"هنر عکاسی" مثل هر هنر دیگری، نمی تواند فارغ از کیفیات خلاقه باشد. بنابراین آنچه به سهو و یا به پیروی برخی جشنواره های خارجی و از طریق ترجمه با عنوان "عکس و عکاسی خلاقه" وارد دسته بندی ها و ژانرهای عکاسی مسابقات و جشنواره ها و نمایشگاه ها شده، خالی از اشکال نیست. اما به هر حال با رواج و تثبیت این اصطلاح، به منظور ایجاد زبان مشترک و قابل فهم اهالی این حوزه و جلوگیری از سردرگمی عکاسان جوان و برگزارکنندگان، چاره ای غیر از اهتمام بر تعریف جامع و معرفی آن باقی نمی ماند. به طور مثال در تعریف انجمن عکاسی آمریکا (PSA) از "عکس خلاقه" به تغییر واقعیت و تغییر مشهود در فرم، شکل، رنگ طبیعی و یا ترکیبی از این سه عامل اشاره شده است. اما به نظر نمی رسد این نوع تعریف از جامعیت و فراگیری کافی برخوردار بوده و برای مدت ماندگاری قابل رجوع باشد.
آنچه از ترکیب "عکاسی خلاقه" (Creative Photography) اراده می شود (یا شاید بهتر باشد که اراده و پیشنهاد شود) در اولین مواجهه؛ معمولاً مربوط به عکس هایی است که در آن ذهنیت بر عینیت غلبه دارد. بنابراین وجه استنادی عکس، تا جایی که متهم به جعل نباشد، برخلاف ژانرهایی مثل عکس های طبیعت، ورزشی، خبری، اجتماعی، پرتره، معماری و...، شرط لازم و واجب محسوب نمی شود. اگر چه می تواند در همه این فضاهای مرسوم عکاسی واقع شود. اگر به طور معمول "عکاسی" تلاشی است برای نمایش حقیقتی واقعی و یا یافتن و پرداختن نمونه های عینی و بیرونی از دریافت اندیشه و ذهنیت عکاسی، "عکاسی خلاقه" نوعی القای فضای ذهنی است با ساخت تصاویری که مبتنی بر عکس و عکاسی، اما با استفاده نامحدود و تازه از هر ابزار و ترفند و شیوه تکمیلی است.
همچنین از منظری دیگر؛ "عکس خلاقه" تجربه و تلاشی است که دایره تعریف عکس و عکاسی را نسبت به دوره پیش از خود، توسعه می دهد و نگاه تازه ای از هنر عکاسی را برای مخاطب قابل باور می کند. به عبارت دیگر "عکس خلاقه" عکسی است که پیشتر و به طور معمول از طرف اکثریت مخاطب و جامعه تئورسین عکاسی، قاطعانه جزء هنر عکاسی محسوب و مقبول نشده بود. به عنوان مثال در دوره ای که عکاسی تنها به عکس از طبیعت و یا پرتره های خشک اشراف و دربار و... محدود می شد، عکاسی کردن از مردم عادی کوچه و بازار و مشاغل و... که نگاه متفاوت و تازه ای به گستره مشغولیات و تعهدات هنر عکاسی و شکلی از خرق عادت بود، در قیاس با تعریف مرسوم عکاسی زمانه خود، عکاسی خلاقه شمرده می شد. یا اولین نمونه های فتومونتاژ را (چه در آتلیه های دستی و سخت افزاری ساخته می شد و چه با استفاده از پردازش در انواع نرم افزارهای رایانه ای) در دوره خود باید در گروه عکس های خلاقه جای داد.
اولین عکس های رنگی را ـ در حالی که اغلب عکاسان متعصب، رنگ را عامل زائدی در عکس می دانستند ـ باید عکس های خلاقه آن دوره محسوب کرد. حتی زمان، مکان و نحوه ارائه و نمایش عکس هم می تواند از این دست عوامل باشد. ورود به موضوعات و فرض وظائف جدیدی که پیشتر مربوط به حوزه عکاسی هنری نبوده، زوایای دید بدیع، شگردهای نوآورانه چاپ، استفاده از تکنیک های جدید یا متفاوت عکاسی که قبل از آن موجب تردید در اصالت عکس یا ناآشنا قلمداد می شده؛ مثل اولین عکس های هنری که با عکاسی IR (مادن قرمز) و Xray انجام شد، شکستن توجیه پذیر قواعد فنی و زیبائی شناختی عکاسی که پیشتر، قطعی و بدون استثناء لازم الاجرا بوده؛ مثل عدول از سنت ها و استانداردهای نورسنجی و سرعت شاتر و فوکوس و هندسه و ترکیب بندی های کلاسیک و استفاده ابداعی از فیلتر و... که در خدمت بیانی تازه و تعمیق مفهوم عکاسی انجام می شود، شاید از بدیهی ترین مصادیق "عکس خلاقه" باشد. این رویکرد شاید زیر عنوان عکاسی تجربی (Experimental Photography) به معنی عکاسی مبتنی بر تجربه های جسورانه، سنت گریز و ساختارشکن، برای دستیابی به راه های تازه عکاسی، مناسب تر باشد.
به طور خلاصه؛ "عکس خلاقه" و "عکس تجربی"، مجاز کردن آگاهانه و هدفمند غیرمجازهای کهنه عکاسی است. تغییر و تطوری که در نهایت موجب توسعه بیان عکاسی و ارتقاء کیفیات و تنوع بصری عکس می شود.