کودکان تبلور کنجکاوی هستند. هر امری در جهان، از اشیا و لوازم گرفته تا روابط میان انسانها برای آنها تازگی دارد و برای افزایش آگاهی خود از جهان پیاپی در حال پرسیدن هستند. شما نیز اگر کودکی دارید، به طور یقین پرسشهای بی پایان و گاهی کلافه کننده آنها را تجربه کردهاید. کودکان به دقت نگاه میکنند، رفتارهای ما را میبینند و بعد برای فهم علت آنها از ما سوال میپرسند. اما بسیاری از ما از این نکته غافل هستیم که این پرسشهای بعضا بیاهمیت در سرنوشت کودک چه تاثیر شگفت آوری دارد و هر پاسخی که به سوالات آنها میدهیم، نگاه کودک به جهان و تصمیمات او را در آینده تحت تاثیر قرار میدهد از این رو پاسخ عاقلانه والدین به ابهامات و کنجکاویهای کودکان (و نوجوانان) اهمیت بسیاری دارد.
سوال 1. پدر، میتوانی برای خرید بازی جدید به من پول بدهی؟ از مادر خواستم ولی قبول نکرد.
در این گونه درخواستها بهتر است که در کنار همسر خود بایستید. به او بگویید که اگر مادر (یا پدر) مخالفت کرده است پاسخ شما نیز همان است. اگر یک بار بر خلاف نظر همسرتان خواست کودک را تامین کنید، اختلاف نظر خود را نشان دادهاید و این مساله به روندی همیشگی تبدیل میشود به علاوه اگر شما با درخواست کودک مخالفت کردید اما همسرتان تقاضای او را برآورده کرد بهتر است با شریک زندگی خود صحبت کنید و لزوم حفظ موضع یکپارچه در اداره خانواده را یادآور شوید. البته این گفتگو نباید پیش چشم کودک انجام شود.
سوال 2. چرا شما همیشه سر پول با هم دعوا میکنید؟
ممکن است این جمله برای شما عجیب به نظر برسد، چرا که هیچ وقت مجادله علنی بر سر پول با همسر خود نداشتهاید اما کودک برداشت دیگری از روابط شما دارد. این امر احتمالا به سبب دریافت کودک از نوع روابط است که لزوما از گفتههای شما سرچشمه نمیگیرد. در چنین مواردی در موضع دفاعی قرار نگیرید سعی کنید با او درباره مواردی که چنین احساسی داشته صحبت کنید. از او بخواهید که موضوع را برای شما تشریح کند. به یاد داشته باشید اگر کودک شما آنقدر بزرگ شده است که چنین سوالی بپرسد، یقینا سن او به حدی رسیده که در امور خانواده مشارکت کند.
سوال 3. چرا برای برادرم یک لباس جدید خریدی ولی برای من نخریدی؟
این جمله نشانه رویکرد نامناسب در کودک شما است. پیامی که او دریافت کرده و به چنین سوالی واداشته این است که شما برادرش را بیشتر از او دوست دارید و این توجه و خرید جدید به همین دلیل است. واقعیت هر چه باشد، کودکان بیش از واقعیت بر اساس تصور خود از واقعیت عمل میکنند.
سادهترین راه برای رفع چنین مشکلی آن است که در زمان خرید هر دو کودک خود را مورد توجه قرار دهید. اگر این کار به هر دلیل مقدور نیست، باید راهی بیابید تا موقعیت را برای او توصیف کنید. گفتن این که «تو لباس کافی داری و برادرت به لباس جدید نیاز داشته» چندان کارساز نخواهد بود، چرا که مساله اصلی کودک توجه و ابراز محبت است. باید زبانی کودکانه انتخاب کنید و با توجه به شخصیت فرزند خود او را از علاقه برابر با دیگر فرزندان خود مطمئن سازید. البته احتمالا این مساله فراتر از یک مورد است و باید در مورد برداشت کودک از تبعیض میان فرزندان کاری انجام دهید. شاید بهتر باشد در این زمینه با مشاور گفتگو کنید.
سوال 4. اگر تو نباشی چه کسی از ما نگهداری میکند؟
این پرسش نیز به مانند مورد قبل نشانه خطرناکی از نوعی ناآرامی و اضطراب در کودک شما است که فراتر از این پرسش در ذهن او نقش بسته است. اگر این حالت اضطرابی شدید است حتما به مشاوره با روان شناس نیاز خواهد بود؛ اما در موارد خفیفتر و به عنوان اقدامی اولیه جایگزینی برای خود به او معرفی کنید تا اطمینان خاطر کودک به او باز گردد. اما در کنار رویکرد کودک، واقعیت آن است که این پرسش در واقعیت نیز ریشه دارد. هر یک از ما در برابر این خطر قرار داریم و از این رو باید تمهیدات موثری را درباره آینده فرزندان خود به کار گیریم. اموری که میتواند شامل بیمه عمر و پس انداز کافی برای تضمین آینده کودکان باشد. شاید این پرسش کودک تلنگری به خود ما باشد.
