در اوایل قرن هجدهم غلاتی مثل گندم و جو و جوی دو سر که توأم با اتلاف و تبذیر بوده با دست کاشته میشدند. یعنی دانهها را مشابه آنچه در عهد باستان معمول بود با دست روی زمینهای شخم زده می پاشیدند. لذا بذرها به طور یکنواخت پخش نمیشدند. یک جا تعدادشان خیلی زیاد و جای دیگر بسیار کم بود. چون به طور خود به خود بذرها با خاک پوشیده نمیشدند، بنابراین بسیاری از آنها توسط پرندگان خورده میشدند یا قادر به سبز شدن نبودند.
جترو تول انگلیسی که وکیل بود اما سرمایهی لازم برای شروع کار در حرفهی خود را نداشت راه بهتری یافت و تصمیم گرفت مزرعه ی خانوادگیاش را که در زمینهای حاصل خیز برکشایر واقع بود و بیشتر از روی خوش بینی تا واقع بینی آن را «مزرعهی توفیق» نامیده بود، اداره کند. یکی از اختراعهای نخستین (یا شاید بهتر باشد بگوییم تکمیل و بهسازی اختراع قبلی) او «متهی بذرکاری» (seed drill) بود. این دستگاه را روی چرخ قرار میدادند و توسط اسب میکشیدند. این ماشین میتوانست 3 ردیف موازی بذر را در شیارهایی با فاصلههای منظم و عمق دلخواه بکارد و حین حرکت روی بذرها را با خاک بپوشاند. طبق برخی از گزارشها، او اولین نمونهی چنین دستگاهی را با استفاده از اجزای یک ارگ قدیمی ساخت.
این ایدهی خوبی بود و باعث کاهش اتلاف بذر و افزایش تولید (طبق ادعای تول به میزان 8 برابر) میشد و چون دانهها در ردیفهای منظم کاشته میشدند پاکسازی زمین میان آنها از علفهای هرز با استفاده از تیغهی وجین که توسط اسب کشیده میشد و یکی دیگر از اختراعهای او بود، آسانتر انجام میشد. اما خیلی طول کشید تا دستگاه بذرکاری او در انگلستان مورد پذیرش قرار گیرد. در فرانسه و آمریکا از این دستگاه بیشتر استقبال کردند. کشاورزان آدمهای محافظ کاری بودند و دستگاهی که تول ساخته بود نوعی تغییر اساسی به حساب میآمد.
برخی از ایدههای او نیز غلط بودند. او مخالف کاربرد کود حیوانی برای غنی سازی زمین بود چرا که این گونه کود ها به بذر علفهای هرز الوده بودند. به جای آن پیشنهاد میکرد کلوخها را تا حد ممکن خرد کنند تا مواد مغذی خاک آزاد شود. اما این کار خسته کننده و غیرموثر غالبا کشت را به تاخیر میانداخت و غلات دیررس را نسبت به آفات آسیبپذیرتر میکرد. فعالیتهای او در این زمینه باعث شد دیگران در پذیرش سایر پیشنهادهای خوب او مثل دستگاه کاشت بذر و اصلاح شیوهی شخم زنی و کاربرد اسب (به جای گاو) دچار تردید شوند.
تول بیشتر عمر خود را در فقر گذراند، او را نادیده گرفتند و اغلب مورد تمسخر دیگران بود. اما اختراعهایش از راه مطالبی که نوشت معروف و در دراز مدت پرآوازه شدند. افزایش ظرفیت زمین برای تولید غذا و سیر کردن شکم مردم در سالهای بعد سبب رشد و توسعهی شهرهای بزرگ شد.