کنه در اواخر قرن هفدهم میلادی (1694) در شــهر مِر فرانســه که در نزدیکی ورسای است به دنیا آمد. پدر او یکی از مالکین خردهپایی بود که بعدها تاثیر زیــادی در درک کنه از اقتصاد گذاشــت. او که در ابتدا قرار بود جراح شــود، تحصیلات خود را در رشــته پزشکی آغاز کرد و به پزشک لویی پانزدهم تبدیل شــد. او در سال 1744 فارغالتحصیل شد و به خدمت شاه فرانسه رفت. لویی پانزدهم احترام بســیار زیادی برای او قائل بود. او از ســال 1750 به این ســو مطالعات اقتصادی خود را آغاز کرد و پس از آشنایی با بسیاری از اقتصاددانان جوان جهان، از جمله آدام اسمیت، نوشتههای اقتصادی خود را آغاز کرد. کنه نهایتا در 80 سالگی و در ورسای درگذشت.
برای آشــنایی با فرانســوا کنه باید برگردیم به تقریبا 350 سال پیش. امروزه بسیاری از کتابهای «پیشگامان علم اقتصاد» نام او را در فصول ابتدایی خود قرار دادهاند. مســئله بسیار مهم این است که یک اقتصاددان فرانسوی چه کرده و چه گفته اســت که علیرغم قدیمیتر بودن از آدام اسمیت، هنوز هم نامش در تاریخ علم اقتصاد باقی مانده است. همین مسئله بسیار مهم است. همه میدانیم که آدام اسمیت را «پدر سرمایهداری» میدانند، پس نظرات و آرای کنه پیش از این که تصویر و تصور امروزی از علم اقتصاد پدید آمده باشند، مکتوب شده و در جهان تاثیر خود را گذاشــتهاند. آثار اقتصادی کنــه هماکنون در یک مجموعه دوجلــدی تحت عنــوان «مبانی علم اقتصــاد» جمعآوری شده اســت و البته کتابهای دیگری هم وجود دارند که آثار فلســفی و اقتصادی کنه را جمعآوری کرده و توضیح دادهاند. در آن ســالها نشــریهای در فرانســه چاپ میشد که عنوانش «دایرهالمعارف» بود و بسیاری از روشنفکران فرانسوی آثار نظری خود را در آن منتشــر میکردند. کنه هم مقالههایی را تحت عنوان «شــواهد» در این نشریه منتشر کرده است.
اوج داســتان اقتصادی کنه با چاپ کتاب «جدول اقتصادی» پدیدار شد. این کتاب در ســال 1758 منتشر شــد و مبانی لازم برای ایدههایی فیزیوکراتی دربــاره اقتصاد را ایجاد کرد. امروزه به جرئــت میتوان گفت که این کتاب کنه اولین اثری در طول تاریخ اســت که سعی کرده علم اقتصاد را به شکلی تحلیلی توضیح دهد و از همین رو تحلیلگران آن را یکی از مهمترین آثار تاریخ اندیشــه اقتصادی میدانند.
پیش از آن که بیشــتر به آثــار نظریههای اقتصادی کنه وارد شــویم باید بــه این نکته هم اشــارهای بســیار حیاتی بکنیم که شــرق یکی از دلبستگیهای شــخصی و مطالعاتی کنه بود. او در سال 1767 کتابی با عنوان «اســتبداد در چین» منتشــر کرد که در آن نظام امپراتــوری چین را با جزئیات تحلیــل و نظر خودش را ابراز کرده اســت. تقریبا میتوان امــروزه این نتیجه را گرفت که از نظر کنه هم، باید قدرت سیاســی در اختیار روشنفکران جامعه قرار بگیرد و نه اشرافی که آن را ارث میبرند.
آغاز علم اقتصاد
کنه مدلی اقتصادی را ایجاد کرد که در آن ســه طبقه اجتماعی عامل تحرک اقتصادی بودند. طبقه «مالک» که مالک زمین بودند. طبقه «مولد» که شامل نیروهای زراعی، و طبقه «عقیم» که متشــکل از صنعتگــران و تجار بودند .جریان تولید و نقدینگی بین این طبقهها از طریق طبقه «مالک» آغاز شــد. زیرا آنها مالک زمین بودند و از هر دو طبقه دیگــر چیزی میخریدند. این فرایند چند مرحله دارد: در مرحله اول کشــاورز 1500 واحد غذایی را در زمینی که از مالک اجاره کرده، تولید میکند. از این 1500 واحد، 600 واحد بابت تغذیه او و نیــروی کارش و دامهایی که دارد هزینه میشود و 900 واحد باقیمانده را در بازار به ارزش 1 دلار به ازای هر واحد میفروشــد. او 300 دلار را نگه میدارد (150 بــرای خودش و 150 برای نیروی کارش) تا بتواند کالاهای غیرزراعی را (لباس و چیزهایی از این دســت) از بازرگان و صنعتگر بخرد. 600 دلار هم به عنوان سود خالص باقی میماند که کنه به آن «تولید خالص» میگوید.
در مرحلــه دوم، صنعتگر 750 واحد محصــول صنعتی تولید میکند. برای تولید این ســطح نیازمنــد 300 واحد غذا و 150 واحد کالای خارجی اســت. هم چنین به 150 واحد غذا و 150 واحد کالای صنعتی به منظور بقا طی ســال نیاز دارد. او 450 واحد غذایی مورد نیاز خود را از کشاورز خریده و 150 کالای خارجــی خود را از تاجر خریداری میکند و 600 واحد از محصولاتش را در بازار به ارزش 600 دلار میفروشد. از آن جایی که صنعتگر باید برای سال بعد ابزار بخرد، ســود خالصی نخواهد داشت. مالک تنها مصرفکنندهای است که هیچ تولیدی خاصی ندارد. او 600 دلار اجارهای که از کشاورز میگیرد را به دو بخــش 300 دلاری برای غــذا و 300 دلاری برای محصــولات صنعتی هزینه میکند. از آن جا که مالک تنها مصرفکننده است، کنه او را عامل اصلی تحرک اقتصادی میداند. تاجر هم 150 دلاری که از صنعتگر گرفته را برای خرید غذا در بازار مصرف میکند و البته غذاها را از کشــور خارج میکند، تا با خارجیها به مبادله بپردازد. این نوع نگاه تحلیلی و فرایندمحور که کنه به آن دامن زد، یکی از سنگ بناهایی بود که آدام اسمیت را به سمت «ثروت ملل» سوق داد.