البته هنر کلا در خانواده ها مظلوم واقع می شود و ندرتا به آن به چشم شغل اصلی نگاه می کنند و دیدگاه عموم مردم این است که هنر، تفننی است در کنار شغل اصلی. هر چند آرش عاشوری نیاز معتقد است این روزها که بیشتر مردم صابون قیمت آتلیه ها به تنشان خورده است، روی کم درآمد بودن این شغل کمتر پافشاری می کنند. اما هنوز هم هستند کسانی که معتقدند از این طریق پول آب هویجتان را هم کسب نمی کنید. برای یافتن پاسخ پرسش اولیه، سراغ دو نفر از عکاسان حرفه ای رفتم؛ حمیدجانی پور و آرش عاشوری نیا.
باید خاک بخورید
می خواهید از عکاسی کسب درآمد کنید؟ باید صبر داشته باشید. این نکته ای است که همه اهالی این حوزه رویش تأکید دارند. «کسانی که عاشق رشته های تجسمی مثل عکاسی هستند، باید مانند مرغ کرچ کنند و روی داشته هایشان بنشینند. این کار بسیار سختی دارد. یا می توانند تحمل کنند و زمان باعث می شود که به درآمدزایی برسند. یا نمی توانند و کنار می کشند. مثلا 10 سال پیش از محل فروش آثارم درآمدی نداشتم. 15 سال کار و تحمل کردم تا به جایی رسیدم که وقتی نمایشگاه می گذارم، نگرانی ای از بابت فروش آثارم ندارم. در هر حال این کاری نیست ک بتوان یکی، دو ساله نتیجه گرفت. در کار هنری میان بر وجود ندارد.
مطالعه، تداوم کار و درست فکر کردن در طولانی مدت شما را به درآمد می رساند.» این را حمید جانی پور می گوید و اضافه می کنند. «درآمدزایی در حوزه تجسمی بسیار سخت است و اصطلاحا باید خاکش را بخورید و بدون اینکه خاک بخورید به آن نمی رسید.» آرش عاشوری نیا نیز روی آن صحه می گذارد: «از هر جا که شروع می کنید باید چند سال صبر کنید تا به درآمد زایی برسید ولی شدنی است.»
وقتی عکاس می شوید، چه کاره می شوید؟
وقتی اسم عکاس و عکاسی به گوشتان می خورد بلافاصله یا یاد عکس های سه در چهار مدارکمان می افتیم یا عکس عروس و دامادها در ژست های مختلف! اما عکاسی به همین خلاصه نمی شود. به جز کسانی که چیزی از فن و تکنیک بلد نیستند و شغل اصلیشان عکاسی نیست و طبیعتا از این طریق هم درآمدی عایدشان نمی شود، عکاس ها به چند دسته تقسیم می شوند. عاشوری نیا می گوید:« کسانی که به صورت حرفه ای کار عکاسی را دنبال می کنند، به چند بخش تقسیم می شوند. کسانی که استودیو و آتلیه عکاسی دارند. این ها سطح درآمدشان خوب است. اگر شخص، صاحب مغازه هم باشد که چه بهتر، آن هایی هم که دفاتر خصوصی دارند، اگر کارشان خوب باشد و بازاریابی قوی داشته باشند، بعد از 4، 5 سال به درآمدهای خوبی خواهند رسید. دستمزد عکاسی برای مراسم عروسی از 800 هزار تومان شروع می شود و تا 100میلیون تومان نیز ادامه دارد. نرخ نرمال این کار در تهران چیزی بین 1 تا 5 میلیون تومان خواهد بود که ماکسیمم 30درصدش هزینه گروه باشد. البته این رقم فارغ از مکان و اجاره استودیو است. رقم دستمزد هم بنا به کیفیت و معروفیت برند متغیر خواهد بود. کافی است در طول ماه چند مشتری گذری که خواستار عکاسی پرتره باشند هم به این دفاتر مراجعه کنند. حاصل، رقم بسیار بزرگی خواهد بود. به همین دلیل این بیزینس بسیار گسترده است.»
