Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

برنده تنهاست - قسمت هشتم

برنده تنهاست - قسمت هشتم

نوشته: پائولو کوئلیو
ترجمه ی: آرش حجازی

در جوانی، آدم ها همه رویای مشابهی دارند: نجات دنیا. بعضی ها خیلی زود این رویا را فراموش می کنند و به این نتیجه می رسند که کارهای مهم تری وجود دارد، مثل تشکیل خانواده، پول درآوردن، سفر و یاد گرفتن یک زبان خارجی. اما عده ای هم به این نتیجه می رسند که می شود در فرایند ی شرکت کرد که شاید بتواند در جامعه و دنیایی که به نسل های آینده تحویل می شود، تفاوتی ایجاد کند و شروع می کنند به انتخاب شغل: سیاستمداران (در اول همیشه می خواهند به جامعه کمک کنند)، فعالان اجتماعی (که اعتقاد دارند جنایت ناشی از اختلاف طبقاتی است)، هنرمندان (که متعقدند همه چیز از دست رفته و باید از صفر شروع کرد) و... پلیس ها.

ساوی کاملاً اعتقاد دارد که می تواند بسیار مفید باشد. بعد از خواندن رمان های پلیسی متعدد، خیال می کرد که جای بدها همیشه پشت میله های زندان است و جای خوب ها زیرآفتاب. با شور و شوق در دانشکده ی پلیس درس خواند، در امتحان های نظری نمرات عالی گرفت، بدنش را آماده کرد تا در برابر وضعیت های خطر آماده باشد، یاد گرفت با دقت شلیک کند، هرچند هرگز قصد نداشت کسی را بکشد.

سال اول فکر می کرد که دارد واقعیت آن حرفه را می آموزد – همکارانش از حقوق پایین گله می کردند، از ناکارآمدی عدالت، از پیش داوری اقوام در مورد کارشان، و از غیبت تقریباً کامل حادثه در زمینه ی فعالیتشان. با گذشت زمان، زندگی و گله ها تقریباً همان طور ادامه داشت، اما فقط یک چیز زیاد شد.

کاغذ بازی.

گزارش های پایان ناپذیر درباره ی اینکه فلان اتفاق کجا، چه گونه و چرا افتاده است. یک مورد ساده ی قرار دادن سطل زباله در محل ممنوع، مستلزم این بود که سوژه ی مورد نظر را به دنبال مقصر بررسی کنند (همیشه سرنخی مثل پاکت نامه یا بلیت هواپیما وجود داشت)، از منطقه عکس برداری کنند، بادقت کروکی بکشند، مقصر را شناسایی کنند، یک بازجویی دوستانه، بعد یک بازجویی دوم با ملایمت کمتر، و اگر خاطی گمان می کرد تمام این ماجرا مزخرفاتی پایان ناپذیر است، او را به دادسرا می فرستادند، شهادت می دادند، و بعد صدور حکم و انجام اقدامات لازم توسط وکلای کار کشته.

آخرش ممکن بود دو سال طول بکشد تا آن فرایند، سرانجام و به صورت نهایی، بایگانی شود، بدون اینکه برای هیچ کدام از دو طرف دعوا نتیجه ای داشته باشد.

جرایم قتل بسیار نادر بود. آمارهای اخیر نشان می داد که بخش اعظم اتفاقات کن، مربوط به اختلافات میان پسرهای ثروتمند در کلوب های شب گران، سرقت از آپارتمان هایی که فقط تابستان ها از آن ها استفاده می شد، تخلف های رانندگی، اتهام فعالیت های غیرقانونی مخفی و اختلافات زناشویی بود. البته باید از این موضوع خیلی رضایت می داشت – در دنیایی که مدام متشنج تر می شد، جنوب فرانسه واحه ی صلح بود، حتا در دورانی که هزاران خارجی به آنجا هجوم می آورند تا از ساحل استفاده کنند یا خرید و فروش فیلم کنند. پارسال او مسئول رسیدگی به چهار قضیه ی خودکشی بود (که به معنای تایپ کردن، تکمیل و امضای شش هفت کیلو کاغذ بود) و دو... دو مورد منحصر به فرد ضرب و شتم منجر به مرگ.

در عرض فقط چند ساعت، آمار یک سال تمام پر شده بود. چه خبر بود؟

محافظ های قربانی حتا قبل از دادن شهادت نامه ناپدید شده بودند – و ساوی به خاطر سپرد همین که وقت شد، توبیخ نامه ای برای پلیس های مسئول قضیه بنویسد. بالاخره، گذاشته بودند تنها شهود واقعی آن پیشامد فرار کنند – برای اینکه زنی که در سالن انتظار بود، مطلقاً چیزی نمی دانست. در کمتر از دو دقیقه فهمید که آن زن، موقع پرتاب دارت زهرآگین، دور از محل بوده و فقط می خواست از آن موقعیت برای نزدیک شدن به آن توزیع کننده مشهور فیلم استفاده کند.

