ناوت ویکسل در اواخر سال ۱۸۵۱ میلادی در شهر استکهلم سوئد به دنیا آمد. پدر او کاسبی نسبتاً موفق بود که در معاملات املاک فعالیت میکرد. او در سن نسبتا پایین هم پدر و هم مادر خود را از دست داد و دوران نوجوانی را بدون هیچیــک از آنها ســپری کرد. ثروت پدر او باعث شــد تا بتواند به دانشــگاه اوپســالا برود و در آن جا ریاضی و فیزیک بخواند. ویکســل در سال ۱۸۸۷، توانســت به وین برود و تحت نظــر کارل منگر به مطالعــات اقتصادی خود بپردازد. تاثیر ویکسل امروزه به حدی است که هم اقتصاددانان مکتب اتریش و اقتصاددانان کینزی او را به عنوان منبع الهام معرفی میکنند. ویکسل باز هم به سوئد بازگشت و در سن ۷۴ سالگی در استاکسوند درگذشت.
ناوت ویکسل نه تنها نامی بسیار دشوار برای تلفظ کردن داشت، بلکه هدفی بســیار مهم و دشــوار هم به عنوان وظیفه علمی خود تعیین کرد: ترکیب کردن نظریههای لئون والراس (مکتب لوزان)، بوهم باورک (مکتب اتریش) و دیویدریکاردو. تلاش ویکســل به منظور ترکیب کردن کار این ســه اقتصاددان، که دســت کم دو نفر اول آنها تفاوتی فاحش با نفر سوم دارند، باعث شد که لقبی بســیار خاص به او بدهند: اقتصاددانِ اقتصاددانها. برای مثال، گرچه نظریه تولیــد نهایی، یعنی این ایده که پرداخت به عوامــل تولید در تعادل با مولد بودنِ نهایی آنهاســت، به وســیله دیگرانی چون جان بیتس کلارک مطرح شده بود، ویکسل نسخهای بسیار سادهتر و قدرتمندتر از این اصل ارائه داد و امروزه حجم بســیار زیادی از درک معاصر این نظریه، برآمده از مدل ویکســل است. نظریه «فرایند تجمعی» تورم ویکسل هم یکی از اصلیترین ایدههایی بود که پول را به عنوان «حجاب» معرفی میکرد.
برای آشــنایی بیشــتر با ویکســل باید به مهمترین کتاب او یعنی «بهره و قیمت» (1898) سر بزنیم. ویکسل در این کتاب از مفهومی جدید پردهبرداری کــرد و آن را «نرخ طبیعی بهره» نامیــد و آن را به عنوان نرخی تعریف کرد که با ســطح قیمتی پایدار همخوانی دارد. اگر نرخ بهره از نرخ طبیعی کمتر باشــد، احتمال بالا رفتن تورم وجود دارد و اگر نرخ بهره بیشــتر از نرخ طبیعی باشــد، ایجــاد تورم معکوس یا افت ارزش خواهد کرد. نــرخ بهرهای که مطابق با نرخ بهره طبیعی باشد، بازار کالاها را به تعادل میرساند و قیمتها را هم در سطحی پایدار نگه میدارد. این نظریه در مکتب اتریش به شــدت استفاده شد و آنها از آن به منظور صورتبندی این مسئله استفاده کردند که «رونق اقتصادی» زمانی اتفاق میافتد که نرخ بهره کمتر از نرخ طبیعی باشد.
به طور کلی نرخ طبیعی بهره، نرخ بهرهای اســت که حامی خروجی حداکثری اقتصاد یک کشور در عین ثابت نگه داشتن تورم است. خروجی حداکثری اقتصادی به معنی جذب کامل نیروی کار است. این نرخ را نمیتوان به طور مستقیم مشاهده یا تعیین کرد. روش اصلی رسیدن به نرخ بهره طبیعی این است که سیاستگذاران و پژوهشگران اقتصادی ســعی میکنند نرخ بهره طبیعی را حــدس بزنند و از آن به عنوان راهنمایی برای سیاســتهای پولی خود استفاده کنند. این «حدس زدن» هم عمدتا بهوســیله مدلهای اقتصادی مختلف انجام شده و کل پیچیدگی و خطاهای موجود در تعیین نرخ طبیعی بهره از همین جا آغاز میشود.
فرایند تجمعی
ویکسل مفهومی را با عنوان «فرایند تجمعی» صورتبندی کرد که طبق آن اگر نرخ بهره طبیعی برابر با نرخ وامها نباشد، تقاضای سرمایهگذاری و پسانداز متفاوت میشود. اگر نرخ بهره پایینتر از نرخ طبیعی باشــد، دچار انبســاط اقتصادی میشویم و با ثابت در نظر گرفتن تمامی عوامل، قیمتها افزایش پیدا میکنند. این تورم باعث میشود که نرخ بهره واقعی کاهش پیدا کند و منجر به انبساط بیشتری در اقتصاد شود و قیمتها را بیشتر هم بالا ببرد.
این تئوری ورودی مناسبی را برای نظریه «پول درونزاد» ایجاد کرد. نظریه پول درونزاد، به پولی اشاره میکند که بهوسیله فرایندهای درونی اقتصاد ایجاد میشود و نه عوامل بیرونی. از آن زمان تاکنــون نظریههای مختلفی برای پول درونزاد توسعه داده شــدهاند. این نظریه ویکسل حالتی «حجابی» برای پول ایجاد میکند. طبق این نظریه، افزایش در عرضه پول منجر به افزایش در سطح قیمتها میشود، اما افزایش اولیه امری درونزا و ناشی از شرایط بخشهای مالی و حقیقی اســت. ویکسل میگفت که با وجود پول اعتباری، دو نرخ بهره پیروز میشــوند و کاربرد بیشــتری پیدا میکنند: نرخ طبیعی و نرخ پولی. نرخ طبیعی همان بازگشت سرمایه است، یا نرخ سود واقعی. میتوان آن را به عنوان محصول نهایی سرمایه جدید هم در نظر گرفت. نرخ پول همان نرخ وام است که ســازوکاری کاملا مالی دارد. بنابراین به درســتی اعتبار را به عنوان پول در نظر میگیرنــد و بانکها را به آنها تجهیز میکنند. همان طــور که میدانید امروزه بحث اعتبارات در بانکها بســیار داغ اســت و این مســئله نشان میدهد که ویکسل تا چه حدی در اقتصاد تاثیرگذار بوده است.