Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

آیا الگوی پس‌انداز و خرج بین افراد یکسان است؟

آیا الگوی پس‌انداز و خرج بین افراد یکسان است؟

فرانکو مودیلیانی نام این الگو را فرضیه چرخه عمر گذاشت.

فرانکو مودیلیانی در 18 ژوئــن 1918، یعنی زمانی که جنگ جهانی اول به پایان خود رسیده بود، در پایتخت ایتالیا به دنیا آمد. او در سن 17 سالگی وارد دانشــکده حقوق دانشگاه اسپینزا رم شد. یک سال بعد از این مسئله بود که مودیلیانی به صف دانشجویان معترض به سیاست‌های اقتصادی موسیلینی پیوست. مودیلیانی در آن سال‌ها علاقه خاصی به سوسیالیست‌ها داشت. او ســپس به پاریس و پس از آن بــه ایالات متحده رفت تــا تحت نظر ژاکوب مارشــاک و آبا لرنــر دکتری خود را از موسســه نیواســکول دریافت کند. مودیلیانی در ســال 1985 موفق به دریافت نوبل اقتصاد شــد و در سن 85 سالگی، در سال 2003، در شهر کمبریج ایالت ماساچوست درگذشت.

مودیلیانــی تنها نام خانوادگی نقاش مشــهور ایتالیایــی، آمادئو مودیلیانی نیست. فرانکو مودیلیانی اقتصاددانی آمریکایی- ایتالیایی بود که موفق شد در سال 1985 نوبل اقتصاد را دریافت کند. این که او چه کرده بود که به این درجه از اعتبار و شهرت جهانی رسید و چه مخالفانی هم داشت، موضوعی است که به آن می‌پردازیم.

فرضیه ای بســیار مهم در اقتصاد وجــود دارد به نام «فرضیه چرخه عمر (LCH)». این فرضیه مدلی است که الگوهای مصرف افراد را توضیح می‌دهد. بنابــر فرضیه چرخه عمر، افراد رفتار مصرفــی و پس‌اندازی خود را برای یک چرخه از عمر برنامه‌ریزی می‌کنند. طبق این فرضیه، افراد ســعی می‌کنند که مصرف خود را طی یک دوره کامل از عمر هموار کنند به گونه‌ای که زمانی که درآمدی دارند پول پس‌انداز می‌کنند و در دوران بازنشســتگی این پس‌انداز را هزینه می‌کنند. فرض اصلی این مدل این است که تمام افراد سبک زندگی‌های باثباتی را الگوی خود کنند. منظور از ســبک زندگی باثبات این است که افراد معمولا به شــکل وحشــتناکی در یک دوره پس‌انداز و در دوره بعدی خرج نمی‌کنند، بلکه سطح مصرف خود را در هر دوره تقریبا یکسان نگه می‌دارند.

از دهــه 50 میلادی بود که نام فرانکو مودیلیانی به عنوان آغازکننده فرضیه چرخه عمر، بر ســر زبان‌ها افتاد. بــه غیر از این فرضیــه، فرضیه انتظارات عقلانی را هم داریم. بســیاری از اقتصاددانــان می‌گویند که فرضیه انتظارات عقلانی توسط یک مقاله نوشته شده از طرف مودیلیانی و امیل گرونبرگ، آغاز شده است.

مودیلیانی زمانی که عضو هیئت علمی دانشگاه کارنیج ملون بود، در سال 1958، همراه با مرتون میلر، قضیه مودیلیانی- میلر را برای فاینانس شــرکتی ارائه داد. طبق این قضیه، تحت فرضیات مشــخصی، ارزش یک بنگاه تحت تاثیر این مســئله قرار نمی‌گیرد که آیا این بنگاه از طریق حق سهام تامین مالی می‌شود یا خیر، یعنی سهام می‌فروشد یا نه، و بدهکاری یک بنگاه هم تاثیری در ارزش آن ندارد. معنای این قضیه این اســت که نسبت بدهی به حق سهام برای بنگاه‌های خصوصی بی‌اهمیت است.

