" وقتی با سرعت از قلمروی افقی می گذریم، این امکان را پیدا می کنیم که فضا و ایده هایی را که به فضا مربوط می شوند، بشناسیم و آن وقت، حرکت و انعطاف پذیری نقش مهمی پیدا می کند".
زاها حدید، معروفترین معمار زن تاریخ به گواه بسیاری از معماران و اندیشمندان می باشد. زاها حدید، در چندروز گذشته برابر با 31 مارس 2016 در سن 66 سالگی درگذشت. وب سایت رسمی این مهندسان مشاور؛ این خبر عمیقاً متاثر کننده را در صفحه نخست خود قرار داده است.
این متن به بهانه از دست دادن وی از میان جامعه معماران و طراحان نوشته شده است.
هیچ معماری، امروز به اندازه زاها حدید (Zaha Hadid) در سراسر جهان شناخته شده نیست؛ معماری که متاثر از فراز و فرودهای فلسفی قرن بیستم، بی تردید در تاریخ معماری جهان نامش با سالهای آغازین هزاره سوم گره خواهد خورد.
زاها حدید؛ یک معمار قرن بیستمی است، قرنی سریع و فشرده و در عین حال بسط دهنده سرمایه داری در مقیاسی جهانی و البته کاملاً غربی. او طی 27 سال از زمان تولدش در سال 1950 تا تاریخ فارغ التحصیل شدنش از مدرسه AA تاکید دیگری نیز به دنبال دارد. او خود را محصول چرخش معماری و تفکر از وضعیت مدرن به وضعیت های مابعد مدرن در دهه60 خود می داند. همان دهه ای که لوکوربوزیه و میس ون دروهه از دنیا رفتند؛ همان دهه ای که رُم کولهاس ارتباط خود را با معماری آغاز کرد و ژاک دریدا با نقد پدیدارشناسی و گذر انتقادی از ساختارگرایی و پساساختارگرایی خود را به ساختارشکنی گره زد.
زاها حدید در 31 اکتبر سال 1950 در یکی از خانواده های روشنفکر و مسلمان مرفه اطراف بغداد که آن روزها باغ شهرهایی ( از تبار باغ های شکوهمند بابل) داشت، متولد شد. او تحصیلات دوران ابتدایی را در یکی از دیرهای کاتولیک فرانسوی زبان بغداد سپری نمود. پدرش اقتصاد خوانده بود و مادرش شاغل نبود. زاها خیلی زود علاقه وافرش را به بحثهای استدلالی و انتزاعی نشان داد؛ و پس از گذراندن دوره ریاضیات در دانشگاه آمریکایی بیروت، به مدرسه معماری AA لندن رفت . بدین ترتیب وارد دنیای معماری شد.
او درباره ایام کودکی اش چنین می گوید:
" من یک عرب عراقی ام و هرگز نمی توانم روزهای زیبایی که در وطن داشتم از ذهنم بیرون کنم. کودکی من در آنجا میان منابع سرشار انسانی و تاریخ به رویا شبیه است. مدرسه ما لابلای علف زارها و در دل طبیعتی سبز بود که امروز از آن فقط خرابه هایی برجاست. شهر بغداد در آن ایام پر از آدم های عجیب با ملیت ها و مذاهب بود و پرورش در این محیطِ پر از تجربه ای متفاوت، شانس بزرگی برای من بود".
یکی از افراد تاثیر گذار بر وی، سدریک پرایس بود. او طراح پروژه Fun Palace بود. طرحی که هرگز اجرا نشد. زاها، در مدرسه AA لندن به شدت تحت تاثیر نظریه پردازی های رُم کولهاس، شخصیت برجسته هایپر مدرنیسم قرار گرفت و پس از فارغ التحصیلی به دعوت او به دفتر معماری OMA پیوست. این موضوع زمینه شجاعت و اعتماد به نفس قوی تری برای وی شد. او توسط کولهاس با پیتر رایس آشنا شد. شخصی که حمایتگر زاها در زمانی شد که ساخت طرحهایش سخت به نظر می رسید. او پس از همکاری با کولهاس، به تدریس در مدرسه معماری AA لندن پرداخت.
