیدند حاصل کارش چیزی جز بحرانهای پیدرپی و انواع فســادهای ریز و درشت نبود.
مردم امریکا طی سالهای 1977 تا 2007 با افزایش حقوق موثر منفی روبهرو بودند. افزایش حقوق موثر یعنی افزایش حقوقی که تورم از آن کســر شــود، و همه اینها یعنی اینکه توان خریدشان کاهش پیدا کرده بود. عمده این اتفاقات همزمان میشد با سیاستهای بازاریِ تند وتیز گرینســپن در کاهش مالیات و مقرراتزدایی. در سالهای انتهایی دهه 90 این ناتوانی مــردم امریکا در خرید کردن رکودی در این کشــور ایجاد کرد که با پاســخ آقای گرینســپن همراه بود: «تکانی به خانههایتان بدهید!» این جمله ســرآغاز وامهــای رهنی پرخطری بود که بــرای خانهها داده میشد. استدلال همه این بود که خانهدار شــدن و پولدار شدن بابت خانه گامی ابتدایی برای خروج از رکود اســت. باقی داســتان را همه میدانید و اینکه بحران مســکن در امریکا و مصادره خانهها بهدست بانکها به کجا رسید. سناتور برنی ســندرز که بعدها نامزد انتخابات ریاست جمهوری شــد، زمانی به گرینسپن در مورد وضعیت اقتصادی امریکا هشــدار داد و گفت: «فکر میکنم شما واقعیتها را نمیبینید» و گرینسپن در کمال خونسردی گفت که «وضعیت امریکا، به عنوان کشوری به این پهناوری بسیار هم خوب است». در سال 2006 که گرینسپن مورد مواخذه قرار گرفت دیگر آن باد همیشــگی را در سر و سینه نداشت و بسیار ساده گفت: «من اشتباه کردم! تصویر غلطی به خاطر ایدئولوژی معیوبم در ذهنم بود».
سیاسیکاری در امور اقتصادی
گرینســپن خود را یک جمهوریخواه مینامید و این در حالی بود که فدرال رزرو میبایست به لحاظ جبههگیری سیاسی، بیطرف بماند. در سال 2005 که گرینسپن از برنامه بوش برای خصوصیسازی بخشی از تامین اجتماعی حمایت کــرد، رهبر اقلیت دموکرات ســنا، هــری رِید، او را یکی از «معایب سیاســی واشنگتن» نامید و هم بابت این موضوع و هم بابت حمایتش از کاهش مالیاتی که بوش سال 2001 پیشنهاد داد، انتقاد تندوتیزی کرد. این اعتراضات و انتقادات به حدی بالا گرفت که در نهایت بســیاری از سیاســتمداران دموکرات امریکا استقلال فدرال رزرو را زیر سوال بردند. البته همین سیاسیکاری گرینسپن هم ناشــی از ایدئولوژی اقتصادی او بود. گرینسپن که مدافع بازار آزاد و کمک به آزادسازی بازار بود، انطباق نظری بیشتری با جمهوریخواهان پیدا میکرد تا با دموکراتهــا. بســیاری از جمهوریخواهــان میگفتند که گرینســپن هم در دولتهای جمهوریخواه رئیس فدرال رزرو بوده و هم در دولتهای دموکرات - که تنها دولت کلینتون را شامل میشود- اما اقتصاددان معروف امریکایی، پل کروگمن، نظر متفاوتی داشــت و میگفت گرینسپن بیش از حد به دولت بوش نزدیــک بود و هرچه از او میخواســتند بــرآورده میکرد و بــه همین دلیل به «اعتمادی که به رئیس فدرال رزرو میشد، خیانت کرد.» بسیاری هم میگفتند که گرینســپن تنها باید درباره سیاستهای پولی اظهارنظر کند و حق نظر دادن در مورد سیاستهای مالی را ندارد. نکته جالب اینجاست که گرینسپن از سال 93 در مورد سیاســتهای مالی اظهارنظر میکرد و اتفاقا از سیاســت کلینتون برای افزایش مالیات هم اســتقبال کرد. سیاستی که در آن زمان ضروری بود و اقتصاد امریکا را با بهبودی نسبی روبهرو کرد. در اکتبر 2011 نوام چامسکی در یک سخنرانی خطاب به مردمی که به جنبش اشغال وال استریت پیوسته بودند، اظهارات سال 97 گرینسپن در سنای امریکا را نمونه بارزی از رفتار خودمحور «1درصدیها» دانســت. گرینسپن در آن ســخنرانی گفته بود که «پایین آمدن امنیــت شــغلی فاکتوری بســیار مهــم در پایین نگه داشــتن تــورم و ارتقای سرمایهگذاری بلندمدت است».