مودیلیانــی در اوایل دهه 60 میلادی، همراه با آلبرت آندو، پاســخی را به مقاله 1963 میلتون فریدمن و دیوید میزلمن نوشــتند که باعث شــد مباحثه مشــهور «سیاســت پولی/ مالی» بین اقتصاددانان شکل بگیرد و عمر بسیار درازی را به خود اختصاص دهد و امروز هم آثار این مباحثه را بین اقتصاددانان ببینیم. مودیلیانی در ســال 1975 همراه با شاگرد سابقش لوکاس پاپادموس، مقاله‌ای را به صورت مشترک نوشت که در آن مفهوم «نایرو (NIRU) » به علم اقتصاد وارد شــد. این مفهوم همان نرخ غیرتورمی بیکاری است که پیشرفتی بزرگ نســبت به مفهوم «نرخ طبیعی بیکاری» به حساب می‌آمد. این عبارت ارجاع به سطحی از بیکاری دارد که پایین‌تر از آن تورم افزایش می‌یابد.

مودیلیانی در سال 1997 همراه با نوه‌اش لیا مودیلیانی، چیزی را توسعه داد که امروزه با نام «عملکرد تطبیق داده شــده با ریســکِ مودیلیانی» شــناخته می‌شود. این سنجه مربوط به بازگشــت‌های یک پورتفولیوی سرمایه‌گذاری است که تطبیق ریسک هم داده شده و برخاسته از نسبت شارپ است. تفاوت این ســنجه با نسبت شارپ این است که سنجه مودیلیانی ریسک پورتفولیو را به شــکلی تطبیق داده که در تناســب با یک بنچمارک قرار بگیرد. بنچمارک اصلی ما در اینجا هم بازار است.

کینزی‌ها به جان هم

آثار مودیلیانی که مربوط به سیاست‌های مالی بودند به وسیله اقتصاددانان نزدیک به مکتب پُست کینزی مورد انتقاد قرار گرفت. این دسته از اقتصاددانان کینزگرایی موجود در دیدگاه‌های مودیلیانی را قبول نداشــتند و اشاره می‌کردند که اهمیــت او در معرفی مفهوم نایرو، و موضع کلی او درباره کســری مالی، مشــکل دارد. قضیه مودیلیانی- میلر عنوان می‌کند که در یک اقتصاد بسته، استقراض دولت نوعی مالیات‌گیری معوق به حساب می‌آید، زیرا هزینه کردن دولت را تنها می‌توان از طریق چاپ پول، مالیات یا استقراض تامین مالی کرد. بنابراین تامین مالی هزینه‌های دولت از طریق پول، به معنای وارد شدن نوعی از مالیات از پس آن است که «مالیات تورمی» نامیده می‌شود. مالیات تورمی، مالیاتی اســت که به صورت غیرمســتقیم و از طریق نرخ تورم توســط دولت جمع‌آوری می‌شود. قضیه میلر- مودیلیانی ادعا می‌کرد که تاثیر این شکل از مالیات دقیقا مشــابه مالیات‌گیری مستقیم است و به همان شکل درآمدهای دائمی را تحت شعاع خود قرار می‌دهد.

با همه این تفاصیل، منتقدان مودیلیانی ورود زودهنگام او به مسئله بیکاری را به رســمیت شــناختند. در مورد بیکاری، مودیلیانی همگام با اقتصاددانان هترودوکس اعلام کرد که نرخ بیکاری کل اروپا در اواخر قرن بیســتم به دلیل پایین بودن تقاضا است که خود این مسئله هم تحت تاثیر سیاست‌های ریاضتی است.

برای شرکت در مسابقه و پاسخ به سوالات وارد سایت شوید اگر عضو نیستید ثبت نام کنید


  • منبع: کتاب ایده ها؛ اقتصاد جهان با چه تئوری هایی اداره می شود؟، دائره المعارف اندیشه های اقتصادی-1؛ گردآوری و ترجمه: نسیم بنایی؛ انتشارات امین الضرب
  • تاریخ: یکشنبه 24 اسفند 1399 - 08:03
  • صفحه: علمی
  • بازدید: 2055

یادبان، نکوداشت یاد رفتگان

ارسال نظر

اطلاع رسانی

کافه خوندنی

مقاله بخوانید، جایزه نقدی بگیرید

از اول خرداد 1400

هر هفته 10 جایزه

100 هزار تومانی و 5 جایزه 200 هزار تومانی

هر ماه یک جایزه یک میلیون تومانی

و 2 جایزه 500 هزار تومانی

برای ثبت نام کلیک کنید

اعضا سایت، برای ورود کلیک کنید . . . 

 

اطلاع رسانی

آمار

  • بازدید امروز: 1573
  • بازدید دیروز: 2554
  • بازدید کل: 23019139