بدون شک پاسخگویی به پرسشهای پولی و مالی کودکان دغدغه بسیاری از پدران و مادران است. آنها در برابر کودکان خود با دشواریهای ویژهای مواجه هستند. از سویی باید به کودک خود آموزش داده و او را برای ورود به دنیای پیچیده اقتصادی آماده سازند؛ امری که اهمیت بسیار حیاتی در آینده آنها خواهد داشت. اما در مقابل، کودکان چشمانداز محدودی درباره جهان دارند، از بسیاری مسائل اطلاع ندارند و مهمتر آنکه به سرعت تحت تاثیر نیازها و خواستههای لحظهای خود قرار میگیرند.
در اینجا تعدادی از پرسشهای کودکانه و برخی پاسخهای ممکن به آنها مطرح شده است:
۱- میتوانم با پولم یک شکلات بخرم؟
در نظر داشته باشید که این پرسش زمانی از سوی کودک مطرح شده است که پول او برای خرید چند شکلات کافی است و کودک به سادگی این مساله را در نمییابد. اگر کودکتان کمسن است از این اتفاق تعجب نکنید. از دید کودکان خردسال، تمامی اسکناسها ارزش یکسانی دارند. آنها قادر نیستند میان سه اسکناس هزار تومانی و یک چک پول پنجاه هزار تومانی تفاوتی قائل شوند و حتی شاید سه اسکناس هزار تومانی را به خاطر بیشتر بودن ترجیح دهند
برای آموختن این واقعیت به کودک خود عجله نکنید. به او بگویید که میتواند با این پول تعداد بیشتری شکلات بخرد و اجازه دهید این واقعیت را در عمل مشاهده کند. میتوانید با استفاده از همین روش پسانداز کردن را نیز به کودک خود آموزش دهید. به او بیاموزید که با نگاه داشتن پول خود میتواند در آینده اشیای بهتری بخرد. در مجموع این ناآگاهی چندان نگرانکننده نیست و با بالاتر رفتن سن برطرف خواهد شد.
۲- برای من شکلات میخری؟
بسیاری از بچهها در زمان خرید با والدین خود مرتبا درخواست خرید چیزی تازه را مطرح میکنند و تحت تاثیر امیال لحظهای خود قرار میگیرند. به همین دلیل از پدر یا مادر میخواهند که به سرعت این خواستهها را برآورده کنند. بسیاری از ما برای خشنود کردن فرزند خود یا حتی رها شدن از نق زدنهای مداوم او به سرعت خواستهاش را میپذیریم و شیء مورد نظر را تهیه میکنیم. غافل از آنکه با این کار سنگبنای غلطی را میگذاریم که هم ما را به دردسر خواهد انداخت و هم دیدگاه کودک را نسبت به مسائل مالی منحرف میکند.
اگر خواستههای کوچک فرزندتان را به سرعت بپذیرید، بار دیگر خواسته بزرگتری مطرح خواهد کرد. اول از شما شکلات میخواهد، بعد اسباببازی، بعدتر دوچرخه و به همین ترتیب جلو میرود تا زمانی که شما نتوانید خواسته مورد نظر را برآورده کنید. آنگاه گریه سر میدهد و سعی میکند به زور نظر خود را تامین کند.
برای پیشگیری از این مساله باید برای کودک قانون وضع کنید. میتوانید یک یا چند بار کودک را برای خرید همراه خود نبرید و آنگاه به او بگویید که در هر مدت زمانی، مثلا یک هفته، تنها میتواند یک خواسته مطرح کند. از او بخواهید که خوب فکر کند و خواستهاش را با دقت انتخاب نماید، چراکه پس از خرید آن چیز، تا هفته بعد اجازه درخواست دیگری نخواهد داشت. البته ممکن است کودک در ابتدا مقاومت داشته باشد اما اگر با مهربانی بر قانون وضعشده پافشاری کنید، رفتهرفته خود را تطبیق خواهد داد.