راه دیگری که برای درآمد زدایی از این حوزه وجود دارد، عکاسی صنعتی است. هر چند این بازار این حوزه کوچک تر است اما درآمد نسبتاً خوبی دارد. به طور نرمال هر عکس در بازار صنعتی حدود 300 هزار تومان قیمت دارد. برای یک کاتالوگ یک برند هم حداقل نیاز به 10 عکس هست. سخت ترین بخش عکاسی، عکاسی خبری است. عاشوری نیا که چند سال است در این حوزه فعالیت حرفه ای دارد، در این باره می گوید: «شغل عکاسی خبری کاری است بسیار پرمشقت با درآمد کم. به همین دلیل کسانی که در این عرصه جدی کار می کنند، 4 جای مختلف مشغول هستند. اگر کسی تنها یک جا کار کند، ضرر کرده است. چون دستمزدشان حدود 800 هزار تومان خواهد بود. استهلاک تجهیزات و دوربین هم که لحاظ نمی شود.»
با این شرایط چرا عکاسان وارد این بخش می شوند؟ عاشوری نیا در پاسخ می گوید:«عکاسی خبری بسیار هیجان انگیز است و جذابیت های خاص خودش را دارد. خیلی از وقایع و آدم ها را از نزدیک می بینی و لمس می کنی. درآمد اصلی من از راه عکاسی صنعتی و تبلیغاتی است ولی خیلی وقت ها این پروژه ها را از دست می دهم چون وقتم صرف عکاسی خبری می شود. این حوزه خیلی دوست داشتنی تر است و همکاران در این پروسه با یک نشریه خوب و آدم های فعال د رآن دلچسب. اما همان طور که گفتم متأسفانه درآمد خوبی ندارد و هزینه پایین خرید عکس ها و نبود کپی رایت، باعث می شود درآمد زیادی نداشته باشد. البته عکاسی فیلم و تئاتر هم کارهای پاره وقتی هستند که بعضی ها انجام می دهند.
خیلی ها کارشان را به صورت ترکیبی از چند حوزه عکاسی انجام می دهند.
غیر از حقوق پایین، مشکلات درگیری هم عکاسان حوزه مطبوعات را درگیر کرده است. مشکلاتی که جانی پور این طور از آن ها یاد می کند: «کار ثابتی که عکاس ها معمولا می توانند انجام دهند، کار در مطبوعات است که در ایران به دلیل توقیف یا مشکلات مالی مطبوعات و ندادن حقوق ها، باز هم نمی شود خیلی رویش حساب باز کرد. خود من اگر بخواهم میزان طلبی که از مطبوعات دارم را حساب کنم، چیزی در حدود 20 میلیون تومان خواهد شد. بنابراین تا زمانی که امنیت شغلی وجود نداشته باشد، هنرمند هشتش گرو نهش است.»
هیجان عکاسی در مطبوعات همه را اغوا نمی کند. جانی پور معتقد است بعد از مدتی کارها عادی می شوند و همه چیز شکل کارمندی به خود می گیرد:« سال 84 وارد مطبوعات شدم و فکر می کردم میتوانم امنیت شغلی داشته باشم. درآمدم هم بد نبود اما بعد از مدتی آدم دچار روزمرگی می شود. انگار که کارمند شده ای و خلاقیت گرفته می شود. اگر خلاقیت برایتان خیلی مهم باشد از این محیط ها جدا می شوید. کسانی که روحیه آرتیستی دارند، در شغل های مشخص دوام نمی آورند. هر چند نداشتن درآمد ثابت آزاردهنده است.
روی سخت داستان
نداشتن درآمد ثابت باعث می شود نتوانید روی دارائی هایتان حساب باز کنید و برنامه ریزی مالی دقیقی انجام دهید.
متن کامل مقاله را می توانید در نشریه معیشت، شماره 8 مطالعه نمایید.