سوال 5. چقدر پول در میآوری؟
این پرسش از سوی هر کس که طرح شود، در اغلب موارد پاسخ دادن به آن دشوار است. اما بر خلاف سایر افراد، در اینجا نباید به کودک خود پاسخ دهید که «به تو چه مربوط است؟» اگر نمیخواهید به هر دلیل پاسخ دقیقی به او بدهید، جملهای ابهام آمیز اما پرمحبت بگوید. مثلا بگویید «از خیلیها بیشتر و از بعضیها کمتر» پاسخ دقیق در این زمینه به این دلیل اهمیت دارد که آگاهی بخشی به فرزندان در مورد مسائل مالی مسوولیتهای بسیاری را بر عهده والدین میگذارد. اگر این پرسش را یک نوجوان مطرح کرده است، پاسخ دقت حتی بیشتری طلب میکند. در سنین نوجوانی ارتباط میان هم سالان اهمیت بسیاری مییابد و از این رو هر پاسخی از سوی شما میتواند در قیاس با دیگران برای کودک اندک جلوه کند. به علاوه این سوال بیشتر از آن رو از سوی نوجوانان مطرح میشود که انها میخواهند توان مالی خانواده را برای خرید کالاهای مطلوب خود ارزیابی کنند. اما کودکان کم سنتر اغلب پاسخ این سوال را در عدد و رقم جستجو نمیکنند. آنها بیشتر میخواهند پاسخ کلی در خصوص ثروتمند یا فقیر بودن شما بشنوند و خود را به طور کلی با دیگر خانوادهها مقایسه کنند.
البته اگر فرزند شما به سنی رسیده که به خوبی مسائل مالی را درک میکند، زمان آن است که با صراحت بیشتری در خصوص امور اقتصادی خانواده به او آگاهی دهید. در جلساتی که در این زمینه تشکیل میشود فرزند خود را شرکت دهید و در مود تصمیمات اقتصادی از او نظر بخواهید این کار میتواند مسوولیت پذیری مالی و حس تصمیم گیری را در فرزند شما تقویت کند.
سوال6. چرا باید هر روز سر کار بروی؟
در پاسخ به این سوال نباید مستقیما به منافع کار کردن اشاره کنید. مثلا نگویید «هر روز کار میکنم تا تو بتوانی غذا بخوری!» در مقابل بر اهمیت پول در تامین نیازهای مالی خانواده تاکید کنید. به او اهمیت کار کردن را یادآور شوید و نقش پول را در اطمینان از آینده به فرزند خود بیاموزید. بگویید که کار کردن لذت بخش است و از این طریق میل و اشتیاق به کار را در کودک خود بیدار سازید برای آن که ابهام او بیشتر برطرف شود. میتوانید گاه به گاه فرزند خود را در صورت امکان به محل کار خود ببرید و او را با مراحل کاری آشنا کنید. در خصوص افراد و امور برای او توضیح دهید و اگر به سن مناسبی رسیده، اجازه دهید برخی مراحل از کار روزانه شما را انجام دهد.
سوال 7. چرا کار خود را عوض کردی تا مجبور شویم از این محله برویم؟ من نمیخواهم از دوستانم جدا شوم.
تغییر محل زندگی که گاهی اوقات به سبب تغییر شغل والدین اتفاق میافتد یکی از مسایلی است که کودکان و نوجوانان را آزار میدهد. آنها اغلب با دیگر کودکان رابطه برقرار میکنند و این دوستی برایشان اهمیت زیادی دارد به همین دلیل تغییر خانه به معنای از بین رفتن دوستیها خواهد بود. برای رفع این ابهام دلایل تغییر شغل خود و منافعی که از این طریق به خانواده میرسد را برای فرزند خود توضیح دهید. به علاوه میتوانید به او اطمینان دهید که امکان رابطه با دوستان قدیمی را همچنان خواهد داشت و شما در این مسیر به او کمک خواهید کرد. اگر انتقال محل سکونت به شکلی است که این امکان وجود ندارد، میتوانید استفاده از ابزارهای دیجیتال را به کودک پیشنهاد دهید تا از آن طریق بتواند با دوستان خود ارتباط داشته باشد. نکته دیگر آن است که برای پرهیز از ناراحتی کودک، از مدتی قبل خبر انتقال خود را به او اطلاع دهید و در فرآیند انتخاب خانه و مدرسه جدید نقشی را نیز به او بدهید. این مشارکت میتواند با ایجاد نوعی اشتیاق از اضطراب احتمالی کودک بکاهد.