پس تنها کاری که برایش می ماند، خواندن کاغذهای بیشتر است.

در سالن انتظار بیمارستان نشسته، با دو گزارش پیش رویش.

اولی را پزشک کشیک نوشته و فقط از دو برگ با جزئیات فنی کسل کننده تشکیل شده که آسیب های وارده به جسم مردی را توضیح می دهد که الان در بخش مراقبت های ویژه ی بیمارستان بستری است: مسمومیت در اثر سوراخ شدن ناحیه ی لومبار چپ، ناشی از ماده ای ناشناخته، که هم اکنون در حال تجزیه در آزمایشگاه است، با استفاده از سوزنی که ماده ی سمی را وارد جریان خون کرده است. تنها ماده ای که در فهرست زهرها طبقه بندی شده و می تواند چنان واکنش سریع و مرگباری را ایجاد کند، استریکنین است، اما استریکنین در بدن تشنج و اسپاسم ایجاد می کند. آن طور که نگهبان ها می گفتند و پزشکیاران و زن حاضر در سالن انتظار نیز تأیید کرده اند، چنین علایمی بروز نکرده است. برعکس، فلج فوری عضلانی مشاهده شده است، با قفسه ی سینه که جلو افتاده و قربانی را توانسته اند بدون جلب توجه بقیه ی مهمانان از آنجا ببرند.

گزارش دیگر گه خیلی کامل تر است، از طرف EPCTF (ستاد سران پلیس اروپا) است که هر قدم قربانی را از لحظه ی قدم گذاشتن به خاک اروپا زیر نظر گرفته بود. مأموران نوبت عوض می کردند، اما در لحظه ی حادثه، قربانی زیر نظر مأموری سیاهپوست اهل گوداالوپ بوده که ظاهری جامائیکایی داشته است.

«با وجود این، فردی که مسئول توجه به او بوده، چیزی ندیده است. در واقع، در لحظه ای که این  اتفاق افتاده، مردی با لیوان آب آناناس در دست، میدان دید او را مسدود کرده است.»

هرچند قربانی رابطه ای با پلیس نداشت و به عنوان یکی از انقلابی ترین توزیع کنندگان فیلم امروز در صنعت سینما شهرت داشت، کسب و کار او فقط پوششی برای کاری بسیار  پرسودتر بود. بنا به گفته های یوروپل (پلیس اروپا)، جاویتز وایلد تا پنج سال پیش در صنعت سینما تهیه کننده ای درجه دو بود، اما همان موقع، یکی از کارتل های توزیع کوکائین در خاک امریکا با او تماس گرفت تا برای آن ها پول شویی کند.

«دارد کم کم جالب می شود.»

برای اولین بار ساوی از چیزی که می خواند خوشش می آید. شاید قضیه ی مهمی در دستانش باشد، دور از روزمرگی مشکلات با سطل های زباله، دعوای زناشویی، دزدی از  آپارتمان های کرایه ای و آن دو قتل در سال.

سازو کار را می شناسد. منظور آن گزارش را می داند.قاچاقچی ها از راه فروش محصولتشان ثروت عظیمی به جیب می زنند، اما از آنجا که نمی توانند منشأ آن ثروت را ثابت کنند، هرگز نمی توانند حساب بانکی باز کنند، آپارتمان و ماشین و جواهرات بخرند، سرمایه گذاری کنند، مقادیر زیاد پول را از کشوری به کشور دیگر منتقل کنند – چرا که دولت می پرسد: «چه طور توانستی این قدر پولدار بشوی؟ این همه پول را از کجا آورده ای؟»

 

 

بدلیل حفظ حقوق مولف، متن کامل کتاب در این سایت ارائه نمی‌شود.

بخش بعدی متن را می‌توانید در برنده تنهاست - قسمت نهم مطالعه نمایید.

برای شرکت در مسابقه و پاسخ به سوالات وارد سایت شوید اگر عضو نیستید ثبت نام کنید


  • منبع: کتاب برنده تنهاست انتشارات کاروان
  • تاریخ: دوشنبه 11 آذر 1398 - 17:06
  • صفحه: ادبیات
  • بازدید: 2417

یادبان، نکوداشت یاد رفتگان

ارسال نظر

اطلاع رسانی

کافه خوندنی

مقاله بخوانید، جایزه نقدی بگیرید

از اول خرداد 1400

هر هفته 10 جایزه

100 هزار تومانی و 5 جایزه 200 هزار تومانی

هر ماه یک جایزه یک میلیون تومانی

و 2 جایزه 500 هزار تومانی

برای ثبت نام کلیک کنید

اعضا سایت، برای ورود کلیک کنید . . . 

 

اطلاع رسانی

آمار

  • بازدید امروز: 1112
  • بازدید دیروز: 4121
  • بازدید کل: 23003498