البته کمک کردن به او را نیز فراموش نکنید. مثلا اگر به محض ورود به فروشگاه اولین وسیله یا خوردنی جالب را درخواست میکند، مهربانه به او یادآور شوید که فرصتش را آسان از دست ندهد و بیشتر دقت کند. آموختن این مساله به کودک جدای از آنکه فرآیند تربیت او را آسانتر و جیب شما را از ولخرجیهای کودکتان حفظ میکند، در شکلگیری آینده او نیز سرنوشتساز است. کودک اینگونه میآموزد که در زندگی انتخابهای محدودی دارد و باید با دقت در مورد هر انتخاب خود فکر کند و آنگاه دست به عمل زند.
۳- چرا دستگاه بازی جدیدی برایم نمیخری؟ همه بچهها یکی از آن دارند!
این گونه پرسشها از جمله معمولترین سوالات و درخواستهای بچهها از والدین است و طیف وسیعی را در بر میگیرد. بچههای دیگر دوچرخه دارند، فلان لباس را دارند، گوشی همراه دارند و … . جملاتی که برای هر پدر و مادری آشنا است. اغلبِ ما در زمان مطرح شدن این گونه سوالات پاسخهای یکسان را در ذهن داریم که به احتمال زیاد آن را از والدین خود شنیدهایم و نسل به نسل منتقل میکنیم. مثلا میگوییم: «شاید پدر دوستت بخواهد او را از برج میلاد به پایین پرت کند، تو هم همین را میخواهی؟!» اما این جواب بدترین پاسخی است که میتوانید به کودکان بدهید. اگر کودک سن کمی دارد، نخواهد توانست میان پرت شدن از برج میلاد و داشتن یک بازی کامپیوتری جدید ارتباطی برقرار کند. او حرف شما را نمیفهمد و نکتهای که برایش مطرح شده حلنشده باقی میماند.
برای رفع مسالهی کودک باید صادقانه اما بدون عصبانیت و در حد فهم او سخن بگویید. به طور مثال، اگر خرید وسیله مورد نظر کودک را نمیپسندید سعی کنید به کودک بفهمانید که هر خانوادهای ارزشها و شیوه زندگی خاص خود را دارد و به همین دلیل نباید هر آنچه دیگران انجام میدهند را کورکورانه دنبال کرد. البته درک این مطلب به سرعت امکانپذیر نیست و باید در طول زمان با تاکید بر ارزشهای مورد پسندِ خود، کودک را با شیوه فکری حاکم بر خانواده آشنا سازید. انتظار نداشته باشید که با یک بار مطرح نمودن این نکته، کودک کاملا آن را درک کند.
البته اگر شیء مورد نظر با فرهنگ حاکم بر خانواده شما مغایرتی ندارد و به لحاظ مالی نیز در موقعیت مناسبی قرار دارید، ضمن آنکه کودک شما پیوسته تقاضاهای متفاوتی را مطرح نمیکند، با او لجبازی نکنید و وسیله را خریداری کنید. اما پیش از این کار حتما او را متوجه سازید که خریدن آنچه او میخواهد به این دلیل است که «او میخواهد» نه به خاطر اینکه «دیگری آن را دارد». البته در مجموع این موقعیتی دشوار است و کودکان زمان زیادی برای فهم مساله نیاز خواهند داشت. صبور باشید و با آرامش نکته اصلی را برای کودک خود توضیح دهید. شاید نیاز باشد بارها این کار را انجام دهید.
۴- برادر یا خواهرم از من پول قرض کردهاند، اما آن را پس نمیدهند
ممکن است بخواهید از این موقعیت استفاده کنید و باورهای نادرستی را به کودک انتقال دهید. مثلا شاید به او بگویید که این اتفاق نشان میدهد که نباید به دیگران پول قرض داد! این گونه مطرح کردن مساله میتواند به برداشت نادرستی در کودک منجر شود. البته چنین توصیهای کاملا نادرست نیست بلکه به توضیحات تکمیلی نیاز دارد. باید در ادامه توضیح دهید که پول قرض دادن به دیگران فینفسه نادرست نیست، بلکه باید با تفکر و دقت این کار را انجام دهد. به علاوه برادر یا خواهر خاطی او نیز نیازمند آموزش جدی هستند، چراکه این مساله جدای از کودک شاکی شما، نشاندهنده بحرانی جدی در شخصیت سایر فرزندان شماست.
