آپ آرت
باربیزون
مکتب باربیزون یک مکتب نقاشی فرانسوی در اواسط قرن نوزدهم بود، که خود بخشی از جنبش طبیعتگرایی است. باربیزون سهم بارزی در به پدید آوردن واقعگرایی در نقاشی منظره فرانسوی داشت. با اینکه پیروان این مکتب تحت تاثیر جستجوی جنبش رمانتیک برای آرامش در طبیعت بودند، اما همانقدر از شباهت سازی نمایشی منظرههای رمانتیک پرهیز میکردند که از سنتهای کلاسیک و آکادمیکی که از منظره تنها بهعنوان پشتصحنهای برای داستانهای تاریخی یا حکیمانه استفاده میشد نیز پرهیز میکردند.
نمونه آثار این سبک :
فتورئالیسم
فوتورئالیسم یا واقعگرایی عکسوار یکی از جنبشهای هنری نیمهٔ دوم قرن بیستم است. این جنبش از اواخر دهه ۱۹۶۰ در نقاشی و مجسمهسازی به ویژه در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا رایج شد. در این سبک موضوعات بهطور کاملاً وفادارانه به واقعیت و با جزییات دقیق نمایش داده میشوند. عموماً هنرمندان این سبک از روی عکس کار میکردند.
نمونه آثار این سبک :
تونالیسم
این سبک ریشه در سبکی فرانسوی به نام باربیزُون و تاکیدی بر عنصر هایی همچون جَو و سایه دارد.
سبکیست که در دهه ۱۸۸۰ در امریکا و با شروع به نقاشی مناظر جان گرفت . در این سبک یک جو یا مه رنگی در نقاشی حکم فرمایی می کند . این مه معمولا به رنگ های ابی و خاکستری و قهوه ای است .
تونالیسم از تکنیکی شاخص با به کار گیری ارزش میانی رنگ ها، به گونه ای که در تقابل با وضوح زیاد و پرنگی شدیداست، استفاده می کند.
نتیجه این امر ظاهر نکردنِ تاثیرات کلی است به این معنا که اشکال تونالیست هرگز کاملاً آشکار نیست.
سادگی،عدم وضوح،حضور انفرادی اشکال(طراح ها)در سکوتی وادار کننده به تفکر،و یکدستی یکپارچه به علاوه فاکتور هایی همچون مناظر دلپذیر و روشن در حضور پشت زمینه ای مه آلود که با نور ماه روشن شده از مشخصه های اصلی تونالیسم هستند.
نمونه آثار این سبک :
باروک
باروک شیوه و روشی است در هنرهای معماری، نقاشی، موسیقی و مجسمهسازی که از اواخر سده ۱۶ (میلادی) در ایتالیا آغاز شد و تا اواخر سده ۱۸ (میلادی) در اروپا رواج داشت و سپس در آمریکای مرکزی و جنوبی مورد توجه قرار گرفت. آزادی در طراحی، شمار زیاد شکلها و درآمیختگی آنها از ویژگیهای این سبک است. ریشهٔ این کلمه احتمالاً واژه بارُکو ایتالیایی به معنی مروارید صیقلنیافته بوده است. گروهی نیز بر این عقیدهاند که معنای این واژه، پوچ، زشت، مضحک و عوضی است. این واژه در آغاز برای تمسخر این شیوه استفاده میشد. زیرا منتقدان معتقد بودند هرگز نباید بنایی ساخت که از اصول و عناصر بناهای یونیان و رومیان پیروی نکند؛ بناهای کلاسیک باید بر این اصول ساخته شوند و انحراف از آنرا «کژسلیقگی اسفانگیز» میدانستند. اما پس از آنکه این شیوه مورد توجه قرار گرفت، به معنای شکوهمند و پرتجمل استفاده شد.
نمونه آثار این سبک :