زاها حدید دفتر معماری خود را در سال 1987 در لندن دائر کرد. بعد از آن بود که کرسی کنزو تانگه در مدرسه طراحی دانشگاه هاروارد، کرسی سولیوان در دانشگاه ایلی نویز مدرسه معماری شیکاگو، مقام استادی در مدرسه هنر هامبورگ، نولتون اوهایو و دانشگاه کلمبیا را به دست آورد.
آنچه که منجر به محبوبیت و رسانه ای شدن حدید در حوزه عمومی گردید، برندن شدن او در مسابقه کلوپ پیکِ هنگ کنگ در سال 1982 بود. پس از آن مقالات متعددی در کتب و نشریات معماری به نقد آثار او پرداختند. حدید هم مانند برنادر چومی به شدت تحت تاثیر کولهاس قرار داشته است.
چهار سال بعد از انتشار کتاب "معماری امروز" چارلز جنکس و اظهار نظر او درباره حدید، آراتا ایسوزاکی یکی از داوران بانفوذ مسابقه کلوپ هنگ کنگ، منحصر به فرد بودن بیان حدید و قدرت منطق کارهای او را ستود. همه این ها با هم، به همراه تحول بی سابقه در هنر معماری و فراوانی حضور نمایندگان برجسته جنبش های نوین؛ توانمندی تولید حجم های غریب را که احتمالاً ریشه در آموزه های ریاضی حدید دارد و همچنین گردش مالی کلان؛ زمینه حضور وی را در نقاط مختلف جهان فراهم می آورد.
در بررسی سیر تاریخی طرحهای وی، نخست به طرح او در مسابقه اپرای جدید خلیج کاردیف بر می خوریم. طرح ترکیبی زاویه دار و چشمگیری که تا آن روز مانند آن دیده نشده بود. اما منتقدان بی درنگ بر او تاختند و نخبه سالاری و وجود مشکل در اجرا را عاملی برای عدم انتخاب طرح وی دانستند.
اولین قدم بزرگ شغلی زاها، برنده شدن سفارشی بود که از سوی رالف فِلبام، تولید کننده مبلمان و سرمایه گذار به وی پیشنهاد شد. سفارش او طرح یک ایستگاه آتش نشانی در کارخانه ویترا در آلمان بود. او در شیوه ای ابتکاری برای به تصویر کشیدن مفاهیم پلاستیک از چند نقاشی استفاده کرد. این ساختمان با توجه به نظر بیننده، ناآرام و پویا است. بعد از آن فِلبام ارزش طرح را بیش از یک ساختمان آتش نشانی دانست و به همین دلیل ایستگاه به مکانی دیگر منتقل شد. این پروژه موقعیت زاها حدید را به عنوان یکی از پیشگامان معماری بین المللی تثبیت کرد.
از بعد معماری، حدید در فرم از اشکال زوایه دار و ذوزنقه به شکل اندام جانوران رسید. فرمهایی که عکسشان جالب و اجرایشان دشوار است. او همچنین ساختمانهای جهانی به تعبیر روبرت آدام طراحی نکرده است. حدید؛ استعداد بسیار خوبی در خلق شکلهای تازه دارد و یک نمونه از آن طراحی خودرو او برای کنی شاچر است. طرحهایی که همانند ساختمانهای او یک تجربه غیرمتعارف در زمینه شکل شناسی هستند.
زنان به طور غریزی و طبیعی دوستدار و مولد زیبایی هستند. بر اساس این تعریف، حدید خود را دشمن خود به عنوان یک زن می داند. چرا که او سازه های زیبا طراحی نمی کند. برای او داشتن کیفیات اساسی و جوهری حرکت مهم است. او با این جسارت نه تنها مرزهای معماری بلکه مرزهای جنسیتی را هم درنوردیده است. کارهای اولیه او به طور خاص از هنر انقلابی اتحاد جماهیر شوروی، یعنی کانستراکتیوسم و سوپره ماتیسم و نیز نقاشی های هندسی تاثیر گرفته اند. تئوریسین اصلی جنبش سوپره ماتیسم یعنی کازیمیر مالویچ در سال 1928 در مورد آن می گوید" ما فقط زمانی به درک فضا نائل می شویم که از زمین آزاد شویم. یعنی به شکلی؛ اصلی ترین نقطه گرانش از بین برود". رهایی از جاذبه زمین اصلی ترین ایده ای است که می توان آن را در آثار حدید پی گرفت. نکته جالب در مراسم اهدای جایزه پریتزکر به حدید در سال 2004، برگزاری مراسم در شهر سن پترزبورگی بود که در آن مالویچ زیسته و کار کرده بود.
