مقدمه جهان های موازی
قبل از هر چیزی لازم است مهمترین نکته در مورد جهان های موازی و مسائل علمی مانند این را عرض کنم؛ هیچ متنی ،که به طور خلاصه و مختصر چه در قالب یک متن، چه در قالب ده یا بیست متن هم که باشد، نمیتواند موضوعات علمی تا این حد تخصصی و پیچیده را به طور دقیق،کامل و بی نقص به مخاطب منتقل کند.حتی کتب عامیانه نیز چنین توانایی در انتقال دقیق، مناسب و کافی از موضوعاتی مانند جهان های موازی را ندارند.همانطور که فاینمن در مورد کوانتوم میگوید اگر کسی ادعا کند آن را فهمیده، یعنی هیچی از آن نفهمیده است، در مورد جهان های موازی، نظریه ریسمان، زمان، و مفاهیم بنیادی و چنین مفاهیم بنیادینی موضوع از همین قرار است. همینطور تا امروز هیچ متنی را ندیدم که اغراق، بزرگنمایی و جلب توجه بیش از اندازه ای در مورد جهان های موازی نکرده باشد.اغلب مطالب در این راستا یا توسط مترجم هایی که تخصص و دانشی از موضوع ندارند برگردانده شده، که قاعدتا کوچکترین درکی از مساله ندارند، یا توسط افرادی ارائه میشوند که صداقت کاملی بخرج نمیدهند تا اعتراف کنند که متن آنها فقط مختصری ساده شده از نتیجه مسائلی پیچیده و گسترده را شامل میشود، نه اینکه تمام و کمال ،موضوع مورد اشاره را به مخاطب انتقال داده باشد.برای مثال اگر جراح مغز اطلاعی از اینکه یک تومور در سر یک بیمار هست به شما بدهد، بهیچوجه از اطلاعات تخصصی مربوط به تومور و مغز، و جراحی آن و…. آگاه نمیشوید، مگر اینکه شما هم متخصص جراحی مغز یا تخصص نسبتا کافی در آن داشته باشید، متاسفانه امروزه در مورد مسائل کیهانشناسی و فیزیک بسیاری از علاقه مندان تصور میکنند ممکن است با مطالعه چند کتاب و مقاله، که آن هم مطالبی غیرتخصصی و فقط برای عموم مردم نوشته شده، شناخت کافی پیدا خواهند کرد، تا حدی که توان اظهار نظر داشته باشند! در صورتی که تاحالا ندیدیم که شخصی بدون تخصص در مورد جراحی مغز، یا جراحی قلب، با این جزییات و اعتماد به نفس اظهار نظر کند! در صورتی که اگر مسائل فیزیک و کیهانشناسی تخصصی تر و پیچیده تر از جراحی مغز نباشد( که به نظر من هست) قطعا حداقل به همان اندازه نیاز به تخصص دارد.این مقدمه مفصل خیلی مفصل، لازم بود،تا هر بار که اظهار نظرات تخصصی را از سوی این غیرمتخصصان میبینیم، متذکر شویم که اگر با دانستن اطلاعات جزئی در مورد جراحی مغز یا قلب اجازه اظهار نظر به خود را نمی دهند، در مورد فیزیک، اگر بیش از آن احتیاط نمیکنند، دست کم به همان میزان احتیاط کرده و اظهار نظری نکنند.البته موضوعات جزئی در هر رشته وجود دارد که با مطالعه کافی میتوان آموخت و حتی اظهار نظر هم کرد.اما موارد اینچنینی جزو این دسته از مسائل نیستند.
جهان های موازی
همانطور که گفته شد توضیح کامل، دقیق، تخصصی و بی نقص جهان های موازی مستلزم ارائه مباحث بسیار گسترده و مفصل خواهد بود، پس به ناچار اگر میخواهیم مثل سایر مطالب بیشمار ارائه شده در این باب، توضیح نادرست یا اغراق آمیز نداده باشیم، یا باید توضیحی در حد یک کتاب ارائه کنیم، یا به طور کاملا فشرده و مختصر، توضیحی ساده و همه فهم از نتایج موجود از این موضوع را تبیین کنیم. یعنی یا خیلی مفصل یا خیلی خلاصه ،که چون توضیح مفصل آن هم در صورت عدم دانش تخصصی، به ایرادات گسترده منتهی میشود، توضیح خلاصه و مختصر آن مفیدتر به نظر میرسد.
جهان های موازی به انواع و اقسام حالات، از گذشته های دور توسط فلاسفه و اندیشمندان گمان شده، اما ورود آن به علم از بستری علمی-فلسفی توسط لایب نیتز در قرن هفدهم مطرح شد، و در قرن بیستم توسط hugh everett که دانشجوی دکتری در پرینستون بود، ارائه شد.البته قصد ما بررسی تاریخچه این نظریه نیست، زیرا دانشمندان بسیار بسیار زیادی در این مورد ایده پردازی و اظهار نظر داشته اند.یعنی شاید بتوان گفت اکثر دانشمندان در این باب سخنی گفته یا حتی به طور جدی بررسی کرده اند، به این دلیل تاریخچه آن بشدت ما را درگیر تفصیل خواهد کرد.everett این ایده را نخستین بار ارائه داد که جهان های بسیاری وجود دارند، که مشابه با جهان ما هستند و تمام این جهان ها با یکدیگر مرتبط هستند (به طوری که هر یک تابعی از سایر آنهاست).او از ریاضیات و محاسبات کوانتومی به این نتیجه رسید، اما در آن سالها مورد نقد اکثر ریاضیدانها و اهالی فیزیک قرار گرفت، به حدی که از دکترای خود صرفنظر کرده و حتی فیزیک را رها کرد.
