ادبیات
بازدید: 43390
-
آنیوتا - قسمت پنجم (نویسنده : بوریس پوله وی، مترجم : آلک قازاریان)
بنابراین همین جا را برای جهش نخست از روی رودخانه انتخاب کردند و گروهان ضربتی را متوجه همینجا کردند.
ادامه... -
آنیوتا - قسمت چهارم (نویسنده : بوریس پوله وی، مترجم : آلک قازاریان)
مچتنی در فکر این که چگونه این آنا لیخوبابا را پیدا کند خوابش برد و موقعی که هواپیما به آسمان مسکو رسید چشم باز کرد.
ادامه... -
آنیوتا - قسمت سوم (نویسنده : بوریس پوله وی، مترجم : آلک قازاریان)
پیشانی بلند و سرد سرافیما را بوسید و گفت: خداحافظ!
ادامه... -
آنیوتا - قسمت دوم (نویسنده : بوریس پوله وی، مترجم : آلک قازاریان)
مچتنی نگاهی به اطراف انداخته، عاشقانه به منظرهای که از اینجا، از طبقه دوازدهم ساختمان در مقابل دیدگانش گشوده میشد نظر افکند و با حرص و ولع هوای سرد و مرطوب اوایل بهار را استنشاق کرد.
ادامه... -
آنیوتا - قسمت اول (نویسنده : بوریس پوله وی، مترجم : آلک قازاریان)
تا لحظهی رفتن به فرودگاه هنوز قریب یک ساعت باقی مانده بود.
ادامه... -
برادران کارامازوف (قسمت سی و ششم)
آلیوشا هنگام خروج از خانه از صاحب خانه تقاضا کرد که مراقب دو زن عاجز باشد.
ادامه...