در چنین مواقعی استفاده از مهر و محبت مادرانه یا پدرانه مفید خواهد بود. هر دو کودک را نزد خود بخوانید و معنای بدهی را برای آنها توضیح دهید. پس از توضیح این مساله و تاکید بر اهمیت بازگشت پول قرضگرفتهشده، قوانین خانه را به صورت شفاف بیان کنید. به کودک خاطی بگویید که هر کس چیزی از دیگری قرض میگیرد باید آن را به همان صورت برگرداند. این مساله را با جدیت اعمال کنید و کودکان را با مهربانی مجبور به رعایت قوانین نمایید.
۵- پولی را که برای خرید داده بودی گم کردم
مسئولیت پولی که به فرزندتان دادهاید بر عهده خود اوست. اگر جز این واکنشی نشان دهید کودک را در مسیری نادرست هدایت کردهاید. او باید مسئولیتپذیری را بیاموزد و امور مالی یکی از مهمترین زمینههای مرتبط با مسئولیت است. اما تذکر دادن به کودک و تلاش برای مسئولیتپذیر ساختن او تنها بخشی از ماجرا است و باید به چند نکته مهم دیگر توجه داشته باشد.
نخست آنکه مسئولیتهایی که بر عهده فرزند خود میگذارید باید متناسب با سن و تواناییهای او باشد. به طور مثال، اگر مبلغ زیادی پول برای خرید کالایی حساس در اختیار کودک قرار دهید، از دو زاویه در تربیت او کوتاهی کردهاید. نخست آنکه ممکن است این پیام به کودک منتقل شود که پول ارزشمند نیست و نباید در خرج کردن آن دقت داشت. اما مهمتر از این نکته، ایجاد احساس اضطراب در کودک است. گزارشات متعددی نشان میدهند که یکی از نگرانیهایی که خاطر برخی از کودکان را در سنین پایین به خود مشغول میدارد، ترس از گم کردن اشیاء امانتی است. به طور طبیعی این مساله شامل پول نیز میشود و با افزایش مبلغ آن، احتمال این که کودک دچار استرس و فشار شود نیز بالاتر میرود.
نکته مهم دیگر آن است که فرآیند مسئولیتپذیر ساختن فرزند در خصوص پول نباید بیش از اندازه سختگیرانه باشد. به طور قطع کودک شما پول را ناخواسته گم کرده و خود بیش از هر کسی از این مساله ناراحت است. از این رو محبت بیقید و شرط را از یاد نبرید و به او بگویید که به هر حال عشق و حمایت شما را خواهد داشت.
۶- چرا باید چراغهای اضافی را خاموش کرد؟
اکثر کودکان حتی در سنین بالاتر نیز از هزینههای زندگی بیخبر هستند. آنها درک نمیکنند که آب مصرفی خانه، برق، گرما و دیگر اقلام روزانه با صرف پول به دست میآیند و باید برای وجود داشتن آنها ساعاتهای متمادی کار کرد. از این رو توضیح دادن مساله صرفهجویی و تلاش برای کنترل هزینهها به یک کودک کاری بسیار دشوار است.
برای موفقیت در آموزش صرفهجویی نخست باید از شیوههای مناسب تربیتی برای آگاهی دادن به کودکان درباره هزینههای زندگی استفاده کنید. به آنها یاد بدهید که برای به دست آوردن همه چیز باید پول پرداخت کرد و این پول میزان محدودی است. میتوانید از بازیهای مختلف برای آموزش بهتر این مساله به کودک خود استفاده کنید. پس از آنکه اطلاعات کودک در این باره افزایش پیدا کرد، بهتر میتوانید مساله صرفهجویی و اهمیت آن را در زندگی برای او شرح دهید.
اما از تمام این موارد مهمتر، عملکرد شخصی خود شما است. جملهای مشهور میان متخصصان کودکان وجود دارد؛ اینکه «کودکان بیشتر از گوش کردن نگاه میکنند». معنای این سخن آن است که اگر شما در زمینههای مختلف فردی صرفهجو نباشید، کودک به عملکرد شما نگاه میکند و آن را بعنوان الگو میپذیرد. پس از پذیرش این الگو، تغییر دادن آن با استفاده از گفتگو و نصیحت بسیار دشوار است. از این رو اگر کودکی صرفهجو میخواهید، باید خود صرفهجویی را در اولویت قرار دهید!