پس از آن تا امروز بسیاری از تحولات اتفاق افتاد که نمونه های بیشتری در تایید این موضوع بدست دانشمندان داد.به طور پراکنده دانشمندان بزرگ و مشهوری در این باب نظراتی ارائه دادند و همانطور که گفته شد، تقریبا اکثر دانشمندان در این مورد اظهار عقیده کرده اند. که این باعث میشد، هر وقت ما بخواهیم سراغ نظریات جهان های موازی برویم،کاری دشوار و پیچیده داشته باشیم، و بین این نظریات سردرگم شویم. اما مکس تگمارک با یک ایده بسیار مفید، این کار را راحت کرد.او تمام نظریات را به چهار سطح یا چهار مدل تقسیم کرد، و با این روش، ما به طور سر راست میدانیم، جهان های موازی یک نظریه با چهار Level است که هرگاه بگوییم جهان های موازی، یعنی به یکی از این چهار مورد اشاره داریم. این چهار مورد نظریه ای توسط مکس تگمارک به طور فردی نیست، بلکه مجموعه نظریه های دانشمندان، با جزییات و توضیحات مختلف است که توسط تگمارک به چهار سطح تقسیم شده، و علل و شواهد و نوع توصیفی که هر کدام دارند، به ساده ترین شکل ممکن، توصیف شده اند. به همین دلیل برای این مطلب با توضیح این چهار سطح از جهان های موازی، آن هم به طور مختصر و فشرده ، هم تبیین درست را رعایت کرده و هم ساده تر به فهم آن خواهیم رسید.
سطح یک : مناطق فراتر از افق کیهان ما (جهان قابل مشاهده)
در این مدل به دو حالت فرض گزفته میشود، یا جهان قابل مشاهده ما بسیار کوچکتر از کل کیهان است، و امتداد کل کیهان پس از جهان قابل مشاهده ما همچنان ادامه دارد، یا کپی های متعدد از جهان ما به انواع و اقسام مختلف، وجود دارد.یعنی در هر صورت در این مدل، جهان ما یا به اندازه عدد گوگل پلکس (یعنی عدد 10 به توان 10 به توان 100) کپی از جهان ما وجود دارد (بر اساس قوانین فیزیک). یعنی وسعت جهان ما بینهایت و بیکران است (یا تا حدی بسیار زیاد ولی بینهایت نیست) و در این صورت، اگر عالم با این وسعت بینهایت باشد، کپی هر کدام از ما پس از فاصله ای تکرار میشود.تگمارک این فاصله ما تا نزدیکترین کپی دیگر خودمان 1 و یک تریلیون صفر جلوی آن برآورد میکند! برای ساده تر شدن درک این موضوع ، یک مثال خواهم زد. فرض کنیم در یک ظرف بزرگ، توپ های ریزی با چهار رنگ زرد و قرمز و سبز و آبی بریزیم.یک قسمت از ظرف را به طور تصادفی انتخاب میکنیم.در این قسمت توپ ها با این ترتیب قرار دارند:زرد-آبی-قرمز-سبز. حالا برای اینکه مشابه همین ترتیب را بخواهیم در ظرف پیدا کنیم باید با احتمالات، مثلا حدود سی سانتی متر اطراف قسمت قبلی را بگردیم. تا بالاخره در یک فاصله ای دوباره همان چینش رنگ ها تکرار شده باشد. حالا اگر تعداد رنگ ها را بیشتر کنیم ، شانس ما برای جستجو در ظرف کمتر میشود، و باید فاصله بیشتری را بگردیم، مثلا اینبار باید یک متر اطراف قسمت قبلی را جستجو کنیم تا چینش پیچیده تر ما تکرار شود.تگمارک بر اساس ریاضیات استدلال میکند اگر وسعت جهان را بی نهایت (یا به حد بسیار بسیار …زیاد) در نظر بگیریم، هر چینشی ، بالاخره پس از طی کردن فاصله ای دوباره تکرار میشود.بدن هرکدام از ما نیز از چینش خاص اتم ها تشکیل شده است، و این نحوه چینش در جهانی بیکران ، پس از فاصله ای (تگمارک این فاصله را همان مقداری که ذکر شد برآورد میکند) تکرار میشود.دانشمندان دیگری این مدل را تایید و توضیحات مختلفی در مورد آن ارائه کرده اند، از جمله شان کرول که میگوید وقتی انرژی تاریک در خلا وجود دارد، دما هم وجود دارد، و نوسانات حرارتی کمی هم وجود دارد، و این میتواند پس از مدتی طولانی باعث شکلگیری ذرات و سپس از چیزهای پیچیده تری شکل میگیرند، و به این ترتیب نهایتا نسخه های کپی از ما شکل میگیرد.البته کرول مباحثی را از مدل تورمی نیز مطرح میکند که در سطح دو به آن خواهیم پرداخت.