طرحهای بدیع و پیچیده او برای ایجاد معماری؛ سالها با تحسینی توام با تردید روبرو بوده است اما امروزه دنیا آمادگی بیشتری برای پذیرش و ایجاد بناهای پیچیده او دارد. در آثارش نوعی تنش و ناآرامی و بی قراری دیده می شود. مانند کاریکاتوری که حالت شورشی دارد و از تکه های مشخص زاویه تند و خط های صاف و راست ساخته شده است.
از حیث بازنمایی حرکت و انرژی می توان قرابت هایی بین آثار حدید و نهضت فوتوریسم ایتالیا در اوایل قرن بیستم مشاهده کرد اما در تشبیه دقیق تر او در تاریخ معماری، هم سنخی بیشتری با معماران باروک ایتالیا دارد تا دکانستراکتویستهایی که در عکس العمل به استالین به اشکال انتزاعی روی آورند.
آنچه که زاها حدید را معماری در دوره معاصر ساخته است؛ جریان روح زمانه در سازه های اوست. بدین گونه که او معماری برای جهانی پر شتاب و سیلانی امروز طرح می کند و بر خلاف بیشتر معماران بزرگ، سبکی کاملاً آزاد، رها و بدون قید و ارجاعی به معابد یونان یا کلیساهای جامع گوتیک را در پیش می گیرد.
حدید؛ معماری است که جسورانه به ستیز با جاذبه می پردازد. این مانع، بزرگترین دشمن معماری از بدو تاریخ بوده است. سازه ها در طرحهای او، گویی مجسمه هایی هستند که قوانین گرانش را از یاد برده اند و به طرز خطرناکی نامطمئن و بی ثبات هستند. به گونه ای که به طور قاطع نمی توان گفت که خط افق کجاست، یعنی از کجا زمین تمام و بنا آغاز می شود. از این درهم آمیزی زمین و معماری با عنوان فرش شهری یاد می شود و همین عدم قطعیت یکی از پایه های اصلی هنر معاصر است. این سازه های حسی و تهاجمی، انفجارهایی در فضا محسوب می شوند. به اعتقاد وی همراه با پیشرفت تکنولوژی، معماری نیز حرکت می کند و این همراهی به شدت یادآور نوستالژی قرن بیستم است، یعنی زمانی که معماری مدرن و تکنولوژی صنعتی با هم متحد شدند تا پیشرفتی اجتماعی را شکل دهند.
ایرادی که او به معماری بیشتر شهرهای بزرگ می گیرد عدم سرمایه گذاری برای "عمومی سازی" است. به این معنا که افراد فقیر و ثروتمند نمی توانند در کنار هم زندگی کنند. ساختمانهای وی تک نقطه ای نیستند و تلاش برای تعامل با محیط خود دارد. او همچنین سنت استفاده از زوایای 90 درجه را به کنار گذاشت و الگوهای غیرعمودی و زوایای نامتعارف را جایگزین آن نمود. از دید او این موضوع؛ سکون موجود در شهرهایی قدیمی همانند پاریس و ونیز را می تواند از بین ببرد و به آنها انرژی بخشد.
ساختمان مرکزی BMW، غرفه متحرک شانل، پیست اسکی برگیزل، موزه ماکسی، ویلای کاپیتال هیل، مرکز ورزشهای آبی لندن و مرکز فرهنگی حیدر علی اف از نمونه آثار خلاقانه و بدیع این معمار نام آور است.
روحش شاد و یادش گرامی
سیزدهم فروردین نود و پنج